حدیث رفع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[فقیهان]] بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آنرا امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آنها دانستهاند که در امتهای پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عدهای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شدهاند دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref> | [[فقیهان]] بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آنرا امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آنها دانستهاند که در امتهای پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عدهای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شدهاند دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref> | ||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == | ||
خط ۶۸: | خط ۵۷: | ||
=== التفکر فی الوسوسة فی الخلق === | === التفکر فی الوسوسة فی الخلق === | ||
[[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] درباره رفع تفکر در [[وسوسه]] در خلق، دو احتمال ذکر میکند: تفکر درباره خالق یا تفکر درباره مخلوق. او پس از نقل شش روایت دراینباره، ادعا کرده است تفکر درباره خالق حرام نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> او مراد از تفکر فی الوسوسه فی الخلق را به وسوسه شیطان هنگام تفکر در مورد نحوه خلقت معنا کرده و گفته است طبق حدیث رفع گناهی بر این نوع وسوسه بر انسان نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> | [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] درباره رفع تفکر در [[وسوسه]] در خلق، دو احتمال ذکر میکند: تفکر درباره خالق یا تفکر درباره مخلوق. او پس از نقل شش روایت دراینباره، ادعا کرده است تفکر درباره خالق حرام نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> او مراد از تفکر فی الوسوسه فی الخلق را به وسوسه شیطان هنگام تفکر در مورد نحوه خلقت معنا کرده و گفته است طبق حدیث رفع گناهی بر این نوع وسوسه بر انسان نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> | ||
== استناد به حدیث رفع برای اثبات برائت شرعی == | |||
از جمله دلیلهای اثبات [[اصل برائت|برائت شرعی]]، روایاتی چون [[حدیث حل|حدیث حلّ]]، [[حدیث سعه]]، حدیث رفع و... است.<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۱۶.</ref> پیشینۀ بحث دربارۀ این حدیث و اثبات برائت شرعی از این راه، به زمان [[شیخ طوسی]]، برمیگردد، اما به اعتقاد برخی محققین اولین کسی که از آن برای اثبات برائت در موارد مجهول استفاده کرده [[فاضل تونی (ابهامزدایی)|فاضل تونی]] بوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] اولین روایتی را که برای اثبات برائت شرعی در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] به آن استدلال کرده حدیث رفع و عبارت «ما لا یعلمون» است.<ref>الآخوند الخراسانی، کفایة الأصول، مؤسسة آل البیت، ج۱، ص۳۳۹.</ref> | |||
=== نحوه استدلال === | |||
برخی فقیهان از جمله [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] معتقدند منظور از «ما» در حدیث رفع، [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است؛ دراینصورت «رفع»، در معنای حقیقی خود بهکاررفته و نیازی به تقدیر کلمهای دیگر برای رساندن معنا نیست؛<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۱، ص۱۹.</ref> دراینصورت: | |||
* اولا: منظور از رفعِ حکم، رفع ظاهری آن است، چراکه حکم واقعی عملی که جاهلانه انجام میپذیرد در عالم واقع معلوم و در جای خود باقی است.<ref>جمعی از محققین، فرهنگنامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> همچنین معنای رفع ظاهری حکم برداشته شدن عقوبت دنیوی یا اخروی یا... آن عمل است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شبیری زنجانی؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۲؛ جمعی از محققین، فرهنگنامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱، ص۴۱۳ و ۴۱۴.</ref> | |||
* ثانیا: دراینصورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه [[احکام شرعی|حکم شرعی]] هم حکم جزئی و هم کلی را شامل میشود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref> | |||
اما بهنظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»، فعل مکلف است؛ دراینصورت کلمه «رفع» نمیتواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امتها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آنرا کامل کردهاند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref> | |||
==اعتبار == | ==اعتبار == |