سوره بلد: تفاوت میان نسخهها
←شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»: اصلاح نشانی وب
(←شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»: اصلاح نشانی وب) |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»== | ==شأن نزول آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»== | ||
در [[تفسیر مقاتل بن سلیمان|تفسیر مُقاتل بن سلیمان]] آمده است آیه چهارم سوره بلد، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»، در مورد حارث بن عمرو بن نوفل بن عبدمناف قرشی نازل شد. وی هنگامی که در [[مدینه]] بود، مرتکب [[گناه|گناهی]] شد؛ پس نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد و پرسید [[کفاره]] آن چیست. پیامبر(ص) گفت برو و بندهای آزاد کن یا شصت مسکین را غذا بده. حارث پرسید غیر از این نیست؟ پیامبر(ص) گفت همان بود که گفتم. حارث غمزده راه افتاد تا اینکه به یاران خود رسید و گفت: به خدا نمیدانستم وارد دین محمد شوم، مالم با کفارات و انفاق در راه خدا کم میشود. محمد گمان میکند ما این مال را در راه پیدا کردهایم، بلکه من مال زیادی خرج کردم. پس آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ» نازل شد.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰۱.</ref> البته برخی از تفاسیر غیرروایی این شأن نزول را در ذیل آیه «يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً...» آوردهاند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۹۹ق، ص۵۹۹.</ref> | در [[تفسیر مقاتل بن سلیمان|تفسیر مُقاتل بن سلیمان]] آمده است آیه چهارم سوره بلد، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ»، در مورد حارث بن عمرو بن نوفل بن عبدمناف قرشی نازل شد. وی هنگامی که در [[مدینه]] بود، مرتکب [[گناه|گناهی]] شد؛ پس نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آمد و پرسید [[کفاره]] آن چیست. پیامبر(ص) گفت برو و بندهای آزاد کن یا شصت مسکین را غذا بده. حارث پرسید غیر از این نیست؟ پیامبر(ص) گفت همان بود که گفتم. حارث غمزده راه افتاد تا اینکه به یاران خود رسید و گفت: به خدا نمیدانستم وارد دین محمد شوم، مالم با کفارات و انفاق در راه خدا کم میشود. محمد گمان میکند ما این مال را در راه پیدا کردهایم، بلکه من مال زیادی خرج کردم. پس آیه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ» نازل شد.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰۱.</ref> البته برخی از تفاسیر غیرروایی این شأن نزول را در ذیل آیه «يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً...» آوردهاند.<ref>سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۹۹ق، ص۵۹۹.</ref>[[جوادی آملی| نویسنده تفسیر تسنیم]] میگوید برخی از مفسران مانند زمخشری در کشاف <ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۷۵۴.</ref>خواستند بین کبِد و کبَد تناسبی ادبی ولغوی برقرار کنند و گفتهاند«کَبَد» یعنی درد و رنج، «کبِد» یعنی آن عضو گوارشی؛ چون وقتی حوادث سخت و دردناک بر بدن تحمیل شد آن «کبِد» آسیب میبیند از این جهت درد و رنج را گفتند «کبَد». <ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-بلد-جلسه-1-1398/12/13-</ref> | ||
==معنای نجدین== | ==معنای نجدین== | ||
تفسیر مجمع البیان هدایت به راه خیر و شر و هدایت کودک به سینه مادر برای تغذیه را از احتمالات درباره آیه وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ذکر کرده است.وی همچنان نجد را به معنای محل بلند و مرتفع دانسته و در توجیه اطلاق نجد به راه شر میگوید: منظور از مرتفع بودن شر آشکار بودن آن است زیرا هر دو راه خیر و شر برای مکلفان آشکار است و [[خدا|خداوند]] از شر و خیر، هردو تعبیر به نجد کرده است طبرسی همچنان احتمال داده که اطلاق «نجد» به معنای بلندی و ارتفاع برای شر به این جهت باشد که اجتناب از شر باعث بلندی و رفعت مقام انسان میشود. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۶۳، ۱۴۱۵ق، | تفسیر مجمع البیان هدایت به راه خیر و شر و هدایت کودک به سینه مادر برای تغذیه را از احتمالات درباره آیه وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ذکر کرده است.وی همچنان نجد را به معنای محل بلند و مرتفع دانسته و در توجیه اطلاق نجد به راه شر میگوید: منظور از مرتفع بودن شر آشکار بودن آن است زیرا هر دو راه خیر و شر برای مکلفان آشکار است و [[خدا|خداوند]] از شر و خیر، هردو تعبیر به نجد کرده است طبرسی همچنان احتمال داده که اطلاق «نجد» به معنای بلندی و ارتفاع برای شر به این جهت باشد که اجتناب از شر باعث بلندی و رفعت مقام انسان میشود. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۶۳، ۱۴۱۵ق، |