آیه امن یجیب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Gholampour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Gholampour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| شماره آیه = ۶۲ | | شماره آیه = ۶۲ | ||
| جزء = ۲۰ | | جزء = ۲۰ | ||
| شأن نزول = امام مهدی(عج) | | شأن نزول = [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام مهدی(عج)]] | ||
| مکان نزول = [[مکه]] | | مکان نزول = [[مکه]] | ||
| موضوع = اخلاقی | | موضوع = اخلاقی | ||
| درباره = برآوردن نیازها و برطرف کردن گرفتاریهای انسان مضطر توسط خداوند | | درباره = برآوردن نیازها و برطرف کردن گرفتاریهای انسان مضطر توسط [[خدا|خداوند]] | ||
| سایر = | | سایر = | ||
| آیات مرتبط = | | آیات مرتبط = | ||
}} | }} | ||
''' | '''آیه اَمَّن یُّجیب''' شصت و دومین آیه [[سوره نمل]] است که در آن [[خدا|خداوند]]، تنها مرجع [[استجابت دعا]] و رفع گرفتاریهای انسان ذکر شده است. خداوند در این [[آیه|آیات]] (این آیه و چند آیه قبل و بعد) بهصورت سؤالی، روشنترین دلائل [[توحید]] را بیان کرده است. | ||
براساس روایاتی از [[صادقین|صادقین(ع)]]، آیه ۶۲ [[سوره نمل]] در شأن [[قائم آل محمد|قائم آل محمد(عج)]] نازل شده و او مضطر واقعی دانسته شده است که خداوند پس از کشف سوء، دعای او را مستجاب و او را در زمین [[خلیفةالله|خلیفه]] قرار میدهد. [[شرفالدین استرابادی]] در [[تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (کتاب)|تأویل الآیات]]، [[حدیث|روایت]] دیگری از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] ذکر کرده که کلام خداوند در آیه امن یجیب، درباره [[قیام امام مهدی(عج)|قیام حضرت مهدی(عج)]] است. در فرازی از [[دعای ندبه]] نیز [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] بهعنوان مضطری دانسته شده که دعایش مستجاب است. | |||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] و [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه، [[اسباب نزول|شأن نزول]] در روایت را از باب مصداق دانستهاند؛ زیرا آیه ازنظر وی درباره عموم افراد مضطر نازل شده است. [[میرزا جواد ملکی تبریزی]] (درگذشته [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|۱۳۰۴ش]]) برای شخصی که [[رمضان|ماه رمضان]] را بدون تغییری در حالاتش گذراند، توصیه کرده است که با زبان حال آیه امن یجیب را بخواند. این آیه گرچه در زبان عموم مردم از آن بهعنوان [[دعا]] تعبیر شده و حتی مراسمی بهعنوان ختم امن یجیب مرسوم است؛ اما سبک و سیاق دعایی ندارد و توصیه شده که بهصورت «یا مَنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ» یا «يَا مَنْ يُجِيبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ» خوانده شود. | |||
==جایگاه آیه در فرهنگ عمومی== | == جایگاه آیه در فرهنگ عمومی == | ||
در آیه ۶۲ سوره نمل، [[خدا|خداوند]] تنها مرجع [[استجابت دعا]] و رفع گرفتاریهای انسان ذکر شده و این مفهوم مرتبط با [[توحید]] دانسته شده است.<ref>قرشی، تفسیر احسنالحدیث، ۱۳۹۱ش. ج۷، ص۴۸۱.</ref> خداوند در این آیات (این آیه و چند آیه قبل و بعد که با «اَمَّنْ» شروع میگردند) بهصورت سؤالی، روشنترین دلائل توحید را بیان کرده و مشرکان را مورد محاکمه قرار داده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۷، ص۵۱۲-۵۱۳.</ref> | |||
[[میرزا جواد ملکی تبریزی]] برای شخصی که ماه رمضان را بدون تغییری در حالاتش گذراند، توصیه کرده است که برای رفع سختیها و اصلاح خود، از خداوند طلب کمک کند و با زبان حال آیه امن یجیب را بخواند.<ref>ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۳۸۸ش، ص۲۶۱.</ref> این آیه، در زبان عموم مردم از آن بهعنوان دعا تعبیر شده و حتی مراسمی بهعنوان ختم امن یجیب مرسوم است؛<ref>«مصاحبه با حضرت آیت الله یوسف صانعی»، ص۱۵۳.</ref> اما سبک و سیاق دعایی ندارد و هنگام دعا و استفاده از آن، به این صورت «یا مَنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ»<ref>نگاه کنید به: ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۴۲ و ۳۴۶؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۲، ص۱۰۳.</ref> یا «يَا مَنْ يُجِيبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ» توصیه شده است.<ref>نگاه کنید به: ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۱۵۱.</ref> | |||
در فرازی از [[دعای ندبه]] نیز [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] بهعنوان مضطری دانسته شده که دعایش مستجاب است و از تعبیر «أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجابُ إِذا دَعا؟» استفاده شده است.<ref>قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان،۱۳۸۷ش، ص۷۲۸.</ref> | |||
==متن و ترجمه== | |||
در سومین سؤال از سؤالهای پنجگانه، خداوند از [[شرک|مشرکان]] میپرسد آیا کسی که دعای درمانده را استجابت میکند بهتر است یا خدایان شما که کاری انجام نمیدهند؟<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۱۷.</ref> | |||
{{گفت و گو | {{گفت و گو | ||
|عرض=۹۰ | |عرض=۹۰ | ||
خط ۳۸: | خط ۴۳: | ||
يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذيريد.([[سوره نمل]]، آیه ۶۲.)}} | يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذيريد.([[سوره نمل]]، آیه ۶۲.)}} | ||
== | == شأن نزول == | ||
[[محمد بن ابراهیم نعمانی|نعمانی]] (درگذشته [[سال ۳۶۰ هجری قمری|۳۶۰ق]]) در [[کتاب الغیبة (نعمانی)|الغیبة]]، روایتی در تفسیر آیه امن یجیب، به واسطه [[محمد بن مسلم ثقفی کوفی|محمد بن مسلم]] از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] نقل کرده است که آیه ۶۲ سوره نمل، درباره [[قائم آل محمد|قائم(عج)]] نازل شده است که پس از ظهور در کعبه، جبرئیل و ۳۱۳ نفر از یارانش با او بیعت خواهند کرد.<ref>النعمانی، الغيبة للنعمانی، ۱۳۷۹ق، ص۳۱۴.</ref> در روایت دیگری در همین کتاب از امام باقر(ع)، امام عصر(عج)، همان مضطر در آیه بیان شده که خداوند دربارهاش این آیه امن را نازل کرده است.<ref>النعمانی، الغيبة للنعمانی، ۱۳۷۹ق، ص۱۸۲.</ref> [[محمد بن مسعود عیاشی|عیاشی]] (درگذشته [[۳۲۰ق]]) نیز در تفسیرش این دو روایت امام باقر(ع) را در یک روایت جمع و ذکر کرده است.<ref>عیاشی، تفسير العيّاشی، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق، ج۲، ص۵۷.</ref> | |||
[[ | |||
براساس روایتی که از امام صادق(ع) در [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی (کتاب)|تفسیر علی بن ابراهیم قمی]] ذکر شده است، آیه ۶۲ سوره نمل در شأن قائم آل محمد(ص) نازل شده و او مضطر واقعی دانسته شده که پس از [[نماز]] در [[مقام ابراهیم]] و [[دعا]]، خداوند نیز دعای او را مستجاب و پس از کشف سوء، او را در زمین [[خلیفةالله|خلیفه]] قرار میدهد.<ref> قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> به گفته [[محمد بن علی شریف لاهیجی|شریف لاهیجی]] (درگذشته اواخر قرن یازده قمری) در [[تفسیر شریف لاهیجی (کتاب)|تفسیرش]]، با توجه به هر دو روایت از [[صادقین|صادقین(ع)]]، این آیه را در شأن قائم آل محمد(عج) نازل شده است.<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵-۴۳۶.</ref> علامه طباطبائی (درگذشته [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]]) و مکارم شیرازی شأن نزول در روایت را از باب مصداق دانستهاند؛ زیرا آیه از نظر وی درباره عموم افراد مضطر نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۹۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۲۱-۵۲۲.</ref> علی بن ابراهیم نیز این مورد را [[تأویل]] یعنی [[باطن قرآن]] دانسته است.<ref> قمی، تفسير القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> | |||
{{جعبه نقل قول| [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] روایتی از عُمْران بن حُصَیْن نقل کردهاند که وی به همراه [[عمر بن خطاب]] خدمت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] رسیدند، درحالی که [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] نیز کنار پیامبر(ص) نشسته بود. پیامبر اسلام(ص) نیز این آیه امن یجیب را خواند که علی(ع) ناگهان به خود لرزید. پیامبر علت این نگرانی را پرسید که علی(ع)، [[خلیفةالله|خلیفه]] قرار داده شدن توسط خدا در زمین را دلیل این نگرانی ذکر کرد. پیامبر(ص) نیز او را از نگرانی برحذر داشت و گفت که تو را فقط [[ایمان|مؤمن]] دوست دارد و فقط [[منافق]]، دشمن توست.<ref>مفيد، الأمالی، ۱۴۱۳ق، ص۳۰۷-۳۰۸؛ شیخ طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۷۷-۷۸.</ref>|عرض= ۲۵٪|تراز=چپ|رنگ پسزمینه=#d3f2f2}} | |||
[[شرفالدین استرابادی]] (درگذشته [[سال ۹۶۵ هجری قمری|۹۶۵ق]]) در تأویل الآیات، روایت دیگری از امام صادق(ع) درباره [[قیام امام مهدی(عج)|قیام حضرت مهدی(عج)]] ذکر کرده که کلام خداوند در آیه امن یجیب، درباره [[قیام امام مهدی(عج)|قیام حضرت مهدی(عج)]] است.<ref>شرف الدین استرآبادى، تأويل الآيات، ۱۴۰۹ق، ص۳۹۹.</ref> | |||
=== اطاعت از خلیفه، واجب مطلق است؟ === | |||
سیوطی در تفسیر الدر المنثور روایتی از پیامبر اسلام(ص) ذکر کرده است که با توجه به آیه «امن یجیب»، جداشونده از جماعت با صورت در آتش خواهد بود. مؤلف طبق این تفسیر از آیه، اطاعت و فرمانبری از [[خلافت|خلیفه]] (حاکم) را واجب مطلق و براساس دستور خدا دانسته است که اگر خیر بود درست است؛ ولی اگر شر بود، خدا او را مؤاخذه میکند.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۳۷۲.</ref> | |||
علامه طباطبائی در پاسخ به سیوطی، این روایت را همراه با جَعْل و دسیسه دانسته است. ضمن اینکه ابتدا و انتهایِ متن روایت نیز باهم تطبیق ندارند و متناسب نیستند؛ زیرا اگر اصلِ دادنِ خلافت و حکومت باعث وجوب مطلق فرمانبرداری باشد، دعوت دینی دیگر معنا ندارد. چون به تعبیر خداوند در [[قرآن]]، پادشاهی [[نمرود]] و [[فرعون]] نیز از طرف خداست، پس اطاعت از آنها نیز [[واجب]] است.<ref>سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۳۹۱-۳۹۲.</ref> | |||
==مضطر == | |||
برخی از علمای شیعه همچون [[فضل بن حسن طبرسی|شیخ طبرسی]] (درگذشته [[سال ۵۴۸ هجری قمری|۵۴۸ق]])، [[ملا فتحالله کاشانی|فتحالله کاشانی]] (درگذشته [[سال ۹۸۸ هجری قمری|۹۸۸ق]]) و مکارم شیرازی ذکر کردهاند که گرچه خداوند دعای همه را مستجاب میکند؛ اما بهدلیل اینکه خواست مضطر قویتر و خاضعانهتر است، اضطرار شرط [[استجابت دعا]] قرار داده شده است.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸؛ کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، پیدایش مذاهب، ۱۳۸۴ش، ص۹۶.</ref> [[محمد سبزواری]] (درگذشته [[سال ۱۳۶۸ هجری شمسی|۱۳۶۸ش]]) و علامه طباطبائی نیز اضطرار را نشانه خواست حقیقی ذکر کردهاند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۱.</ref> مضطر ازنظر مفسران شیعه، شخصی است که به سبب شدت چیزی به خدا پناه آورده و از غیر او قطع امید کرده است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۵، ص۶۵؛ کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶؛ فیض کاشانی، سير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۷۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۲۰-۵۲۱.</ref> ثعلبی،<ref>ثعلبی، کشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۲۱۹.</ref> زمخشری،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> فخررازی<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵.</ref> و بیضاوی<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۶۵.</ref> از علمای اهلسنت نیز این معنای مضطر را پذیرفتهاند. از دیدگاه [[سید عبدالله شبر]] (درگذشته [[سال ۱۲۴۲ هجری قمری|۱۲۴۲ق]]) از مفسران شیعه در [[تفسیر القران الکریم (کتاب)|کتاب تفسیر القران الکریم]]، مراد از مضطر، درماندهای که با شرایط دعا به خداوند پناه میآورد.<ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، مؤسسة دار الهجرة، ص۳۶۷.</ref> | |||
=== همه مضطرین یا بعضی؟ === | |||
از دیدگاه برخی علمای شیعه مانند فتح الله کاشانی و شریف لاهیجی لام در المضطر، لام جنس و ماهیت است که به تحقق فردی از افراد که دعایش مستجاب شود، این حکم در آیه تحقق یافته است، نه استغراق که شامل همه شود؛ چون دیده شده مضطرین زیادی هستند که خداوند استجابت دعا را برایشان مصلحت ندانسته است.<ref>کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶؛ شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵.</ref> زمخشری،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> فخررازی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵</ref> بیضاوی،<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۶۵.</ref> و آلوسی<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۱.</ref> از علمای اهلسنت نیز با این نظر موافق هستند. از منظر شریف لاهیجی از علمای شیعه، سخن درست این است که دعای همه مضطرین مستجاب میگردد و اگر کسی دعایش مستجاب نشده به دلیل این است که به اضطرار نرسیده است.<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵.</ref> | |||
به باور آلوسی درصورتی میتوان لام را استغراق گرفت و ذکر کرد که خداوند دعاهای همه مضطرین را مستجاب میکند که بعدش قید «[[ان شاء الله]]» یعنی اگر خدا بخواهد، ذکر شود.<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۱.</ref> به گفته طباطبائی، اینکه در برخی آیات، [[استجابت دعا|اجابت دعا]] به مشیت الهی (ان شاء الله) مقید گردد، منافاتی با استغراق ندارد؛ زیرا در مواردی که اجابت به مشیت الهی قید میگردد، ممکن است طلب در آن هم حقیقی باشد و هم غیرحقیقی؛ اما در این آیه طلب حقیقی و با ایمان خالص مراد است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۲-۳۸۳.</ref> از دیدگاه زمخشری و فخررازی از علمای اهلسنت، خداوند ذکر کرد که دعای مضطر را مستجاب میکند؛ ولی نگفت فی الحال و هم اکنون.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵.</ref> | |||
== خلافت == | |||
عدهای از علمای شیعه همچون [[شیخ طوسی]] (درگذشته [[سال ۴۶۰ هجری قمری|۴۶۰ق]])،<ref>شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۱۰.</ref> شیخ طبرسی در احتمال اولش،<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> [[ابوالفتوح رازی]] (درگذشته نیمه دوم قرن شش قمری)،<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۵، ص۶۵.</ref> فتح الله کاشانی،<ref>کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشته [[سال ۱۰۹۱ هجری قمری|۱۰۹۱ق]])،<ref>فیض کاشانی، سير الصافی، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۷۱.</ref> شریف لاهیجی،<ref>شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۴۳۵.</ref> سید عبدالله شبر،<ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، مؤسسة دار الهجرة، ص۳۶۷.</ref> سبزواری،<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۷.</ref> مکارم شیرازی در احتمال دومش<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۱۸.</ref> ذکر کردهاند که مراد از «یجعلکم خلفاء الارض» این است که [[خدا|خداوند]] در هر دورهای، عصری، قرنی، قومی و ... گروه بعدی از مردمان زمین را جایگزین و جانشین گروه قبل از آنها میکند تا در زمین سکونت کنند و اداره و تصرف آن را به عهده بگیرند. ابن کثیر،<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref> ثعلبی،<ref>ثعلبی، کشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۲۱۹.</ref> طبری،<ref> طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۰، ص۴.</ref> بیضاوی،<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۶۵.</ref> زمخشری،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> فخررازی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵.</ref> آلوسی<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۲.</ref> و میبدی،<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۲۴۱.</ref> از علمای اهلسنت نیز موافق با این معنا هستند. | |||
سید محمدحسین طباطبائی منظور از خلافت در آیه را خلافت زمینی برای انسان دانسته که با آن بتواند در زمین و هرچه روی زمین است، تصرف کند. طبق این نظر اگر موارد سوء باعث اضطرار انسان شد، از خدا درخواست کشف سوء میکند و اگر خداوند دعایش را مستجاب کند، در حقیقت خلافتی را که به انسان داده تکمیل کرده است. به گفته علامه طباطبائی، معانی دیگر با سیاق آیه مناسب نیستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۳.</ref> مکارم شیرازی نیز در احتمال اولش با این نظر موافق است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۵۱۸.</ref> فتحالله کاشانی،<ref>کاشانی، زبدة التفاسير، ۱۳۸۱ش، ج۵، ص۱۱۶.</ref> از علمای شیعه و زمخشری<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> و فخررازی<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۴، ص۵۶۵.</ref> از علمای اهلسنت احتمال دیگری در آیه بیان کردهاند که منظور از خلافت، مالکیت و تسلط است. آلوسی نیز از این نظر به قیل (قول ضعیف) یاد کرده است.<ref>آلوسی، روح المعانی، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۹۲.</ref> | |||
شیخ طبرسی، در احتمال دومش که از آن به قیل یاد کرده، نظر دیگری را براساس روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ذکر کرده است. از نظر وی منظور از خلافت این است که خداوند شما را جانشین [[کفر|کفار]] میکند و در سرزمین و بلادشان جای میدهد تا به جای کفر، طاعت خدا را انجام بدهید.<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۳۵۸-۳۵۹.</ref> علامه طباطبائی این احتمال دوم را نیز رد میکند به این صورت که خطاب در آیه، مانند «قلیلا ما تذکرون» به کفار است، درحالی که بنابراین فرض باید خطاب به [[ایمان|مؤمنان]] باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۵، ص۳۸۴.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۶ش. | |||
* آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، محقق محمد احمد آمد و عمر عبدالسلام سلامی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق. | |||
* ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخایر، ۱۴۱۱ق. | |||
* ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، به تصحیح محمدحسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق. | |||
* ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، گردآورنده محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش. | |||
* شرف الدین استرآبادى، على، تأويل الآيات، محقق حسین استاد ولی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
* بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل، محقق محمد عبد الرحمان مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق. | |||
* ثعلبی، احمد بن محمد، کشف و البیان عن تفسیر القرآن، به تصحیح ابیمحمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق. | |||
* زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، گردآورنده مصطفی حسین احمد، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷-۱۴۱۶ق. | |||
* سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق. | |||
* سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تفسیر الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق. | |||
* شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، گردآورنده جلال الدین محدث، تهران، دفتر نشر داد، ۱۳۷۳ش. | |||
* شبر، عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، گردآورنده حامد حفنی داود، قم، مؤسسة دار الهجرة، بیتا. | |||
* شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح هاشم رسولی و دیگران، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق. | |||
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق. | |||
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبيان، گردآورنده، احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. | |||
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق. | |||
* طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق. | |||
* عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشی، گردآورنده هاشم رسولی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ق. | |||
* فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق. | |||
* فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، سير الصافی، به تصحیح حسین اعلمی، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۷۳ش. | |||
* قرشی، سیدعلیاکبر، تفسیر احسنالحدیث، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۹۱ش. | |||
* قمی، شیخ عباس، مفاتیج الجنان، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. | |||
* قمی، علی بن ابراهیم، تفسير القمی، به تصحیح طیب جزایری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق. | |||
* کاشانی، فتحالله، زبدة التفاسير، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۳۸۱ش. | |||
* نعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعمانی، محقق و مصحح علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۷۹ق. | |||
* «مصاحبه با حضرت آیت الله یوسف صانعی»، در مجله حوزه، شماره ۳۲، خرداد و تیر ۱۳۶۸ش. | |||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | |||
* مفيد، محمد بن محمد، الأمالی، محقق و مصحح حسین استاد ولی و علیاکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | |||
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش. | |||
* مكارم شيرازى، ناصر، پيدايش مذاهب، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، ۱۳۸۴ش. | |||
* ملکی تبریزی، جواد، المراقبات، ترجمه کریم فیضی، قم، انتشارات قائم آل محمد(ص)، ۱۳۸۸ش. | |||
* میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، گردآورنده عبدالله بن محمد، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۱ش. | |||
{{پایان}} | |||
{{آیات مشهور قرآن}} | {{آیات مشهور قرآن}} | ||
{{آیات و احادیث اخلاقی}} | {{آیات و احادیث اخلاقی}} | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] |