پرش به محتوا

عبدالجواد ادیب نیشابوری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۸: خط ۶۸:
==ویژگی‌های اخلاقی==
==ویژگی‌های اخلاقی==
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
===دوری از مناصب و صاحب‌منصبان===
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمی‌کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>[[مرتضی مطهری|مطهری]] در کتاب خدمات متقابل از ارادت ادیب به [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داستانی را  با واسطه نقل کرده که نشانگر اخلاص او نسبت به مقام امامان است.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/12/تعلیم%20و%20تربیت%20در%20اسلام?page=265</ref>
ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد می‌کرده‌اند. وی به مستمری سالانه مدرسه نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد<ref>اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ج۱، ص۳۵؛ مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۵۳.</ref> و دعوت ثروتمندان و خان‌های [[خراسان]] را نمی‌پذیرفت و در اواخر عمر از بزرگان جز صیدعلی خان با کسی مراوده نداشت<ref>بامداد، ص۴۷؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، ص۵۳.</ref> و در برابر صاحب‌منصبان سر تعظیم فرود نمی‌آورد<ref>درباره دیدار وی با قوام السلطنه، والی وقت خراسان، نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، ص۶۶؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۶۶-۶۹.</ref> و کسی را مدح نمی‌کرد. با این حال او در مراسم افتتاح مجلس شورای ملی، قصیده‌ای در ستایش مظفرالدین شاه خوانده است.<ref>نکـ: عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۸. </ref>[[مرتضی مطهری|مطهری]] در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام از ارادت ادیب به [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] داستانی را  با واسطه نقل کرده که نشانگر اخلاص او نسبت به مقام امامان است.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/12/تعلیم%20و%20تربیت%20در%20اسلام?page=265</ref>


پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت. وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزه‌ای از سنت‌های قدیم و جدید بود.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.</ref> با این حال نسبت به امور مذهبی [[تعصب]] داشت.<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref>
پیشنهاد ریاست انجمن ادبی خراسان را نیز با سخنانی گزنده و تند رد کرد<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref> و به گفته [[ادیب طوسی]] حتی پیشنهاد مدرسی [[آستان قدس رضوی]] را که مستمری قابل توجهی داشت، نپذیرفت.<ref>نکـ: مرزآبادی، شرح حال و آثار و افکار و دیوان اشعار ادیب نیشابوری (رساله دکتری)، صص۵۳، ۶۵؛ قس: ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۳.</ref> زندگی او در در درس و بحث خلاصه می‌شد. تنها یک بار در اواخر عمر به زادگاهش و [[کاشمر]] و مَحوَلات (از بخش‌های تربت حیدریه) سفر کرد.<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۶۵.</ref> تنها تفریح او گردش در باغ‌های [[مشهد]] بود که آن هم به بحث‌های ادبی می‌گذشت<ref>ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، ص۱۵۸؛ فرخ، «خاطراتی از ادیب نیشابوری»، ص۱۶۸. </ref> و گاه در پایان هفته به منزل دوستانش از جمله ایرج میرزا و میرزا قهرمان (شکسته) می‌رفت. وضع ظاهری ادیب بر خلاف محیط طلبگی آن روز، آمیزه‌ای از سنت‌های قدیم و جدید بود.<ref>نکـ: اشراق، «ادیب نیشابوری»، ص۲۴۵؛ ادیب، محمد تقی، «استادم ادیب نیشابوری»، صص۱۶۴-۱۶۵؛ جلالی، «زندگی‌نامه ادیب نیشابوری»، صص۲۷-۲۸، ۳۶، ۶۳.</ref> با این حال نسبت به امور مذهبی [[تعصب]] داشت.<ref>عنبرانی، «احوال و روش تدریس ادیب نیشابوری»، ص۵۹.</ref>
۱۷٬۵۲۲

ویرایش