confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۴۶۲
ویرایش
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== دلایل وقوع جنگ == | == دلایل وقوع جنگ == | ||
به گفته [[جعفر سبحانی]]، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، آنان موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهینآمیز، در صدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی هنگامی که [[پیامبر(ص)]] به مدینه هجرت کرد، با همه یهودیان پیمان صلح بست، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی قَینُقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref> | به گفته [[جعفر سبحانی]]، با قدرت یافتن پیامبر در مدینه، آنان موقعیت خود را در خطر دیدند و به همین دلیل با نشر اشعار توهینآمیز، در صدد تضعیف پیامبر و مسلمانان بر آمدند.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۲.</ref> به گزارش واقدی هنگامی که [[پیامبر(ص)]] به مدینه هجرت کرد، با همه یهودیان پیمان صلح بست، مشروط به آنکه کسی را علیه مسلمانان یاری نکنند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> بنی قَینُقاع نخستین قبیله از یهودیان بود که این پیمان را شکست و به ستیزه روی آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> برخی تاریخپژوهان بر این باورند که برخی افراد قبیله بنیقینقاع، به دنبال ایجاد فتنه و اختلاف در بین مسلمانها بودند و تلاش میکردند بین اوس و خزرج اختلاف ایجاد کنند.<ref>یاقوت، غزوات الرسول(ص)، ۱۴۲۸ق، ص۸۵-۸۶.</ref> | ||
پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنیقینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنیقینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده، گوشزد نمود، اما آنها با بیاعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> به گزارش ابنخلدون، در پی این رفتار آنها، خداوند با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> البته در گزارش دیگری نزول این آیه مربوط به رفتار توهینآمیز یهودیان با زن مسلمان دانسته شده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> گفته شده زنی مسلمان به مغازه زرگری در بازار یهودیان بنیقینقاع رفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> زرگر یهودی بخشی از لباس زن را کنار زده، وی را هتک حرمت کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> مسلمانی به یاری زن رفت و آن یهودی را به قتل رساند.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> دیگر یهودیان نیز به آن مسلمان حمله کرده، وی را کشتند و در پی این ماجرا درگیری مسلمانان با یهودیان بالا گرفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> | پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنیقینقاع به موفقیت مسلمانان حسادت کرده، پیمان خود با پیامبر را نقض کردند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> پیامبر برای اتمام حجت، در بازار بزرگ بنیقینقاع حاضر شد<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۱۳.</ref> و پایبندی آنها به پیمان بسته شده، گوشزد نمود، اما آنها با بیاعتنایی کردن به سخنان پیامبر، به تهدید وی پرداختند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۳۷.</ref> به گزارش ابنخلدون، در پی این رفتار آنها، خداوند با نازل کردن [[آیه ۵۸ سوره انفال]] دستور [[جهاد]] را به پیامبر ابلاغ کرد.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> البته در گزارش دیگری نزول این آیه مربوط به رفتار توهینآمیز یهودیان با زن مسلمان دانسته شده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۳۲.</ref> گفته شده زنی مسلمان به مغازه زرگری در بازار یهودیان بنیقینقاع رفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> زرگر یهودی بخشی از لباس زن را کنار زده، وی را هتک حرمت کرد.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۶.</ref> مسلمانی به یاری زن رفت و آن یهودی را به قتل رساند.<ref>مواقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref> دیگر یهودیان نیز به آن مسلمان حمله کرده، وی را کشتند و در پی این ماجرا درگیری مسلمانان با یهودیان بالا گرفت.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، دار المعرفه، ج۲، ص۴۸.</ref> |