confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
(ویکی سازی) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
* رمز بین خدا و پیامبر: برخی از جمله [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] و [[سید محمود طالقانی]]، حروف مقطعه را رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] دانسته که خداوند نخواسته کسی جز پیامبر(ص) از آنها آگاهی یابد.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۹؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۹.</ref> این دیدگاه، همچنین به [[امام جعفر صادق(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۸۴.</ref> | * رمز بین خدا و پیامبر: برخی از جمله [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] و [[سید محمود طالقانی]]، حروف مقطعه را رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] دانسته که خداوند نخواسته کسی جز پیامبر(ص) از آنها آگاهی یابد.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۹؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۹.</ref> این دیدگاه، همچنین به [[امام جعفر صادق(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۸۴.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]]:{{سخ}} در حروف مقطّعه اوائل سور اختلاف شديد است، و آنچه بيشتر موافق اعتبار آيد آن است كه آن از قبيل رمز بين محبّ و محبوب است، و كسى را از علم آن بهرهاى نيست. '''[[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حديث]] | {{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]]:{{سخ}} در حروف مقطّعه اوائل سور اختلاف شديد است، و آنچه بيشتر موافق اعتبار آيد آن است كه آن از قبيل رمز بين محبّ و محبوب است، و كسى را از علم آن بهرهاى نيست. '''[[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حديث]]، ص۳۵۱'''|تاریخ بایگانی | | منبع =|تراز = وسط| عرض = 450px | اندازه خط = 13px|رنگ پسزمینه =#FFF7E6| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
* متشابهات قرآن کریم: فخر رازی و سیوطی، از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، بر این باورند که حروف مقطعه از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن کریم است که تنها خداوند معنای آن را میداند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> برخی از روایات نقلشده توسط محدثان شیعه نیز تأییدکننده این دیدگاه است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | * متشابهات قرآن کریم: فخر رازی و سیوطی، از عالمان [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، بر این باورند که حروف مقطعه از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن کریم است که تنها خداوند معنای آن را میداند.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> برخی از روایات نقلشده توسط محدثان شیعه نیز تأییدکننده این دیدگاه است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | ||
* نام سورهها: به باور [[شیخ طوسی]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و سیوطی، از مفسران شیعه و سنی، حروف مقطعه، نامهای [[سوره|سورهها]] هستند و عنوان هر سوره، همان حروف مقطعهای است که با آن آغاز شده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۲.</ref> [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، این قول را بهترین دیدگاه در تفسیر حروف مقطعه دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> قول مذکور، به زید بن اسلم نسبت داده شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> همچنین [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]].<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | * نام سورهها: به باور [[شیخ طوسی]]، [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و سیوطی، از مفسران [[شیعه]] و سنی، حروف مقطعه، نامهای [[سوره|سورهها]] هستند و عنوان هر سوره، همان حروف مقطعهای است که با آن آغاز شده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۲.</ref> [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]، این قول را بهترین دیدگاه در تفسیر حروف مقطعه دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸-۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> قول مذکور، به زید بن اسلم نسبت داده شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> همچنین [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]].<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> | ||
*حروف سوگند: [[ابنعباس]] و عِکرمه، حروف مقطعه را حروف [[سوگند]] دانسته و معتقدند خداوند با این حروف که از نامهای او هستند، سوگند یاد کرده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۷.</ref> سیوطی در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از [[امام علی(ع)]] استناد کرده که گفته است: «یا کهیعص اغفرلی».<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷م، ج۳، ص۲۷-۲۸.</ref> | *حروف سوگند: [[ابنعباس]] و عِکرمه، حروف مقطعه را حروف [[سوگند]] دانسته و معتقدند [[خدا|خداوند]] با این حروف که از نامهای او هستند، سوگند یاد کرده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۷.</ref> سیوطی در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از [[امام علی(ع)]] استناد کرده که گفته است: «یا کهیعص اغفرلی».<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷م، ج۳، ص۲۷-۲۸.</ref> | ||
*نشانه [[اعجاز قرآن]]: یکی از قدیمیترین و مشهورترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه، این است که خداوند ۲۹ سوره از قرآن کریم را با این حروف آغاز کرده تا عربزبانان دریابند قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند قرآن کریم بیاورند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref> این رأی در برخی متون [[شیعه]] از جمله تفسیر منسوب به امام حسن عسکری نیز آمده است.<ref>التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۲؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۷.</ref> [[سید قطب]]، از عالمان اهل سنت، فقط همین قول را پسندیده و شایسته ذکر دانسته است.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۱، جزء۱، ص۳۸.</ref> | *نشانه [[اعجاز قرآن]]: یکی از قدیمیترین و مشهورترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه، این است که خداوند ۲۹ سوره از قرآن کریم را با این حروف آغاز کرده تا عربزبانان دریابند قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند قرآن کریم بیاورند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref> این رأی در برخی متون [[شیعه]] از جمله تفسیر منسوب به امام حسن عسکری نیز آمده است.<ref>التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۲؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۷.</ref> [[سید قطب]]، از عالمان اهل سنت، فقط همین قول را پسندیده و شایسته ذکر دانسته است.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۱، جزء۱، ص۳۸.</ref> | ||
*اسم اعظم خدا: [[ابنمسعود]]<ref>سیوطی، الدر المنثور، دار الفکر، ج۱، ص۵۷.</ref>، و [[ابنعباس]]<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>، از مفسران صدر اسلام، گفتهاند که این حروف، [[اسم اعظم]] خدا هستند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۷.</ref> همچنین [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی|سعید بن جُبَیر]] معتقد بوده حروف مقطعه، نامهای خداست که تقطیع شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این دیدگاه در برخی نقلهای منسوب به [[امامان شیعه]] نیز وجود دارد.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۵.</ref> | *اسم اعظم خدا: [[ابنمسعود]]<ref>سیوطی، الدر المنثور، دار الفکر، ج۱، ص۵۷.</ref>، و [[ابنعباس]]<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۶، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>، از مفسران صدر اسلام، گفتهاند که این حروف، [[اسم اعظم]] خدا هستند.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۷.</ref> همچنین [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی|سعید بن جُبَیر]] معتقد بوده حروف مقطعه، نامهای خداست که تقطیع شده است.<ref>طبری، تفسیر الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۷، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این دیدگاه در برخی نقلهای منسوب به [[امامان شیعه]] نیز وجود دارد.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۵.</ref> | ||
*ادات تنبیه: به باور برخی، هر یک از حروف مقطعه، به مانند ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند؛ بر این اساس، از آنجا که [[مشرک|مشرکان]] در پی آن بودهاند که از [[قرآن]] اِعراض کنند، به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref>سوره فصلت، آیه ۲۶.</ref> خدا سخنان خود را در برخی از سورهها با حروف مقطعه آغاز کرد تا موجب سکوت مشرکان و انگیزه هشیاری و جلب نظر آنان به قرآن گردد.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> در این باره که «چرا خدا از ادوات تنبیه مشهور بهره نگرفته است؟» گفته شده که قرآن کلامی است که به سخن بشر شباهت ندارد؛ پس، باید با نوعی از ادوات تنبیهِ نامعهود و نامتعارف آغاز گردد تا از کلامهای دیگر بلیغتر و مؤثرتر باشد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> | *ادات تنبیه: به باور برخی، هر یک از حروف مقطعه، به مانند ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند؛ بر این اساس، از آنجا که [[مشرک|مشرکان]] در پی آن بودهاند که از [[قرآن]] اِعراض کنند، به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref>سوره فصلت، آیه ۲۶.</ref> خدا سخنان خود را در برخی از سورهها با حروف مقطعه آغاز کرد تا موجب سکوت مشرکان و انگیزه هشیاری و جلب نظر آنان به قرآن گردد.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> در این باره که «چرا خدا از ادوات تنبیه مشهور بهره نگرفته است؟» گفته شده که قرآن کلامی است که به سخن بشر شباهت ندارد؛ پس، باید با نوعی از ادوات تنبیهِ نامعهود و نامتعارف آغاز گردد تا از کلامهای دیگر بلیغتر و مؤثرتر باشد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> | ||
*تفسیر عددی: گروهی از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای امت مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹-۳۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۶-۴۷.</ref> ابنحجر عسقلانی برای بطلان این تأویلها به رأی [[ابنعباس]] تکیه کرده و گفته است که [[ابنعباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشهای در شریعت ندارد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> | *تفسیر عددی: گروهی از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، مکتبة ابن تیمیة، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای [[امت]] مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹-۳۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۶-۴۷.</ref> ابنحجر عسقلانی برای بطلان این تأویلها به رأی [[ابنعباس]] تکیه کرده و گفته است که [[ابنعباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشهای در شریعت ندارد.<ref>سیوطی، الإتقان، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |