Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==دوره امامت == | ==دوره امامت == | ||
{{جعبه نقل قول|عنوان =|نقلقول = امام هادی(ع): {{سخ}}«مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمالشان.»|تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقلقول =|رنگ پسزمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}} | {{جعبه نقل قول|عنوان =|نقلقول = امام هادی(ع): {{سخ}}«مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمالشان.»|تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقلقول =|رنگ پسزمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}} | ||
علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در | علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]، در هشتسالگی به [[امامت]] رسید.<ref>قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸</ref> به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد؛ چراکه امامت امام جواد پدر او نیز در سن کم آغاز شد.<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.</ref> به نوشته [[شیخ مفید]]، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> آن عده [[موسی مبرقع|موسی مُبَرقَع]] را امام میدانستند. با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.<ref> نوبختی، فرقالشیعه، دارالاضوا، ص۹۱-۹۲.</ref> | ||
[[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاریجستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و [[ابنشهرآشوب]]،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانستهاند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب کُلینی]] و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمردهاند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref> | |||
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول = امام هادی(ع): {{سخ}}«حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.»|تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه=#ffeebb| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول = امام هادی(ع): {{سخ}}«حکمت در سرشتهای فاسد اثر نمیکند.»|تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه=#ffeebb| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
خط ۶۲: | خط ۶۴: | ||
=== خلفای همعصر === | === خلفای همعصر === | ||
{{خلفای معاصر با امام هادی}} | {{خلفای معاصر با امام هادی}} | ||
امام هادی(ع)، ۳۳ سال ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] را | امام هادی(ع)، ۳۳ سال ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] را برعهده داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلامالوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> در این مدت، چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند. آغاز امامت او با خلافت معتصم و پایان آن با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلامالوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> البته ابنشهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref> | ||
امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.</ref> به گفته جاسم حسین نویسنده [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)]]، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامهای علویان بوده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز | امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.</ref> به گفته جاسم حسین نویسنده [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)]]، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامهای علویان بوده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلامالوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.</ref> | ||
=== احضار به سامرا === | === احضار به سامرا === | ||
[[متوکل عباسی]] در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]] امام هادی(ع) را وادار کرد | [[متوکل عباسی]] در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]] امام هادی(ع) را وادار کرد از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.</ref> شیخ مفید این اقدام متوکل را مربوط به سال ۲۴۳ق گزارش کرده است؛<ref> شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما از نظر [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ صحیح نیست.<ref>جعفریان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳.</ref> گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی عبدالله بن محمد کارگزار حکومت عباسی در مدینه<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در مکه و مدینه، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثباتالوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارشهایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>ابنجوزی، تذکرةالخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> | ||
به گزارش مسعودی، بریحه، در نامهای به متوکل، به وی گفت: «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است.»<ref>مسعودی، اثباتالوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثباتالوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> امام هادی(ع) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد؛<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی [[سامرا]] حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در آثار [[شیخ مفید]] و [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نقل شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱.</ref> | |||
به گفته [[رسول جعفریان]]، | به گفته [[رسول جعفریان]]، متوکل برنامه انتقال امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدی به دنبال نداشته باشد؛<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵.</ref> اما سبط بن جوزی از علمای اهلسنت گزارشی از یحیی بن هرثمه نقل کرده است که براساس آن مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>ابنجوزی، تذکرةالخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه، وارد [[کاظمین]] شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.<ref>مسعودی، اثباتالوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> در کاظمین، به خانه [[خزیمة بن حازم]] رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.<ref>مسعودی، اثباتالوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.</ref> | ||
به نوشته شیخ مفید، امام هادی به ظاهر مورداحترام متوکل بود؛ اما متوکل علیه او دسیسه میکرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به گزارش طبرسی هدف متوکل از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref> طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، به دستور متوکل، یک روز او را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> | |||
حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی بر او سخت میگرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. | حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی بر او سخت میگرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. همچنین او را شبانه و بیخبر به کاخ خلیفه احضار میکردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری میکردند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.</ref> برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشتهاند: | ||
#متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند. | #متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند. | ||
#متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس | #متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس داشت. ازاینرو میکوشید این پیوند را قطع کند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.</ref> متوکل در همین راستا، [[حرم امام حسین(ع)|مرقد امام حسین(ع)]] را تخریب کرد و به زائران امام حسین سختگیری میکرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸.</ref> | ||
پس از متوکل فرزندش [[منتصر]] بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان [[علویان|علوی]] از جمله امام هادی(ع) کاسته شد.<ref> جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱۱.</ref> | پس از متوکل فرزندش [[منتصر]] بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان [[علویان|علوی]]، از جمله امام هادی(ع) کاسته شد.<ref> جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱۱.</ref> | ||
=== برخورد با غالیان=== | === برخورد با غالیان=== |