سوره بروج: تفاوت میان نسخهها
←اصحاب اُخدود
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
آیات چهارم تا هشتم سوره بروج درباره اصحاب اخدود سخن میگوید. «اخدود» به معناى گودال بزرگ یا خندق است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه «خد».</ref> منظور از این واژه در این [[سوره]]، گودالهایی است که مملو از آتش بود تا [[ایمان|مؤمنان]] را در آنها بیندازند و بسوزانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۱۴.</ref> درباره اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومى است، بین [[تفسیر قرآن|مفسران]] و مورخان اختلاف وجود دارد. معروفترین نظر آن است که این داستان مربوط به «ذو نواس» [[یهود|یهودی]] آخرین پادشاه «حمیر» در سرزمین [[یمن]] است. این پادشاه یهودی، مسیحیان [[نجران]] را به آیین یهودیت فرا خواند؛ اما آنان نپذیرفتند و ذونواس دستور داد گودالهایی پر از آتش آماده کنند و مؤمنان مسیحی را زنده زنده در آن بیندازند. عدهای را نیز با شمشیر کشتند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲۶، ص۳۳۸.</ref> [[قرآن]] درباره این مؤمنان میگوید هيچ ايرادى بر آنان (مؤمنان) نداشتند جز اينكه به [[خدا|خداوند]] عزيز و حميد [[ايمان]] آورده بودند.<ref>سوره بروج، آیه ۸.</ref> | آیات چهارم تا هشتم سوره بروج درباره اصحاب اخدود سخن میگوید. «اخدود» به معناى گودال بزرگ یا خندق است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه «خد».</ref> منظور از این واژه در این [[سوره]]، گودالهایی است که مملو از آتش بود تا [[ایمان|مؤمنان]] را در آنها بیندازند و بسوزانند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۱۴.</ref> درباره اینکه این ماجرا مربوط به چه زمان و چه قومى است، بین [[تفسیر قرآن|مفسران]] و مورخان اختلاف وجود دارد. معروفترین نظر آن است که این داستان مربوط به «ذو نواس» [[یهود|یهودی]] آخرین پادشاه «حمیر» در سرزمین [[یمن]] است. این پادشاه یهودی، مسیحیان [[نجران]] را به آیین یهودیت فرا خواند؛ اما آنان نپذیرفتند و ذونواس دستور داد گودالهایی پر از آتش آماده کنند و مؤمنان مسیحی را زنده زنده در آن بیندازند. عدهای را نیز با شمشیر کشتند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲۶، ص۳۳۸.</ref> [[قرآن]] درباره این مؤمنان میگوید هيچ ايرادى بر آنان (مؤمنان) نداشتند جز اينكه به [[خدا|خداوند]] عزيز و حميد [[ايمان]] آورده بودند.<ref>سوره بروج، آیه ۸.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|نویسنده تفسیر المیزان]] بر این باور است که اوصافى كه در اين آيه براى «اللَّه» ذکر شده نشانگر حقانيت مؤمنان و مظلوميت آنان، و بر باطل بودن جبارانی الست که چنین جنایتی را مرتکب شدهاند و مىفهماند كه به زودى خداوند متعال به آنان جزاى خير، و به اينان عذاب دوزخ مىچشاند. زیرا خداوند عزیز و غالبى شكست ناپذير و در آنچه مىكند جميل است؛ | [[سید محمدحسین طباطبائی|نویسنده تفسیر المیزان]] بر این باور است که اوصافى كه در اين آيه براى «اللَّه» ذکر شده نشانگر حقانيت مؤمنان و مظلوميت آنان، و بر باطل بودن جبارانی الست که چنین جنایتی را مرتکب شدهاند و مىفهماند كه به زودى خداوند متعال به آنان جزاى خير، و به اينان عذاب دوزخ مىچشاند. زیرا خداوند عزیز و غالبى شكست ناپذير و در آنچه مىكند جميل است؛ | ||
پس او به تنهايى همه جلالها( عزت و شکست ناپذیری مطلق) و جمالها( زیبایی و شایستگی همه ستایشها) را دارد، و در برابر چنين خدايى بايد خاضع شد، و نبايد متعرّض خشم او گرديد، و چون آسمانها و زمين از آنِ او است، پس او مالکِ مطلق است و امر و حكم، مخصوص او است، بنا بر اين او «ربّ العالمين» است، در نتيجه واجب است كه او معبودی باشد بی هیچ شریکی و از اين بيان نتيجه مىگيريم كه پس مؤمنين (از جمله اصحاب اخدود که بی گناه وفقط به جرم توحید و ایمانشان به خدا کشته شدند) بر حق و | پس او به تنهايى همه جلالها( عزت و شکست ناپذیری مطلق) و جمالها( زیبایی و شایستگی همه ستایشها) را دارد، و در برابر چنين خدايى بايد خاضع شد، و نبايد متعرّض خشم او گرديد، و چون آسمانها و زمين از آنِ او است، پس او مالکِ مطلق است و امر و حكم، مخصوص او است، بنا بر اين او «ربّ العالمين» است، در نتيجه واجب است كه او معبودی باشد بی هیچ شریکی و از اين بيان نتيجه مىگيريم كه پس مؤمنين (از جمله اصحاب اخدود که بی گناه وفقط به جرم توحید و ایمانشان به خدا کشته شدند) بر حق و [[کافران| کفار]] ( از جمله کشندگان [[ایمان|مؤمنان]]= اصحاب اخدود) در ضلالتند. <ref>طباطبائی، المیزان، منشورات، اسماعیلیان، ج۲۰، ص۲۵۱. | ||
</ref> | </ref> | ||