ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخهها
درج مطلب مربوط به نامه حضرت علی ع
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
(درج مطلب مربوط به نامه حضرت علی ع) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==در عصر خلفا== | ==در عصر خلفا== | ||
=== '''در عصر خلیفه اول''' === | |||
ابوموسی تا دوران خلافت [[ابوبکر]] بر امارت بخشی از یمن باقی ماند و با فتنه مرتدان آن نواحی درگیر شد.<ref>ر.ک: طبری، ج۳، ص۳۱۸؛ ذهبی، تاریخ، ص۱۶</ref> | ابوموسی تا دوران خلافت [[ابوبکر]] بر امارت بخشی از یمن باقی ماند و با فتنه مرتدان آن نواحی درگیر شد.<ref>ر.ک: طبری، ج۳، ص۳۱۸؛ ذهبی، تاریخ، ص۱۶</ref> | ||
=== '''در عصر خلیفه دوم''' === | |||
ابوموسی بیشتر در دوران [[خلافت]] [[عمر بن خطاب|عمر]] در صحنه سیاست ظاهر شد. پس از آنکه عمر در [[سال ۱۷ قمری]] [[مغیرة بن شعبه]] را از [[بصره]] فراخواند، ابوموسی را به حکمرانی آنجا گماشت، وی که چهارمین عامل عمر بر بصره بود به جز وقفهای کوتاه افزون بر ۱۲ سال در آنجا حکم راند.<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۲۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۶؛ طبری، ج۴، ص۵۰، ۷۱ـ۶۹</ref> | ابوموسی بیشتر در دوران [[خلافت]] [[عمر بن خطاب|عمر]] در صحنه سیاست ظاهر شد. پس از آنکه عمر در [[سال ۱۷ قمری]] [[مغیرة بن شعبه]] را از [[بصره]] فراخواند، ابوموسی را به حکمرانی آنجا گماشت، وی که چهارمین عامل عمر بر بصره بود به جز وقفهای کوتاه افزون بر ۱۲ سال در آنجا حکم راند.<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۲۶؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۶؛ طبری، ج۴، ص۵۰، ۷۱ـ۶۹</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
ابوموسی در طول سالیانی دراز با لشکرکشیهای بسیار و محاصره طولانی در گشودن شهرهای [[خوزستان]]، [[فارس]] و نیز بلاد جزیره شرکت داشت. و فتح شهرهای متعدد با قلاع مستحکم در خوزستانگاه مستلزم چندین نوبت جنگ و گریز و در مواردی تسخیر مجدد بود. | ابوموسی در طول سالیانی دراز با لشکرکشیهای بسیار و محاصره طولانی در گشودن شهرهای [[خوزستان]]، [[فارس]] و نیز بلاد جزیره شرکت داشت. و فتح شهرهای متعدد با قلاع مستحکم در خوزستانگاه مستلزم چندین نوبت جنگ و گریز و در مواردی تسخیر مجدد بود. | ||
=== '''در عصر خلیفه سوم''' === | |||
ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]] هم بر استانداری بصره باقی ماند، امری که عمر در وصیت خویش به مدت ۴ سال<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۹۱</ref> یا به روایتی یک سال<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۰۹</ref> برای او خواستار شده بود. این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست. عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود.<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۹۶؛ وکیع، ج۱، ص۲۸۳</ref> | ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]] هم بر استانداری بصره باقی ماند، امری که عمر در وصیت خویش به مدت ۴ سال<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ ذهبی، سیر، ج۲، ص۳۹۱</ref> یا به روایتی یک سال<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۰۹</ref> برای او خواستار شده بود. این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست. عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود.<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۹۶؛ وکیع، ج۱، ص۲۸۳</ref> | ||
استمرار امارت او بر بصره تا ۶ سال پس از مرگ عمر به درستی نزدیکتر مینماید چون همگان عزل او را به سبب شکایت مردم بصره در ۲۹ قمری میدانند<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۶۷؛ طبری، ج۴، ص۲۶۴ـ۲۶۵</ref> ابوموسی پس از معزول شدن تفقد مالی خلیفه را نپذیرفت و در کوفه ساکن شد<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵</ref> پس از ۵ سال کوفیان در ۳۴ قمری به رهبری [[یزید بن قیس]] و [[مالک اشتر نخعی]] بر [[سعید بن عاص]] شوریدند و او را از کوفه راندند و ابوموسی را به امارت برگزیدند. به روایت سیف<ref>طبری، ج۴، ص۳۳۲ـ۳۳۱، ۳۳۶</ref> از آنجا که شورشیان به دنبال خلع عثمان بودند ابوموسی به دفاع از عثمان پرداخت و قبول امارت را مشروط به [[بیعت]] مجدد کوفیان کرد و خلیفه از حمایت او چنان شاد شد که گفت سالها او را بر امارت خواهد گماشت، و بدین سان ابوموسی بار دیگر بر کرسی حکومت کوفه نشست و تا [[قتل عثمان]] در این سمت باقی ماند.<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۵، ص۳۵ـ۳۴؛ خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۸۰؛ بلاذری، انساب، ج۴، ص۵۳۶ـ۵۳۵</ref> | استمرار امارت او بر بصره تا ۶ سال پس از مرگ عمر به درستی نزدیکتر مینماید چون همگان عزل او را به سبب شکایت مردم بصره در ۲۹ قمری میدانند<ref>خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۶۷؛ طبری، ج۴، ص۲۶۴ـ۲۶۵</ref> ابوموسی پس از معزول شدن تفقد مالی خلیفه را نپذیرفت و در کوفه ساکن شد<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵</ref> پس از ۵ سال کوفیان در ۳۴ قمری به رهبری [[یزید بن قیس]] و [[مالک اشتر نخعی]] بر [[سعید بن عاص]] شوریدند و او را از کوفه راندند و ابوموسی را به امارت برگزیدند. به روایت سیف<ref>طبری، ج۴، ص۳۳۲ـ۳۳۱، ۳۳۶</ref> از آنجا که شورشیان به دنبال خلع عثمان بودند ابوموسی به دفاع از عثمان پرداخت و قبول امارت را مشروط به [[بیعت]] مجدد کوفیان کرد و خلیفه از حمایت او چنان شاد شد که گفت سالها او را بر امارت خواهد گماشت، و بدین سان ابوموسی بار دیگر بر کرسی حکومت کوفه نشست و تا [[قتل عثمان]] در این سمت باقی ماند.<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۵، ص۳۵ـ۳۴؛ خلیفه، تاریخ، ج۱، ص۱۸۰؛ بلاذری، انساب، ج۴، ص۵۳۶ـ۵۳۵</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
هنگامی که [[علی(ع)]] به خلافت برگزیده شد ابوموسی در نامهای [[بیعت]] مردم [[کوفه]] را اعلام کرد.<ref>طبری، ج۴، ص۴۴۳</ref> علی(ع) در حالی که تمام کارگزاران عثمان را معزول کرده بود به درخواست [[مالک اشتر]] و بر خلاف میل درونی او را بر امارت ابقا کرد.<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹؛ طبری، ج۴، ص۴۹۹</ref> با این همه حوادث بعدی نشان داد که بیعت ابوموسی چندان هم از روی رغبت صورت نگرفت، چنانکه بعدها در جریان ستیزه جوییهای [[طلحه بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] در حالی که هنوز والی کوفه بود سخنی بدین مضمون گفت که حکومت از آن کسی است که فرمان دهد و غلبه کند.<ref>ر.ک: بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۱۳</ref> | هنگامی که [[علی(ع)]] به خلافت برگزیده شد ابوموسی در نامهای [[بیعت]] مردم [[کوفه]] را اعلام کرد.<ref>طبری، ج۴، ص۴۴۳</ref> علی(ع) در حالی که تمام کارگزاران عثمان را معزول کرده بود به درخواست [[مالک اشتر]] و بر خلاف میل درونی او را بر امارت ابقا کرد.<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹؛ طبری، ج۴، ص۴۹۹</ref> با این همه حوادث بعدی نشان داد که بیعت ابوموسی چندان هم از روی رغبت صورت نگرفت، چنانکه بعدها در جریان ستیزه جوییهای [[طلحه بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] در حالی که هنوز والی کوفه بود سخنی بدین مضمون گفت که حکومت از آن کسی است که فرمان دهد و غلبه کند.<ref>ر.ک: بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۱۳</ref> | ||
=== '''در جنگ جمل''' === | |||
هنگامی که [[علی(ع)]] به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار [[بصره]] شد در توقفگاه [[ذی قار]] در نزدیکی کوفه، [[محمد بن جعفر طیار|محمد بن جعفر]] و [[محمد بن ابی بکر]] را به [[کوفه]] فرستاد تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته «راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت [[عثمان بن عفان|عثمان]] بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشدهاند با کسی نخواهیم جنگید» طفره رفت و حتی پیک علی(ع) را به زندان و قتل تهدید کرد.<ref>طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱؛ مفید، ۲۴۳ـ۲۴۲؛ ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۹ـ۸</ref> و آنگاه که علی(ع) دومین بار [[عبدالله بن عباس]] و [[مالک اشتر]] را به کوفه فرستاد ابوموسی با استناد به حدیثی که خود از [[پیامبر(ص)]] روایت میکرد اوضاع را به فتنهای تشبیه کرد که میباید مردمان تا روشن شدن حقیقت چون پیکرههای بیجان بر جای بمانند.<ref>طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱</ref> | هنگامی که [[علی(ع)]] به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار [[بصره]] شد در توقفگاه [[ذی قار]] در نزدیکی کوفه، [[محمد بن جعفر طیار|محمد بن جعفر]] و [[محمد بن ابی بکر]] را به [[کوفه]] فرستاد تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته «راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت [[عثمان بن عفان|عثمان]] بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشدهاند با کسی نخواهیم جنگید» طفره رفت و حتی پیک علی(ع) را به زندان و قتل تهدید کرد.<ref>طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱؛ مفید، ۲۴۳ـ۲۴۲؛ ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۹ـ۸</ref> و آنگاه که علی(ع) دومین بار [[عبدالله بن عباس]] و [[مالک اشتر]] را به کوفه فرستاد ابوموسی با استناد به حدیثی که خود از [[پیامبر(ص)]] روایت میکرد اوضاع را به فتنهای تشبیه کرد که میباید مردمان تا روشن شدن حقیقت چون پیکرههای بیجان بر جای بمانند.<ref>طبری، ج۴، ص۴۸۲ـ۴۸۱</ref> | ||
علی(ع) این بار فرمان عزل وی را به فرزندش [[امام حسن مجتبی|حسن(ع)]] داد و او را به همراه [[عمار یاسر]] به کوفه فرستاد. ابوموسی دوباره با ایراد خطبهای کوفیان را از مداخله در آنچه وی آن را نزاعی بین [[قریش]] نامید ـ که خود باید به اصلاح آن بپردازند ـ بر حذر داشت، اما سرانجام پس از آنکه حسن بن علی فرمان عزل را به وی ابلاغ کرد مالک اشتر او را از قصر حکومتی بیرون راند و مانع غارت اموال او، به وسیله مردم شد.<ref>بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۳۱ـ۲۳۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۱؛ دینوری، ص۱۴۵؛ طبری، ج۴، ص۴۸۷ـ۴۸۶، ۴۹۹ ـ ۵۰۰؛ مفید ص۲۵۳ـ۲۴۳</ref> از یک روایت چنین برمیآید که ابوموسی مدتی متواری بود اما بعدها ـ شاید بعد از [[جنگ جمل]] علی(ع) وی را امان داده بود.<ref>ر.ک: ابن اعثم، ج۴، ص۲</ref> | علی(ع) این بار فرمان عزل وی را به فرزندش [[امام حسن مجتبی|حسن(ع)]] داد و او را به همراه [[عمار یاسر]] به کوفه فرستاد. ابوموسی دوباره با ایراد خطبهای کوفیان را از مداخله در آنچه وی آن را نزاعی بین [[قریش]] نامید ـ که خود باید به اصلاح آن بپردازند ـ بر حذر داشت، اما سرانجام پس از آنکه حسن بن علی فرمان عزل را به وی ابلاغ کرد مالک اشتر او را از قصر حکومتی بیرون راند و مانع غارت اموال او، به وسیله مردم شد.<ref>بلاذری، انساب، ج۲، ص۲۳۱ـ۲۳۰؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۱؛ دینوری، ص۱۴۵؛ طبری، ج۴، ص۴۸۷ـ۴۸۶، ۴۹۹ ـ ۵۰۰؛ مفید ص۲۵۳ـ۲۴۳</ref> از یک روایت چنین برمیآید که ابوموسی مدتی متواری بود اما بعدها ـ شاید بعد از [[جنگ جمل]] علی(ع) وی را امان داده بود.<ref>ر.ک: ابن اعثم، ج۴، ص۲</ref> | ||
==== نامه امام علی(ع) ==== | |||
[[سید رضی]] در [[نهج البلاغه]] نامهای را از امیرالمومنین(ع) خطاب به ابوموسی در جریان بسیج مردم برای جنگ جمل نقل کرده است.<ref>نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالج، نامه ۶۳، ص۴۵۳.</ref> حضرت در این نامه ضمن توبیخ شدید ابوموسی به دلیل سنگ اندازی در مسیر اجتماع مردم برای جهاد، از وی دعوت میکند تا به همراه مردم کوفه به سمت امام بیاید و دستور امام را اطاعت کند و در غیر این صورت او را از مقام حکومت کوفه عزل میکند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۲۵۱.</ref> | |||
=== '''در جنگ صفین''' === | |||
علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی نقش سیاسی مهمی است که در امر [[حکمیت]] پس از [[جنگ صفین]] ایفا کرد و خواه ناخواه از عوامل موثر انتقال [[خلافت]] به [[بنی امیه]] شد. هنگامی که با خدعه [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] و کوته فکری و دسته بندیهای فرماندهان سپاه عراق سر انجام نبرد به حکمیت کشد، ابوموسی از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون [[اشعث بن قیس]]، [[زید بن حصین]] و [[مسعر بن فدکی]] ـ که همه آنها [[یمن|یمانی]] بودند ـ به رغم ناخوشنودی و هشدار امیرالمومنین علی(ع) به عنوان حکم برگزیده شد. | علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی نقش سیاسی مهمی است که در امر [[حکمیت]] پس از [[جنگ صفین]] ایفا کرد و خواه ناخواه از عوامل موثر انتقال [[خلافت]] به [[بنی امیه]] شد. هنگامی که با خدعه [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] و کوته فکری و دسته بندیهای فرماندهان سپاه عراق سر انجام نبرد به حکمیت کشد، ابوموسی از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون [[اشعث بن قیس]]، [[زید بن حصین]] و [[مسعر بن فدکی]] ـ که همه آنها [[یمن|یمانی]] بودند ـ به رغم ناخوشنودی و هشدار امیرالمومنین علی(ع) به عنوان حکم برگزیده شد. | ||
==== ''علت گزینش ابوموسی به عنوان حَکَم'' ==== | |||
روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین [[تدمُر]] و [[رصافه]] در [[شام]] ـ به سر میبرد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه میخواند بر حذر میداشت و جنگ با اهل [[قبله]] را جایز نمیشمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم [[صلح]] کردند گفت «سپاس خدا را که چنین شد ». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.<ref>نصر بن مزاحم، ص۵۰۰</ref> علی در خطبهای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸</ref> | روشن است که علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس کناره گیری او از جنگ دانست: وی که در جنگ در عُرض ـ بین [[تدمُر]] و [[رصافه]] در [[شام]] ـ به سر میبرد، همگان را از هرگونه مداخله در آنچه خود فتنه میخواند بر حذر میداشت و جنگ با اهل [[قبله]] را جایز نمیشمرد، اما چون یکی از غلامانش خبر آورد که مردم [[صلح]] کردند گفت «سپاس خدا را که چنین شد ». آنگاه غلام افزود مردم تو را حکم قرار دادند، او پذیرفت و به اردوگاه علی(ع) آمد.<ref>نصر بن مزاحم، ص۵۰۰</ref> علی در خطبهای به این رفتار متناقض وی اشاره کرده است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸</ref> | ||
===== ''جریان حکمیت:'' ===== | |||
ابوموسی و عمرو عاص میبایست در [[دومة الجندل]] در نزدیکی [[دمشق]] گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای [[قرآن|کتاب]] و سنت [[رسول اکرم|رسول خدا(ص)]] اعلام نظر کنند و امنیت هر دو میباید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و [[معاویه]] و انتخاب [[عبدالله بن عمر]] به [[خلافت]] را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در [[اسلام]] است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه [[مکه]] در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.<ref>برای تفصیل نصر بن مزاحم، ۵۰۷ـ۴۹۹، ۵۳۳ به بعد؛ بلاذری، انساب، ج۲، ص۳۳۶ـ۳۴۳، ۳۵۱ـ۳۴۳؛ طبری ج۵ ص۵۴ـ۵۳، ۶۷ به بعد؛ دینوری ۱۹۳ـ۱۹۲، ۲۰۱ـ۱۹۹؛ یعقوبی ج۲ ص۱۸۹</ref> | ابوموسی و عمرو عاص میبایست در [[دومة الجندل]] در نزدیکی [[دمشق]] گرد آیند و حداکثر تا یک سال بر وفق مقتضای [[قرآن|کتاب]] و سنت [[رسول اکرم|رسول خدا(ص)]] اعلام نظر کنند و امنیت هر دو میباید پس از اعلام رای برای همیشه از جانب طرفین تضمین شود. ابوموسی و [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] روزهای متوالی به گفتگو پرداختند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع علی(ع) و [[معاویه]] و انتخاب [[عبدالله بن عمر]] به [[خلافت]] را مطرح کرد، که با موافقت عمروعاص روبه رو شد ولی چون هنگام اعلام رای رسید، عمروعاص با این حیله که ابوموسی دارای سبقت در [[اسلام]] است وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنابر قرار قبلی سخن گفت ولی عمروعاص خلع علی(ع) را تثبیت کرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی که خود را فریب خورده یافت عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه [[مکه]] در پیش گرفت و به خانه خدا پناه برد.<ref>برای تفصیل نصر بن مزاحم، ۵۰۷ـ۴۹۹، ۵۳۳ به بعد؛ بلاذری، انساب، ج۲، ص۳۳۶ـ۳۴۳، ۳۵۱ـ۳۴۳؛ طبری ج۵ ص۵۴ـ۵۳، ۶۷ به بعد؛ دینوری ۱۹۳ـ۱۹۲، ۲۰۱ـ۱۹۹؛ یعقوبی ج۲ ص۱۸۹</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲، ق/ ۱۹۵۳م. | * ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲، ق/ ۱۹۵۳م. | ||
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. | * ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۳: | ||
* زیاب خویی، عباس، بزم آورد، تهران، ۱۳۶۸ش. | * زیاب خویی، عباس، بزم آورد، تهران، ۱۳۶۸ش. | ||
* سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. | * سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. | ||
سید رضی، محمد بنحسین، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مركز البحوث الاسلاميه، ۱۳۷۴ش. | |||
* طبری، تاریخ. | * طبری، تاریخ. | ||
* قدامه بن جعفر، الخراج و صناعة اکتابة، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش. | * قدامه بن جعفر، الخراج و صناعة اکتابة، به کوشش جلال الدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش. | ||
* مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. | * مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. | ||
* مفید، محمد، الجمل، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹م. | * مفید، محمد، الجمل، به کوشش کلمان هوار، پاریس، ۱۸۹۹م. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین(ع)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش. | |||
* نصربن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق. | * نصربن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق. | ||
* واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م. | * واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م. |