Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۷۷۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشتها}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۳؛ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.</ref> از جمله گفته شده مردی از نوادگان [[عمر بن خطاب]] در حضور امام کاظم، به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و از او پرسید چقدر خرج کاشت مزرعهات کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد [[عالم غیب|غیب]] نمیدانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به [[مسجد]] رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و [[آیه۱۲۴ سوره انعام]] را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد.<ref> بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰.</ref> | گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref> مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۳۳؛ قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.</ref> از جمله گفته شده مردی از نوادگان [[عمر بن خطاب]] در حضور امام کاظم، به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و از او پرسید چقدر خرج کاشت مزرعهات کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد [[عالم غیب|غیب]] نمیدانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به [[مسجد]] رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و [[آیه۱۲۴ سوره انعام]] را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد.<ref> بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۰.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |