|
|
خط ۲۱: |
خط ۲۱: |
| مسئله [[عصیان ابلیس]] و امتناع وی از سجده بر آدم، موضوعی است که برخی از [[صوفیان]] را به دفاع از این فعل ابلیس واداشته است و این کار را رفتاری توحیدی دانستهاند. در نقد این تفکر گفته شده که اگر خداوند از کسی خواست سجده کند، هرچند سجده عبادت، گریزی از اطاعت نیست. | | مسئله [[عصیان ابلیس]] و امتناع وی از سجده بر آدم، موضوعی است که برخی از [[صوفیان]] را به دفاع از این فعل ابلیس واداشته است و این کار را رفتاری توحیدی دانستهاند. در نقد این تفکر گفته شده که اگر خداوند از کسی خواست سجده کند، هرچند سجده عبادت، گریزی از اطاعت نیست. |
|
| |
|
| == متن و ترجمه آیه == | | == جایگاه و اهمیت== |
| {{گفت و گو
| | آیه ۳۴ [[سوره بقره]]، بخشی از داستان سجده به آدم را نقل میکند که بر اساس آن به [[فرشته|فرشتگان]] امر شد که بر آدم سجده کنند و همه فرشتگان فرمان خدا را پذيرفتند، جز [[ابلیس|ابليس]] كه در اين مورد نافرمانى كرد و [[تکبر|تكبر]] ورزيد.<ref>سبحانى، منشور جاويد، قم، ج۱۱، ص۶۳.</ref> در این آیه تصریح شده است که ابلیس از سجده بر آدم خودداری کرد.<ref>قرشی بنایی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۷.</ref> |
| |عرض=۶۵
| |
| |شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:100%; font-weight: normal;
| |
| |شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:170%
| |
| |شکل بندی آدرس=font-size:75%;
| |
| |تورفتگی=۰
| |
| |تراز=وسط
| |
| |عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ (۳۴ بقره)}}
| |
| |و به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. همه سجده کردند جز ابلیس، که سرباز زد و برتری جست. و او از کافران بود.}} | |
|
| |
|
| == توضیح آیه ==
| | «و زمانیکه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید. همه سجده کردند جز ابلیس، که سرباز زد و برتری جست. و او از کافران بود» {{عربی|اندازه=۱۰۰%|«<big>وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ</big>»}} |
| آیه ۳۴ [[سوره بقره]]، بخشی از داستان سجده به آدم را نقل میکند که بر اساس آن به [[فرشته|فرشتگان]] امر شد که بر آدم سجده کنند و همه فرشتگان فرمان خدا را پذيرفتند، جز [[ابلیس|ابليس]] كه در اين مورد نافرمانى كرد و [[تکبر|تكبر]] ورزيد.<ref>سبحانى، منشور جاويد، قم، ج۱۱، ص۶۳.</ref> در این آیه تصریح شده است که ابلیس از سجده بر آدم خودداری کرد.<ref>قرشی بنایی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۷.</ref> دستور به [[سجده بر آدم]] از سوی [[خدا|خداوند]] در این آیه را توصیف مقام و عظمت انسان بیان کردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۱۸۲ و ۱۸۳.</ref> داستان سرپیچی ابلیس از امر الهی و [[تکبر]] او بارها به صورتهای گوناگون در [[قرآن]] بازگو شده است.<ref>زریاب خویی، «ابلیس در قرآن»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> گفته شده علت عصیان ابلیس این بوده که فرمان خداوند را نادرست شمرد و آنرا نپذیرفت.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۱۸۲ و ۱۸۳.</ref>
| |
| | |
| == علت سجده نکردن ابلیس==
| |
| سبب عصیان و شقاوت ابلیس را غرور و خودبینی او دانسته و گفتهاند که او چون به خلقت ناری (آتشی) خود مغرور بود به آدم خاکی سجده نکرد. وی خود را از آدم برتر انگاشت.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> مفسران گفتهاند ابلیس معتقد بود که باید او را سجده کنند باشد و نیز آدم بر او سجده کند. از این جهت فرمان خداوند را نادرست شمرد و در عمل و اعتقاد عصیان کرد و خودبینی و خودخواهیاش، محصول یک عمر [[ایمان]] و [[عبادت]] او را بر باد داد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۸۲.</ref>
| |
| | |
| در آیه [[۱۲ سوره اعراف]] آمده است خداوند ابلیس را به خاطر سرکشی و طغیانگری مؤاخذه کرد، و گفت چه چیز سبب شد که در برابر آدم سجده نکنی و فرمان مرا نادیده بگیری. ابلیس در پاسخ گفت: من از او بهترم، به دلیل اینکه مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک و گل.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص ۱۰۰.</ref> ابلیس علت عدم اطاعت خود را فضیلت خود و برتری بر آدم بیان میکند که با همین استدلال، خودخواهی باطنی را آشکار ساخت و به فرمان خداوند اعتراض کرد.<ref>تهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۷۱.</ref> در بعضی از آثار صوفیه سبب عصیانِ ابلیس، غرور او بر طاعتهای هزاران ساله و قرب و منزلت دیرینهاش دانسته شده است.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
| |
| | |
| [[تکبر]] و نخوت ابلیس را سبب سقوط و هبوط او میدانند.<ref>منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۴.</ref> در [[تفاسیر شیعی]] آمده است که ابلیس از آنکه انسان را وسیله عبادت خداوند قرار دهد یا آنکه انسان را تعظیم کند گردنکشی کرد و نفس خود را بزرگتر از نفس دیگران دانست و طلب کبر و بزرگی کرد.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۱، ص ۱۵۲.</ref> ابلیس جنس خود را با جنس آدم مقایسه کرد و خود را برتر از انسان دانست.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص: ۵۶۶.</ref> برخی این عصیان را نشانه [[حسد]] ابلیس دانستهاند.<ref>کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، ج۴، ص ۸.</ref>
| |
|
| |
|
| ==سجده برای خداوند یا انسان== | | ==سجده برای خداوند یا انسان== |
| مفسران گفتهاند سجده فرشتگان به آدم، برای خداوند بود که چنین موجودی را آفرید. عدهای نیز گفتهاند که سجده به آدم، برای [[پرستش]] نبود بلکه به معنای خضوع بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۸۳.</ref> چرا که سجود در اصل به معنی خضوع و اظهار فروتنی است، و مراد از «اسجدوا» سجده اسلامی و گذاشتن هفت عضو به زمین در مقابل آدم نبوده است، بلکه منظور اظهار خضوع بوده نسبت به آدم و اقرار به اینکه او لیاقت جانشینی خدا را دارد.<ref>قرشى بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص: ۹۵.</ref> این سجود به معنای تعظیم و تحیت است نه سجود طاعت و عبادت.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص: ۱۴۴.</ref> سجده فرشتگان به جهت اکرام و تعظیمِ آدم بود و نفس عبودیت و سجده برای خداوند.<ref>تهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۶۹ و ۲۷۰.</ref> | | مفسران گفتهاند سجده فرشتگان به آدم، برای خداوند بود که چنین موجودی را آفرید. عدهای نیز گفتهاند که سجده به آدم، برای [[پرستش]] نبود بلکه به معنای خضوع بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۸۳.</ref> چرا که سجود در اصل به معنی خضوع و اظهار فروتنی است، و مراد از «اسجدوا» سجده اسلامی و گذاشتن هفت عضو به زمین در مقابل آدم نبوده است، بلکه منظور اظهار خضوع بوده نسبت به آدم و اقرار به اینکه او لیاقت جانشینی خدا را دارد.<ref>قرشى بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص: ۹۵.</ref> این سجود به معنای تعظیم و تحیت است نه سجود طاعت و عبادت.<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۱، ص: ۱۴۴.</ref> سجده فرشتگان به جهت اکرام و تعظیمِ آدم بود و نفس عبودیت و سجده برای خداوند.<ref>تهرانی، «تفسیر سوره بقره آیه ۳۴»، ص۲۶۹ و ۲۷۰.</ref> |
|
| |
|
| عالمان دینی گفتهاند چون سجده بر آدم به فرمان خدا بود، در واقع بندگی و عبودیت خداوند است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۹۵.</ref> گفته شده است سجده، عبادت ذاتی نیست، بلکه به نیت و قصد سجدهکننده بستگی دارد. از اینرو سجدهای که به قصد عبادت انجام پذیرد، برای غیر خدا جائز نیست، اما به غیر قصد عبادت و به نیتهای دیگر جائز است؛ چنانکه قصد برادران [[یوسف (پیامبر)|یوسف(ع)]] از سجده در برابر وی، اظهار بندگی برای او نبوده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۲؛ مصباح یزدی، «تفسیر قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۳۰–۴۰»، سال ص۷.</ref>
| | ===شرافت و عظمت انسان=== |
| | | آیه ۳۴ سوره بقره را دلالت بر شرافت انسان و عظمت مقام او دانستهاند که پس از تکمیل خلقتش، تمام فرشتگان مأمور میشوند در برابر انسان سر تعظیم فرود آورند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۱۸۲.</ref> گفتهاند خداوند تواضع و خضوع ملائکه در برابر آدم را اراده کرد؛ چون آدم میتواند به مقامی بالاتر از همه ملائکه برسد و مظهر تمام [[اسماء الهی]] شود؛<ref>مصباح یزدی، «تفسیر قرآن کریم، سورة بقره، آیات ۳۰–۴۰»، ص ۷.</ref> اما ابلیس، تنها جسم خاکی آدم را دید و حقیقت جان او را نشناخت.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> [[مرتضی مطهری]] در تفسیر این آیه گفته است: «منکر مقام انسان هر که هست ابلیس است».<ref>مطهری، ولاها و ولایتها، ص۶۸.</ref> |
| ==کفر ابلیس== | | ==کفر ابلیس== |
| [[علامه طباطبایی]] درباره عبارت «وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ: از کافران بود» در این آیه، گفته است کفر ابلیس از همان اموری بوده که پنهان بوده، و خداوند با این صحنه آن را بر ملا کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۲.</ref> از این جهت كفر ابلیس سبب سرپيچى و سركشى او شد نه آنكه پس از سرپيچى، از كافران گرديده باشد.<ref>طاقانی، پرتوى از قرآن، ج۱، ص ۱۲۵.</ref> برخی نیز گفتهاند اگر «کان» دلالت بر زمان داشته باشد معنایش آن است که از اول [[کافر]] بود و تصمیم داشت به آدم سجده نکند، ولی گاهی به معنی «صار» است و به معنای «صار من الکافرین: از کافران شد.» میشود.<ref>قرشی بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص ۹۶.</ref> | | [[علامه طباطبایی]] درباره عبارت «وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ: از کافران بود» در این آیه، گفته است کفر ابلیس از همان اموری بوده که پنهان بوده، و خداوند با این صحنه آن را برملا کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۲.</ref> از این جهت كفر ابلیس سبب سرپيچى و سركشى او شد نه آنكه پس از سرپيچى، از كافران گرديده باشد.<ref>طاقانی، پرتوى از قرآن، ج۱، ص ۱۲۵.</ref> برخی نیز گفتهاند اگر «کان» دلالت بر زمان داشته باشد معنایش آن است که از اول [[کافر]] بود و تصمیم داشت به آدم سجده نکند، ولی گاهی به معنی «صار من الکافرین: از کافران شد.» میشود.<ref>قرشی بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص ۹۶.</ref> |
| | |
| ==تفسیر اخلاقی==
| |
| آیه ۳۴ سوره بقره را دلالت بر شرافت انسان و عظمت مقام او دانستهاند که پس از تکمیل خلقتش، تمام فرشتگان مأمور میشوند در برابر انسان سر تعظیم فرود آورند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص ۱۸۲.</ref> گفتهاند خداوند تواضع و خضوع ملائکه در برابر آدم را اراده کرد؛ چون آدم میتواند به مقامی بالاتر از همه ملائکه برسد و مظهر تمام [[اسماء الهی]] شود؛<ref>مصباح یزدی، «تفسیر قرآن کریم، سورة بقره، آیات ۳۰–۴۰»، ص ۷.</ref> اما ابلیس، تنها جسم خاکی آدم را دید و حقیقت جان او را نشناخت.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> در [[تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار]] آمده است که پنج چیز سبب مطرودی و ملعونی ابلیس شد: یکی آنکه به گناه خود معترف نشد، دوم آنکه از کرده خود پشیمان نشد، سوم آنکه خود را ملامت نکرد، چهارم آنکه توبه را بر خود واجب ندید، پنجم آنکه از رحمت خدا نومید شد.<ref>میبدی، كشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص ۵۷۳.</ref>
| |
| | |
| [[مرتضی مطهری]] در تفسیر این آیه گفته است: «منکر مقام انسان هر که هست ابلیس است».<ref>مطهری، ولاها و ولایتها، ص۶۸.</ref> برخی عالمان دینی گفتهاند خصلت خودبینی و خودمحوری برخی انسانها که سبب میشود حرف حق را نپذیرد، منشأ آن، روحیه خودبرتربینی شیطان است.<ref>منتظری، درسهایی از نهج البلاغه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۳۱.</ref> داستان ابلیس در قرآن از نظر [[مفسران]] و [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] و عارفان، به شکلهای مختلف تأویل و تفسیر شده است. درباره اخبار [[ائمّه معصومین(ع)]] نیز برخی به صورت ظاهر و معانی لفظی آنها تمسک جستهاند و برخی به معانی باطنی و تأویل آنها.<ref>زریاب خویی، «ابلیس در قرآن»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
| |
| | |
| ==عصیان ابلیس در ادبیات عرفانی==
| |
| مسئله عصیان ابلیس و امتناع وی از سجده بر آدم، یکی از محوریترین موضوعات قرآنی بهشمار میرود که در [[آثار ادبی و متون عرفانی]] راه یافته و در باب آن تفاسیر مختلف ارائه گردیده است.<ref>ابراهیمتبار، «ابلیس در جهانبینی مولوی»، ص۲۰۲.</ref> یکی از مهمترین مسایل نزد گروهی از صوفیان مسئله ابلیس و دفاع از اوست. این گروه از صوفیان، نافرمانی ابلیس را نوعی عبادت ذکر میکنند. در تاریخ [[تصوف اسلامی]]، ستایش از ابلیس و دفاع از او، از زبان [[حسین بن منصور حلاج|حلاج]] (۲۴۴-۳۰۹ق) و [[عین القضات همدانی]] (۵۲۵–۴۹۲ق) به اوج خود رسیده است.<ref>خادم علما، «دفاع صوفیه از ابلیس»، ص۷۱؛ مهرالحسنی، «سیمای ابلیس در آثار عین القضات همدانی»، مطالعات عرفانی، ص۷.</ref> [[روزبهان بقلی]]، عارف مشهور قرن هفتم که خود شارح [[طواسین (کتاب)|طواسین]] حلاج و [[شطحیات]] اوست، در موارد بسیار به سخنان حلاج و آنچه او از زبان ابلیس میگوید، خرده میگیرد.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref> در ادبیات فارسی نخستین دفاعیه ابلیس، از [[سنایی غزنوی]] است.<ref>ابراهیمتبار، «ابلیس در جهان بینی عطار»، ص۱۴.</ref> در بعضی از متون به توجیه عصیان ابلیس پرداخته و در بعضی دیگر از او دفاع کردهاند و عناوینی درباره او به کار بردهاند که با ظاهر قرآن کریم و روایات مأثور همخوانی و تطبیق ندارد.<ref>اژهای، «ابلیس در جهانبینی تصوف»، ص۱۵. </ref> برخی از این افراد، برای ابلیس سیمایی عاشقانه ترسیم کردهاند و سجده نکردنش را ناشی از غیرت عاشقانه توحیدی او دانستهاند.<ref>حیدری، «سیمای دوگانه ابلیس در آثار حکیم سنایی»، ص۶۶.</ref>
| |
| | |
| به عقیده [[مولوی]]، غرور از مهمترین دلایلی بوده که سبب طرد ابلیس از درگاه حق گردید. کبر و غرور، سبب شد ابلیس فرمان الهی را نادیده بگیرد.<ref>ابراهیمتبار، «ابلیس در جهانبینی مولوی»، ص۲۰۳.</ref> [[عطار]] در باب تمرد ابلیس در مقابل درگاه الهی نظریاتی متناقض در آثارش بیان کرده است. وی گاهی ابلیس را ابزار خداوند دانسته که همه اعمال او بر اساس [[قضا و قدر]] بوده است و گاهی ابلیس را به علت طغیان علیه مشیت الهی محکوم کرده است.<ref>ابراهیمتبار، «ابلیس در جهان بینی عطار»، ص۱۱.</ref> برخی دفاع ستایشآمیز از ابلیس و توجیه عصیان او را برخاسته از ماهیت توحیدی اسلام میدانند.<ref>مجتبایی، «ابلیس در ادب فارسی و عرفان»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
| |
|
| |
|
| '''نقد به برخی صوفیان در دفاع از ابلیس'''
| |
|
| |
|
| در نقد برخی از صوفیان که گفتهاند ابلیس موحد بوده و نخواسته که جز خدا را بپرستد، گفته شده است که خداوند هرگز فرمان نمیدهد که در ملک او به کسی جز او سجده کنند و جز او را بپرستند. امر الهی بالاتر از فهم و اجتهاد شخصی است. اگر خداوند از کسی خواست سجده کند، ولو سجدهٔ عبادت، گزیری از اطاعت نیست؛ و نیز جرأت و گستاخی ابلیس در برابر خدا و مباهات به اصل خلقت خود از هر معصیتی حتی [[شرک]] به خدا بالاتر است. از اینجا [[تکبر]] و معصیت ابلیس در برابر خداوند و علت طرد شدن و رجم ابدی او معلوم میشود. ابلیس برخلاف آدم که از عصیانی که کرده بود پشیمان گردید، به خود نیامد و [[توبه]] نکرد.<ref>زریاب خویی، «ابلیس در قرآن»، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
| |
|
| |
|
| ==پانویس == | | ==پانویس == |