پرش به محتوا

امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۶: خط ۷۶:
[[غالیان]] در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به [[امامان شیعه]] از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسی اَشعری]] به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه {{حدیث|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌}}<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۵.</ref> یا آیه {{حدیث|وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ}}<ref>سوره بقره، آیه۴۳.</ref> اشاره به شخصی می‌دانستند نه [[رکوع]] و [[سجده]] هم‌چنان که منظور از [[زکات]] را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از [[واجب|واجبات]] و [[حرام|محرمات]] دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۷.</ref>فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با [[امامت]] سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن [[پیامبران]] و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».<ref>اربلی، کشف‌الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۸.</ref>
[[غالیان]] در زمان امامت امام هادی فعال بودند آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی می‌کردند و مطالبی را به [[امامان شیعه]] از جمله امام هادی نسبت می‌دادند که بر اساس نامه [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسی اَشعری]] به امام هادی دل‌ها از شنیدن آنها مشمئز می‌شد و از طرفی چون به ائمه منسوب می‌شد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. به عنوان نمونه منظور از صلاة را در آیه {{حدیث|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ‌}}<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۵.</ref> یا آیه {{حدیث|وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ}}<ref>سوره بقره، آیه۴۳.</ref> اشاره به شخصی می‌دانستند نه [[رکوع]] و [[سجده]] هم‌چنان که منظور از [[زکات]] را فردی مشخص می‌دانستند نه پرداخت مال. همچنین برخی از [[واجب|واجبات]] و [[حرام|محرمات]] دیگر را نیز تأویل می‌کردند. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که این گونه تأویلات از دین ما نیست؛ از آن پرهیز کنید.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۷.</ref>فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با [[امامت]] سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او به خوردن و آشامیدن [[پیامبران]] و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است جز خدا، که جسم را جسمیت بخشیده است».<ref>اربلی، کشف‌الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۳۳۸.</ref>


امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو|غُلُوْ]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعه|شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[نبوت|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری|محمد بن نُصیر نمیری]] بنیانگذار [[علویان (سوریه)|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن‌بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از ابن‌بابا قمی بیزاری جست و فرمود: [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن‌حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن‌حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن‌حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه شیعه، کثرت روایات درباره ابن‌حاتم در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۴۹.</ref>  
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه [[سهل بن زیاد آدمی|سهل بن زیاد]]، از [[غلو|غُلُوْ]] علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی [[علی بن حسکه|علی بن حَسَکه]] به [[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]] را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از [[شیعه|شیعیان]] خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را [[باب الامام|باب]] و [[نبوت|پیامبر]] از جانب او معرفی می‌کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۸-۵۱۹.</ref> امام هادی غالیانی همچون [[محمد بن نصیر نمیری|محمد بن نُصیر نمیری]] بنیانگذار [[علویان (سوریه)|فرقه نصیریه]]،<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۶.</ref> حسن بن محمد معروف به ابن‌بابا و [[فارس بن حاتم قزوینی]] را نیز [[لعن]] کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص ۵۲۰.</ref> امام ضمن نامه‌ای از ابن‌بابا قمی بیزاری جست و فرمود: [[شیطان]] وی را گمراه کرده است.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی(ع) از شیعیان خواست فارس بن حاتم را تکذیب کنند و درباره اختلافی که میان ابن‌حاتم و [[علی بن جعفر الهمانی|علی بن جعفر همانی]] پیدا شده بود، جانب علی بن جعفر را گرفت و ابن‌حاتم را رد و طرد کرد. همچنین دستور قتل ابن‌حاتم را صادر نمود و برای قاتل وی سعادت اخروی و [[بهشت]] را تضمین کرد.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۳.</ref> او در پاسخ سؤالات شیعیان درباره ابن حاتم، از وی اعلام بیزاری می‌کرد. به گفته [[رسول جعفریان]]، تاریخ‌پژوه شیعه، کثرت روایات درباره ابن‌حاتم در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]]، نشان می‌دهد که خطر بزرگی از جانب وی شیعه را تهدید می‌کرده است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۲۷.</ref>  


از دیگر غالیانی که خود را از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] معرفی می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالیان|غالی]] و فاسدالمذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن‌شعبه حَرّانی]] آن را نقل کرده، بر [[اصالت قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸</ref>  عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref> نجاشی، رجال نجاشی، ص۳۲۹.</ref>
از دیگر غالیانی که خود را از [[فهرست اصحاب امام هادی(ع)|اصحاب امام هادی(ع)]] معرفی می‌کرد، [[احمد بن محمد سیاری]] بود،<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۲۳.</ref> که بیشتر رجالیان او را [[غالیان|غالی]] و فاسدالمذهب دانسته‌اند.<ref> نگاه کنید به: نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۸۰، طوسی، فهرست، ۱۴۲۰ق، ص۵۷.</ref> کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که در [[عدم تحریف قرآن|تحریف قرآن]] توسط برخی از افراد به آن، استدلال شده است.<ref>جعفریان، اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة، ۱۴۱۳ق، ص۷۶ـ۷۷.</ref> از دیگر [[غالیان]] این دوره حسین بن عبیدالله محرر بود که به اتهام غلو از [[قم]] اخراج شد،<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۱۲.</ref> امام هادی(ع) ضمن رساله‌ای که [[ابن شعبه حرانی|ابن‌شعبه حَرّانی]] آن را نقل کرده، بر [[اصالت قرآن]] تأکید کرد و آن را در مقام سنجش [[حدیث|روایات]] و تشخیص [[حدیث صحیح|صحیح]] از ناصحیح به عنوان معیاری دقیق معرفی کرده و به طور رسمی [[قرآن]] را به عنوان تنها متنی که همه گروه‌های اسلامی به آن استناد می‌کنند، مطرح کرده است.<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول،۱۴۰۴ق، صص۴۵۹-۴۵۸</ref>  عباس بن صدقه، ابوالعباس طرنانی (طبرانی) و ابوعبداللّه کندی معروف به «شاه رئیس» از دیگر غالیان این دوره بودند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۰.</ref> امام هادی از شیعیانی که به اشتباه به غلو متهم می‌شدند، دفاع می‌کرد و هنگامی که قمی‌ها [[محمد بن ارومه قمی|محمد بن اورمه]] را به اتهام غُلو از [[قم]] اخراج کردند نامه‌ای از امام در دفاع از او خطاب به اهل قم صادر شد و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.<ref> نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۳۲۹.</ref>


=== ارتباط با شیعیان===
=== ارتباط با شیعیان===
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
[[عبدالعظیم حسنی]]، [[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]]،<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۴۰۱-۳۸۹.</ref>[[ایوب بن نوح]]،<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۸۴.</ref> [[حسن بن راشد]] و [[ناصر کبیر|حسن بن علی ناصر]]<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۸۵.</ref> از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند. همچنین [[ابن‌شهرآشوب]] از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یَسَع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است.<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین، بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی، محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] را [[باب الامام|باب]] امام هادی معرفی کرده است.<ref>ابن شهر آشوب، مناثب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>  
[[عبدالعظیم حسنی]]، [[عثمان بن سعید عمری|عثمان بن سعید]]،<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۴۰۱-۳۸۹.</ref>[[ایوب بن نوح]]،<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۸۴.</ref> [[حسن بن راشد]] و [[ناصر کبیر|حسن بن علی ناصر]]<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص۳۸۵.</ref> از جمله اصحاب او به شمار می‌رفتند. همچنین [[ابن‌شهرآشوب]] از افرادی همچون احمد بن حمزة بن یَسَع، صالح بن محمد همدانی، محمد بن جزک الجمال، یعقوب بن یزید الکاتب، ابوحسین بن هلال، ابراهیم بن اسحاق، خیران خادم و نضر بن محمد همدانی به عنوان افراد مورد اطمینان وی یاد کرده است.<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> همچنین از اصحاب وی داود بن زید، ابوسلیم زنکان، حسین بن محمد همدانی، احمد بن اسماعیل بن یقطین، بشر بن بشار نیشابوری، سلیمان بن جعفر مروزی، فتح بن یزید جرجانی، محمد بن سعید کلثوم، معاویه بن حکیم کوفی، علی بن معد بن محمد بغدادی و ابوحسن بن رجاء عبراتی و از وکیلان او از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده است. او [[محمد بن عثمان عمری|محمد بن عثمان]] را [[باب الامام|باب]] امام هادی معرفی کرده است.<ref>ابن شهر آشوب، مناثب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>  


[[رسول جعفریان]] برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای آنان استناد کرده است. او محل زندگی افرادی همچون [[بشر بن بشار نیشابوری]]، [[فتح بن یزید جرجانی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[حمدان بن اسحاق خراسانی]]، [[علی بن ابراهیم طالقانی]]، [[محمد بن علی کاشانی]]،<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.</ref> [[ابراهیم بن شیبه اصفهانی]] و [[ابومقاتل دیلمی]]<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۷.</ref> از اصحاب حضرت را در ایران دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref> جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۱۲.</ref> گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی برخی از اصحاب امام در [[قزوین]]<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۷.</ref> ساکن بوده‌اند.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۸.</ref>
[[رسول جعفریان]] برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای آنان استناد کرده است. او محل زندگی افرادی همچون [[بشر بن بشار نیشابوری]]، [[فتح بن یزید جرجانی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[حمدان بن اسحاق خراسانی]]، [[علی بن ابراهیم طالقانی]]، [[محمد بن علی کاشانی]]،<ref>صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۰۱.</ref> [[ابراهیم بن شیبه اصفهانی]] و [[ابومقاتل دیلمی]]<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۷.</ref> از اصحاب حضرت را در ایران دانسته است.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۳۰-۵۳۳.</ref> جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ام»<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۱۲.</ref> گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی برخی از اصحاب امام در [[قزوین]]<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۷.</ref> ساکن بوده‌اند.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۳۰-۵۳۳.</ref>


==جایگاه نزد اهل سنت==
==جایگاه نزد اهل سنت==