پرش به محتوا

غزوه بنی‌قینقاع: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
به گفته جعفر سبحانی، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، بنی‌قینقاع موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهین‌آمیز، درصدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی،‌تاریخ‌نگار قرن سوم، [[پیامبر(ص)]] با بستن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] با یهودیان صلح کرد، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی‌قینقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> برخی تاریخ‌پژوهان بر این باورند که برخی افراد قبیله بنی‌قینقاع، به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در بین مسلمان‌ها بودند و تلاش می‌کردند بین [[اوس و خزرج|اُوْس و خَزرَج]] اختلاف ایجاد کنند.<ref>یاقوت،‌ غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۵-۸۶.</ref>  
به گفته جعفر سبحانی، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، بنی‌قینقاع موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهین‌آمیز، درصدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی،‌تاریخ‌نگار قرن سوم، [[پیامبر(ص)]] با بستن [[دستور المدینه|پیمان مدینه]] با یهودیان صلح کرد، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی‌قینقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> برخی تاریخ‌پژوهان بر این باورند که برخی افراد قبیله بنی‌قینقاع، به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در بین مسلمان‌ها بودند و تلاش می‌کردند بین [[اوس و خزرج|اُوْس و خَزرَج]] اختلاف ایجاد کنند.<ref>یاقوت،‌ غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۵-۸۶.</ref>  


پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنی‌قینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنی‌قینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده را گوش‌زد نمود، اما آنها با بی‌اعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> طبق ابن‌خلدون، از مورخان قرن هشتم، در پی این رفتار آنها، [[خدا|خداوند]] با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> البته در گزارش دیگری نزول این آیه مربوط به رفتار توهین‌آمیز یهودیان با زن مسلمان دانسته شده است.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> گفته شده زنی مسلمان به مغازه زرگری در بازار یهودیان بنی‌قینقاع رفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> زرگر یهودی بخشی از لباس زن را کنار زده، وی را هتک حرمت کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> مسلمانی به یاری زن رفت و آن یهودی را به قتل رساند.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> دیگر یهودیان نیز به آن مسلمان حمله کرده، وی را کشتند و در پی این ماجرا درگیری مسلمانان با یهودیان بالا گرفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref>
پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنی‌قینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنی‌قینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده را گوش‌زد نمود، اما آنها با بی‌اعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> طبق ابن‌خلدون، از مورخان قرن هشتم، در پی این رفتار آنها، [[خدا|خداوند]] با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> البته در گزارش دیگری نزول این آیه مربوط به رفتار توهین‌آمیز یهودیان با زن مسلمان دانسته شده است.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> گفته شده زنی مسلمان به مغازه زرگری در بازار یهودیان بنی‌قینقاع رفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> زرگر یهودی بخشی از لباس زن را کنار زده، وی را هتک حرمت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> مسلمانی به یاری زن رفت و آن یهودی را به قتل رساند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> دیگر یهودیان نیز به آن مسلمان حمله کرده، وی را کشتند و در پی این ماجرا درگیری مسلمانان با یهودیان بالا گرفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref>


== زمان وقوع جنگ ==
== زمان وقوع جنگ ==
خط ۲۵: خط ۲۵:


== پیروزی مسلمانان ==
== پیروزی مسلمانان ==
با آغاز جنگ بنی‌قینقاع، یهودیان به قلعه‌های خود رفتند و پیامبر آنان را به مدت پانزده روز در قلعه‌هایشان محاصره کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[علی بن حسین مسعودی]] تاریخ‌نگار [[قرن چهارم هجری قمری|قرن چهارم]] تعداد یهودیان محاصره شده را چهارصد نفر دانسته است.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۶.</ref> پیامبر [[ابولبابه انصاری|ابولُبابة بن عَبدالمُنذِر]] را جانشین خود در مدینه کرد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> گفته شده پرچم سپاه پیامبر در این جنگ سفید و در دستان [[حمزة بن عبدالمطلب|حَمزَة بن عَبدالمُطَّلِب]]، عموی پیامبر بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> ولی به باور [[سید جعفر مرتضی عاملی|سید جعفر عاملی]] مؤلف [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|کتاب الصَحیح مِنْ سیرَةِ النّبیِّ الْاَعْظَم]]، پرچم پیامبر در این جنگ سیاه و پرچم‌دار پیامبر در تمام جنگ‌ها از جمله این غزوه، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] بوده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۷-۳۸.</ref> پس از گذشت پانزده روز یهودیان بنی‌قینقاع در برابر پیامبر تسلیم شدند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۰.</ref> بنی‌قینقاع به [[شام]] تبعید شده، در منطقه اِذرَعات ساکن شدند.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۰۹.</ref>
با آغاز جنگ بنی‌قینقاع، یهودیان به قلعه‌های خود رفتند و پیامبر آنان را به مدت پانزده روز در قلعه‌هایشان محاصره کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> [[علی بن حسین مسعودی]] تاریخ‌نگار [[قرن چهارم هجری قمری|قرن چهارم]] تعداد یهودیان محاصره شده را چهارصد نفر دانسته است.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۶.</ref> پیامبر [[ابولبابه انصاری|ابولُبابة بن عَبدالمُنذِر]] را جانشین خود در مدینه کرد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> گفته شده پرچم سپاه پیامبر در این جنگ سفید و در دستان [[حمزة بن عبدالمطلب|حَمزَة بن عَبدالمُطَّلِب]]، عموی پیامبر بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱.</ref> ولی به باور [[سید جعفر مرتضی عاملی|سید جعفر عاملی]] مؤلف [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|کتاب الصَحیح مِنْ سیرَةِ النّبیِّ الْاَعْظَم]]، پرچم پیامبر در این جنگ سیاه و پرچم‌دار پیامبر در تمام جنگ‌ها از جمله این غزوه، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] بوده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۷-۳۸.</ref> پس از گذشت پانزده روز یهودیان بنی‌قینقاع در برابر پیامبر تسلیم شدند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۰.</ref> بنی‌قینقاع به [[شام]] تبعید شده، در منطقه اِذرَعات ساکن شدند.<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۳۰۹.</ref>


== نقش هم‌پیمانان بنی‌قینقاع ==
== نقش هم‌پیمانان بنی‌قینقاع ==
خط ۳۳: خط ۳۳:


== غنائم به دست آمده و تشریع حکم خمس ==
== غنائم به دست آمده و تشریع حکم خمس ==
از قلعه‌های بنی‌قینقاع سلاح‌های بسیار و ابزار زرگری نصیب مسلمانان شد.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> به گفته طَبَری و مسعودی، از تاریخ‌نگاران قرن چهارم، پیامبر(ص) [[غنیمت|غنائم]] به دست آمده در غزوه بنی‌قینقاع را بین اصحاب تقسیم کرد و برای نخستین‌بار [[خمس|خُمس]] آن را گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۷.</ref> سید جعفر مرتضی در اینکه حکم خمس برای نخستین‌بار در این جنگ ابلاغ شده باشد، تردید کرده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۹.</ref> همچنین او معتقد است اموال به دست آمده در این جنگ [[فیء]] بود و همگی به پیامبر تعلق داشت، ولی پیامبر [[ایثار]] کرده، اموال را بین مسلمانان تقسیم نمود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۸.</ref> پیامبر به عنوان [[صفو الغنائم|صَفْوُ الغنائم]] (یعنی بخشی از غنائم که فرمانده برای خود بردارد<ref>عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه، دار الفضیله، ج۲، ص۳۷۴.</ref>) سه کمان، دو زره، سه شمشیر و سه نیزه را انتخاب کرد و دو زره را نیز به [[محمد بن مسلمه|محمد بن مَسْلَمه]] و [[سعد بن معاذ|سَعْد بن مُعاذ]] بخشید.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> گفته شده یکی از آن دو زره، زرهی بود که [[داوود (پیامبر)|حضرت داوود]] هنگام کشتن [[جالوت]]، بر تن داشت.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۱۵.</ref>
از قلعه‌های بنی‌قینقاع سلاح‌های بسیار و ابزار زرگری نصیب مسلمانان شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۹.</ref> به گفته طَبَری و مسعودی، از تاریخ‌نگاران قرن چهارم، پیامبر(ص) [[غنیمت|غنائم]] به دست آمده در غزوه بنی‌قینقاع را بین اصحاب تقسیم کرد و برای نخستین‌بار [[خمس|خُمس]] آن را گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۰۷.</ref> سید جعفر مرتضی در اینکه حکم خمس برای نخستین‌بار در این جنگ ابلاغ شده باشد، تردید کرده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۹.</ref> همچنین او معتقد است اموال به دست آمده در این جنگ [[فیء]] بود و همگی به پیامبر تعلق داشت، ولی پیامبر [[ایثار]] کرده، اموال را بین مسلمانان تقسیم نمود.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ۱۴۲۶ق، ج۷، ص۳۸.</ref> پیامبر به عنوان [[صفو الغنائم|صَفْوُ الغنائم]] (یعنی بخشی از غنائم که فرمانده برای خود بردارد<ref>عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهیه، دار الفضیله، ج۲، ص۳۷۴.</ref>) سه کمان، دو زره، سه شمشیر و سه نیزه را انتخاب کرد و دو زره را نیز به [[محمد بن مسلمه|محمد بن مَسْلَمه]] و [[سعد بن معاذ|سَعْد بن مُعاذ]] بخشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref> گفته شده یکی از آن دو زره، زرهی بود که [[داوود (پیامبر)|حضرت داوود]] هنگام کشتن [[جالوت]]، بر تن داشت.<ref>سمهودی، وفاء الوفاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۱۵.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۶۲

ویرایش