|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
|
| |
|
| اهل لغت، جمال را به معنای حسن و زيبايى بسيار میدانند که بر دو نوع است: یکی زیبایی جان و بدن و فعل انسان؛ و دیگری، زیبایی در سایر پدیدههای جهان.<ref> رجوع کنید به خلیل بن احمد؛کتاب العین؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل «جمل»؛ راغب الأصفهانى، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۰۲.</ref> | | اهل لغت، جمال را به معنای حسن و زيبايى بسيار میدانند که بر دو نوع است: یکی زیبایی جان و بدن و فعل انسان؛ و دیگری، زیبایی در سایر پدیدههای جهان.<ref> رجوع کنید به خلیل بن احمد؛کتاب العین؛ ابن منظور، لسان العرب، ذیل «جمل»؛ راغب الأصفهانى، المفردات في غريب القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۰۲.</ref> |
|
| |
| ==کاربرد در قرآن==
| |
| در قرآن کریم واژه جلال دوبار به عنوان وصفی از اوصاف خدا<ref>سوره الرحمن، آیه ۲۷و ۷۸.</ref> و جمال یک بار درباره غیرخدا<ref>سوره نحل، آیه۶.</ref> به کار رفته است.
| |
|
| |
| مفسران «ذوالجلال» را مرادف با الفاظ گوناگون، اما قریب المعنی، قرار دادهاند و آن را به این معانی دانستهاند: صاحب عظمت،<ref> تفسیر قرطبی ؛ سیوطی، تفسیر جلالین، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref> کبریا،<ref> ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم ؛ تفسیر ثعالبی، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref> صاحب غنای مطلق و سزاوار تنزیه از شبیه و ضدّ و نِدّ،<ref> کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref> شایسته اطاعت،<ref> ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، همانجا </ref> دارای عظمت و بزرگی و احسان،<ref> شیخ طوسی، التبیان، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref> مستحق حمد و مدح به واسطه احسانی که در بالاترین مرتبه است،<ref> طبرسی، مجمع البیان، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref> و صاحب فضل عام<ref> بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، ج ۲، ص۳۰۲؛ فیض کاشانی، الاصفی فی تفسیرالقرآن، ج ۲، ص۱۲۴۳ </ref>.
| |
|
| |
| برخی مفسران، جلال در ترکیب ذوالجلال و الاکرام را اشاره به صفات قهریه حق و «اکرام» را اشاره به اوصاف لُطفیه او دانستهاند. بر این اساس، تعبیر ذوالجلال و الاکرام جامع همه صفات حق تعالی است.<ref> تفسیر کبیر ملافتح اللّه کاشانی، ذیل الرحمن : ۷۸ </ref><ref> المیزان، ذیل الرحمن : ۲۷ </ref>
| |
|
| |
|
| == کاربرد در روایات== | | == کاربرد در روایات== |