غزوه حنین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==وقایع پیش از غزوه== | ==وقایع پیش از غزوه== | ||
===اقدامات مشرکین پیش از جنگ=== | ===اقدامات مشرکین پیش از جنگ=== | ||
بیشتر طایفههای هوازن، از جمله نصر، جُشَم، سعد بن بَکر و گروهی از بنی هلال به سرکردگی مالک بن عَوف نَصری گرد هم آمدند، اما برخی از طایفههای صاحب نامِ هوازن، مانند کعب و کلاب و بنی نُمَیر در این گردهمایی حضور نداشتند. تمام قبایلِ هم پیمانِ ثقیف نیز به رهبری قارب بن اَسوَد و ذوالخِمار سُبَیع بن حارث و برادرش احمربن حارث (از بنی مالک) به آنان پیوستند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۸۵؛ | بیشتر طایفههای هوازن، از جمله نصر، جُشَم، سعد بن بَکر و گروهی از بنی هلال به سرکردگی مالک بن عَوف نَصری گرد هم آمدند، اما برخی از طایفههای صاحب نامِ هوازن، مانند کعب و کلاب و بنی نُمَیر در این گردهمایی حضور نداشتند. تمام قبایلِ هم پیمانِ ثقیف نیز به رهبری قارب بن اَسوَد و ذوالخِمار سُبَیع بن حارث و برادرش احمربن حارث (از بنی مالک) به آنان پیوستند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۸۵؛ ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۰؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ۱۳۶۵ش، ص۲۷۰. </ref> | ||
وقتی مالک بن عوف تصمیم گرفت برای جنگ با [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] حرکت کند، اموال و زنان و کودکان را نیز با خود همراه کرد تا مردان را در دفاع از آنها دلیر کند. وقتی به اَوطاس که زمینی سخت و هموار و میدانی مناسب برای جولان اسبها بود رسید، دُرَید بن صِمَّه، پیرمرد نابینای جُشَمی که صاحب نظر و جنگ آزموده بود، گفت: اگر این جنگ مایه سربلندی بود، مردان شجاع کعب و کلاب در آن شرکت میکردند. ازاین رو به مالک بن عوف توصیه کرد فقط با مردان به جنگ برود که اگر پیروز شود، دیگران نیز به وی بپیوندند و اگر شکست بخورد، زنان و کودکان آسیب نبینند؛ اما مالک بن عوف از سر تکبر به سخن او توجه نکرده و او را تحقیر نمود.<ref> | وقتی مالک بن عوف تصمیم گرفت برای جنگ با [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] حرکت کند، اموال و زنان و کودکان را نیز با خود همراه کرد تا مردان را در دفاع از آنها دلیر کند. وقتی به اَوطاس که زمینی سخت و هموار و میدانی مناسب برای جولان اسبها بود رسید، دُرَید بن صِمَّه، پیرمرد نابینای جُشَمی که صاحب نظر و جنگ آزموده بود، گفت: اگر این جنگ مایه سربلندی بود، مردان شجاع کعب و کلاب در آن شرکت میکردند. ازاین رو به مالک بن عوف توصیه کرد فقط با مردان به جنگ برود که اگر پیروز شود، دیگران نیز به وی بپیوندند و اگر شکست بخورد، زنان و کودکان آسیب نبینند؛ اما مالک بن عوف از سر تکبر به سخن او توجه نکرده و او را تحقیر نمود.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۰-۸۲. </ref> | ||
در اوطاس کمکهایی از هر ناحیه به آنان میرسید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۸۶-۸۸۷.</ref> [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] چون این خبر را شنید، عبداللّه بن ابی حَدْرَد اَسْلَمی را فرستاد تا به صورت ناشناس به میان آنان برود و کسب اطلاع کند. وی نیز خبر آورد که مشرکان برای جنگ با مسلمانان همدست شدهاند.<ref> | در اوطاس کمکهایی از هر ناحیه به آنان میرسید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۸۶-۸۸۷.</ref> [[حضرت محمد(ص)|پیامبر]] چون این خبر را شنید، عبداللّه بن ابی حَدْرَد اَسْلَمی را فرستاد تا به صورت ناشناس به میان آنان برود و کسب اطلاع کند. وی نیز خبر آورد که مشرکان برای جنگ با مسلمانان همدست شدهاند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۲-۸۳.</ref> | ||
===اقدامات پیامبر اکرم پیش از جنگ=== | ===اقدامات پیامبر اکرم پیش از جنگ=== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
رسول خدا در حالی که لباس رزم پوشیده بود، از صفوف لشکریان بازدید کرد و آنان را به جنگ و شکیبایی برانگیخت و به آنان مژده پیروزی داد. آنگاه در تاریکی صبح، به همراه مسلمانان از دره حنین به پایین آمد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۹۵-۸۹۷؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> | رسول خدا در حالی که لباس رزم پوشیده بود، از صفوف لشکریان بازدید کرد و آنان را به جنگ و شکیبایی برانگیخت و به آنان مژده پیروزی داد. آنگاه در تاریکی صبح، به همراه مسلمانان از دره حنین به پایین آمد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۸۹۵-۸۹۷؛ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۱.</ref> | ||
مشرکان هوازن و ثقیف که در شکافهای دره و اطراف آن کمین کرده بودند، ناگهان به مسلمانان حمله کردند. نخست سواران بنی سُلَیم و سپس مکیان و سایر مردم پراکنده و فراری شدند. به گونهای که هیچکس، پشت سر خود را نگاه نمیکرد.<ref> | مشرکان هوازن و ثقیف که در شکافهای دره و اطراف آن کمین کرده بودند، ناگهان به مسلمانان حمله کردند. نخست سواران بنی سُلَیم و سپس مکیان و سایر مردم پراکنده و فراری شدند. به گونهای که هیچکس، پشت سر خود را نگاه نمیکرد.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۳.</ref> | ||
پیامبر به لشکریانش میگفت به سوی من آیید، من رسول خدا، [[محمد]] پسر [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] هستم، اما مردم پراکنده شدند و فقط تعداد اندکی با پیامبر ماندند.<ref> | پیامبر به لشکریانش میگفت به سوی من آیید، من رسول خدا، [[محمد]] پسر [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] هستم، اما مردم پراکنده شدند و فقط تعداد اندکی با پیامبر ماندند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۵.</ref> | ||
===حامیان پیامبر و فراریان از جنگ=== | ===حامیان پیامبر و فراریان از جنگ=== | ||
منابع، درباره تعداد کسانی که در کنار پیامبر ثابت قدم ماندند، اختلاف دارند. برخی روایات از چهار نفر یاد کردهاند: [[علی(ع)]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] و [[ابو سفیان بن حارث]] که از [[بنیهاشم]] بودند، و [[ابن مسعود]].<ref>ابن ابی شیبه، المصنَّف، ج۸، ص۵۵۲-۵۵۳؛ شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۹.</ref> به روایتی دیگر، فقط ده یا نه نفر از بنی هاشم، از جمله سه تن یاد شده و یک نفر از غیر بنیهاشم یعنی اَیمَن بن ام ایمن با پیامبر ماندند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۳۸۶. </ref> | منابع، درباره تعداد کسانی که در کنار پیامبر ثابت قدم ماندند، اختلاف دارند. برخی روایات از چهار نفر یاد کردهاند: [[علی(ع)]]، [[عباس بن عبدالمطلب]] و [[ابو سفیان بن حارث]] که از [[بنیهاشم]] بودند، و [[ابن مسعود]].<ref>ابن ابی شیبه، المصنَّف، ج۸، ص۵۵۲-۵۵۳؛ شمس شامی، سبل الهدی و الرشاد، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۲۹.</ref> به روایتی دیگر، فقط ده یا نه نفر از بنی هاشم، از جمله سه تن یاد شده و یک نفر از غیر بنیهاشم یعنی اَیمَن بن ام ایمن با پیامبر ماندند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۳۸۶. </ref> | ||
تعداد فراریان از جنگ را یکصد تا سیصد تن نوشتهاند.<ref> نویری، نهایةالارب، ۱۹۹۲م، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref> برخی از مردم مکه [[طلقاء]] که فرار کرده بودند، همچون [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]] و کَلَدَة بن حَنْبَل، کینه خود را از اسلام و مسلمانان آشکار ساختند و حتی شَیبة بن عثمان بن ابی طلحه که پدرش در جنگ احد کشته شده بود، قصد جان پیامبر را کرد که ناموفق ماند.<ref> | تعداد فراریان از جنگ را یکصد تا سیصد تن نوشتهاند.<ref> نویری، نهایةالارب، ۱۹۹۲م، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref> برخی از مردم مکه [[طلقاء]] که فرار کرده بودند، همچون [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]] و کَلَدَة بن حَنْبَل، کینه خود را از اسلام و مسلمانان آشکار ساختند و حتی شَیبة بن عثمان بن ابی طلحه که پدرش در جنگ احد کشته شده بود، قصد جان پیامبر را کرد که ناموفق ماند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۸۶-۸۷.</ref> | ||
===راهکار پیامبر برای برگرداندن فراریان=== | ===راهکار پیامبر برای برگرداندن فراریان=== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
===کشتهشدگان و اسیران دشمن=== | ===کشتهشدگان و اسیران دشمن=== | ||
وقتی مشرکان فرار کردند، هفتاد تن از بنیمالک از طایفههای ثقیف کشته شدند.<ref> | وقتی مشرکان فرار کردند، هفتاد تن از بنیمالک از طایفههای ثقیف کشته شدند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۹۲.</ref> در برخی روایات، تعداد کشتگان هوازن به عدد کشتگان قریش در بدر، یعنی هفتاد تن نوشته شده است<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۸۲.</ref> ولی مسعودی آن را حدود ۱۵۰ تن نوشته است.<ref>مسعودی، التنبیه والإشراف، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۲۷۰.</ref> در این غزوه، مسلمانان شش هزار زن و کودک از مشرکان را [[اسیر]] و ۲۴۰۰۰ شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و چهار هزار اوقِیّه{{یاد|مقياس وزن، برابر با چهل درهم شرعى( -->درهم)است.<ref>مجموعه نویسندگان، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت(ع)، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۷۵۶.</ref>}} نقره غنیمت گرفتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۱۵۵.</ref> | ||
==وقایع پس از غزوه== | ==وقایع پس از غزوه== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
===اقدامات مسلمین پس از جنگ=== | ===اقدامات مسلمین پس از جنگ=== | ||
پس از پایان جنگ، پیامبر اجازه داد که هر مسلمانی که مشرکی را کشته است، لباس رزم و جنگ افزار (سَلَب) او را برای خود بردارد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۰۸.</ref> آنگاه [[اسیران]] و غنایم را نزد [[رسول خدا]] گردآوردند. پیامبر فرمود تا اسیران و اموال را به جِعْرانه در شمالغربی دره [[حنین]] ببرند و در آنجا نگه دارند.<ref> | پس از پایان جنگ، پیامبر اجازه داد که هر مسلمانی که مشرکی را کشته است، لباس رزم و جنگ افزار (سَلَب) او را برای خود بردارد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۹۰۸.</ref> آنگاه [[اسیران]] و غنایم را نزد [[رسول خدا]] گردآوردند. پیامبر فرمود تا اسیران و اموال را به جِعْرانه در شمالغربی دره [[حنین]] ببرند و در آنجا نگه دارند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۰۱.</ref> پس از غزوه، رسول خدا شبِ پنجشنبه، ۵ ذیقعده سال هشتم، به جعرانه رفت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۱۵۴.</ref> | ||
===آزادی اسیران=== | ===آزادی اسیران=== | ||
در آنجا هیئتِ هوازن، نزد پیامبر رفت و با توسل به خویشاوندی [[محارم رضاعی|رضاعی]] پیامبر با اسیران، خواهان آزادی آنان شد. چون [[رسول خدا]] سهم اسیران خود و بنی عبدالمطلب را به آنان بخشید، [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز از سهم خود گذشتند و آن را به پیامبر واگذاردند. چند نفر که نپذیرفته بودند، بعدا اسیران خود را آزاد کردند.<ref> | در آنجا هیئتِ هوازن، نزد پیامبر رفت و با توسل به خویشاوندی [[محارم رضاعی|رضاعی]] پیامبر با اسیران، خواهان آزادی آنان شد. چون [[رسول خدا]] سهم اسیران خود و بنی عبدالمطلب را به آنان بخشید، [[مهاجران]] و [[انصار]] نیز از سهم خود گذشتند و آن را به پیامبر واگذاردند. چند نفر که نپذیرفته بودند، بعدا اسیران خود را آزاد کردند.<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۳۰-۱۳۳.</ref> | ||
===تقسیم غنائم=== | ===تقسیم غنائم=== |