قاعده الواحد: تفاوت میان نسخهها
←اثبات قاعده الواحد
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==اثبات قاعده الواحد== | ==اثبات قاعده الواحد== | ||
خواجه نصیرالدین طوسی قاعده الواحد را قریب به بدیهی میداند.<ref>صادق زاده قمصری، «قاعده الواحد و نظام علی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی»، ص۹.</ref> همین دیدگاه از سوی قطبالدین شیرازی نیز ابراز شده است.<ref>قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الإشراق، ۱۳۸۳ش. ص۳۰۵.</ref> گفته میشود ابنسینا استدلال خود در کتاب اشارات و تنبیهات را نیز از آن جهت «تنبیه» نامیده که از نظر او قاعده الواحد بدیهی یا قریب به بدیهی بوده است.<ref>عسگری، و خادمی، «بررسی پیشینۀ یونانی قاعدۀ الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفۀ اسلامی»، ص۵۹.</ref> همچنین ملاصدرا علیرغم آنکه دیدگاه واحدی درباره قاعده الواحد ندارد در یک جا آن را از فطریات عقل سلیم معرفی میکند.<ref>ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref><br> | خواجه نصیرالدین طوسی قاعده الواحد را قریب به بدیهی میداند.<ref>صادق زاده قمصری، «قاعده الواحد و نظام علی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی»، ص۹.</ref> همین دیدگاه از سوی قطبالدین شیرازی نیز ابراز شده است.<ref>قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الإشراق، ۱۳۸۳ش. ص۳۰۵.</ref> گفته میشود ابنسینا استدلال خود در کتاب اشارات و تنبیهات را نیز از آن جهت «تنبیه» نامیده که از نظر او قاعده الواحد بدیهی یا قریب به بدیهی بوده است.<ref>عسگری، و خادمی، «بررسی پیشینۀ یونانی قاعدۀ الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفۀ اسلامی»، ص۵۹.</ref> همچنین ملاصدرا علیرغم آنکه دیدگاه واحدی درباره قاعده الواحد ندارد در یک جا آن را از فطریات عقل سلیم معرفی میکند.<ref>ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref><br> | ||
با وجود | با وجود بدیهی دانستن قاعده الواحد فلاسفه همواره ادلهای نیز برای اثبات این اصل اقامه کردهاند که تعداد آنها را تا ۱۸ دلیل نیز گفتهاند.<ref>حیدرپور، و فیاضی، «تحلیل و ارزیابی قاعده الواحد در حکمت متعالیه»، ص۸۵.</ref> [[ملا هادی سبزواری|ملاهادی سبزواری]]، و [[سید جلالالدین آشتیانی|سید جلال آشتیانی]] معتقدند همه ادله اقامه شده بر قاعده الواحد به اصل سنخیت علت و معلول بازگشت میکنند.<ref>عاشوری لنگرودی، «قاعده الواحد و قدرت مطلق خداوند»، ص۱۸-۱۹.</ref><br> | ||
ابنسینا در کتاب اشارات و تنبیهات اینگونه استدلال میکند که اگر از علت واحد(بسیط) دو معلول «الف» و «ب» به وجود بیایند، مفهوم علیتِ برای الف، غیر از مفهوم علیت برای ب است. بنابراین لازم میآید علت، مرکب از دو جهت باشد که از یک جهت «الف» و از جهت دیگر، «ب» صادر شده باشد درحالی که فرض شده بود علت واحد است.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، بیتا، ص۱۰۸؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۵.</ref> ملاصدرا نیز دلیلی شبیه به این برهان ذکر کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱ق، ج۲، ص۲۰۴.</ref> شکل منطقی این استدلال را به این صورت تنظیم کردهاند:<ref>حیدرپور، و فیاضی، «تحلیل و ارزیابی قاعده الواحد در حکمت متعالیه»، ص۹۳.</ref><br> | ابنسینا در کتاب اشارات و تنبیهات اینگونه استدلال میکند که اگر از علت واحد(بسیط) دو معلول «الف» و «ب» به وجود بیایند، مفهوم علیتِ برای الف، غیر از مفهوم علیت برای ب است. بنابراین لازم میآید علت، مرکب از دو جهت باشد که از یک جهت «الف» و از جهت دیگر، «ب» صادر شده باشد درحالی که فرض شده بود علت واحد است.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، بیتا، ص۱۰۸؛ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۲۲-۱۲۵.</ref> ملاصدرا نیز دلیلی شبیه به این برهان ذکر کرده است.<ref>ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱ق، ج۲، ص۲۰۴.</ref> شکل منطقی این استدلال را به این صورت تنظیم کردهاند:<ref>حیدرپور، و فیاضی، «تحلیل و ارزیابی قاعده الواحد در حکمت متعالیه»، ص۹۳.</ref><br> | ||
#مفهوم علیت شیء برای «الف» غیر از مفهوم علیت آن شیء برای «ب» است. | #مفهوم علیت شیء برای «الف» غیر از مفهوم علیت آن شیء برای «ب» است. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
#دو قسم دوم و سوم نیز به قسم اول بازگشت میکند و مستلزم ترکیب علت خواهند بود. | #دو قسم دوم و سوم نیز به قسم اول بازگشت میکند و مستلزم ترکیب علت خواهند بود. | ||
نتیجه: پس اگر شیء واحد علت دو معلول با هم باشد، آن علت مرکب خواهد بود و این خلاف فرض و محال است | نتیجه: پس اگر شیء واحد علت دو معلول با هم باشد، آن علت مرکب خواهد بود و این خلاف فرض و محال است | ||
==مخالفان قاعده الواحد== | ==مخالفان قاعده الواحد== | ||
قاعده الواحد که مورد قبول و استفاده فلاسفه، خصوصا فیلسوفان مشائی است<ref>صادق زاده قمصری، «قاعده الواحد و نظام عِلّی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی»، ص۷.</ref> مخالفت اندیشمندانی از علوم کلام، فقه و عرفان را برانگیخته است که در میان آنها افرادی چون [[علامه حلی]]، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، سیفالدین آمدی، فخر رازی، غزالی و [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] دیده میشوند.<ref>شایان، «بازاندیشی در مبانی قاعده الواحد»، ص۱۴۰.</ref> <br> | قاعده الواحد که مورد قبول و استفاده فلاسفه، خصوصا فیلسوفان مشائی است<ref>صادق زاده قمصری، «قاعده الواحد و نظام عِلّی از دیدگاه ابن سینا و محقق طوسی»، ص۷.</ref> مخالفت اندیشمندانی از علوم کلام، فقه و عرفان را برانگیخته است که در میان آنها افرادی چون [[علامه حلی]]، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، سیفالدین آمدی، فخر رازی، غزالی و [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] دیده میشوند.<ref>شایان، «بازاندیشی در مبانی قاعده الواحد»، ص۱۴۰.</ref> <br> |