پرش به محتوا

ایاک نعبد و ایاک نستعین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


==نکات تفسیری==
==نکات تفسیری==
مفسرین قرآن کریم با استناد به قواعد ادبیات عرب و اسلوب‌های آن، و با توجه به تقدیم و تأخیر و تکرار برخی کلمات و معانی آنها، نکات متفاوتی را برای توضیح این آیه بیان کرده‌اند:  
مفسرین [[قرآن کریم]] با استناد به قواعد ادبیات عرب و اسلوب‌های آن، و با توجه به تقدیم و تأخیر و تکرار برخی کلمات و معانی آنها، نکات متفاوتی را برای توضیح این آیه بیان کرده‌اند:  


*'''التفات از غیب به تخاطب''': آیات قبل،‌ تماما با افعال غائب به حمد و ستایش خدا پرداخته است در حالیکه از این آیه به بعد فضای تخاطب برای آیات انتخاب شده است. طباطبایی فیلسوف و مفسر قرآن کریم، این جابه‌جایی سیاق‌‌ها را اشاره به این نکته می داند که انسان در حال عبادت نباید غایب و غافل باشد و نباید عبادتش تنها صورت عبادت و جسدی بی‌‎روح را داشته باشد بلکه در حال عبادت باید خداوند را حاضر در برابر خود ببیند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref> جوادی آملی فقیه و مفسّر معاصر، در این رابطه گفته است: این التفات از غیاب به تخاطب مربوط به انسان است نه خداوند چراکه خداوند همیشه حاضر است. او می‌گوید انسان تا قبل از این آیه خدایی را که برای او ناآشنا و غایب بوده، با صفاتی چون: رب العالمین، الرحمن، الرحیم، مالک یوم الدین شناخته و خود را در محضر او می‌بیند سپس لیاقت تخاطب می‌یابد. ولى كسى كه اين اسماى حسنى را درك نكرده يا نپذيرفته است، شايستگی مقام تخاطب با خداوند را ندارد؛‌ زيرا او در حقیقت غايب است؛ گرچه خداوند مشهود مطلق است.<ref>جوادی آملی،‌ تسنیم، اسراء، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۱۶.</ref>
*'''التفات از غیب به تخاطب''': آیات قبل،‌ تماما با فعل‌های غایب به حمد و ستایش خدا پرداخته است در حالیکه از این آیه به بعد فضای تخاطب برای آیات انتخاب شده است. [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبایی]] فیلسوف و مفسر قرآن کریم، این جابه‌جایی سیاق‌‌ها را اشاره به این نکته می داند که انسان در حال [[عبادت]] نباید غایب و غافل باشد و نباید عبادتش تنها صورت عبادت و جسدی بی‌‎روح را داشته باشد بلکه در حال عبادت باید [[خدا|خداوند]] را حاضر در برابر خود ببیند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref> [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] فقیه و مفسّر معاصر، در این رابطه گفته است: این التفات از غیاب به تخاطب مربوط به انسان است نه خداوند چراکه خداوند همیشه حاضر است. او می‌گوید انسان تا قبل از این آیه خدایی را که برای او ناآشنا و غایب بوده، با صفاتی چون: رب العالمین، الرحمن، الرحیم، مالک یوم الدین شناخته و خود را در محضر او می‌بیند سپس لیاقت تخاطب می‌یابد. ولى كسى كه اين [[اسما و صفات|اسماى حسنى]] را درك نكرده يا نپذيرفته است، شايستگی مقام تخاطب با خداوند را ندارد؛‌ زيرا او در حقیقت غايب است؛ گرچه خداوند مشهود مطلق است.<ref>جوادی آملی،‌ تسنیم، اسراء، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۱۶.</ref>
*'''تقدیم مفعول بر فعل:‌''' در جملات فعلیه در زبان عربی، در حالت عادی ابتدا فعل سپس فاعل و بعد از آن مفعول قرار می‌گیرد. مقدم شدن هر یک بر دیگری امکان پذیر است و معنایی خاص به‌همراه دارد. این آیه نیز در حالت عادی باید «نعبدک و نستعینک»‌ می‌بود. بیشتر محققین مقدم شدن مفعول بر فعل و فاعل در این آیه را نشانه حصر و اختصاص‌<ref>شریف کاشانی، زبدة التفسیر،‌ مؤسسة المعارف الإسلاميّه، ج۱، ص۲۹؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۲۱.</ref> و معنای آیه را با توجه به این نکته چنین دانسته اند: ما «فقط» تو را می پرستیم (و تنها تو را شایسته پرستش می‌دانیم) و «فقط» از تو کمک می‌جوییم چراکه دیگری را شایسته کمک گرفتن نمی‌دانیم.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref>
*'''تقدیم مفعول بر فعل:‌''' در جملات فعلیه در زبان عربی، در حالت عادی ابتدا فعل سپس فاعل و بعد از آن مفعول قرار می‌گیرد. مقدم شدن هر یک بر دیگری امکان پذیر است و معنایی خاص به‌همراه دارد. این آیه نیز در حالت عادی باید «نعبدک و نستعینک»‌ می‌بود. بیشتر محققین مقدم شدن مفعول بر فعل و فاعل در این آیه را نشانه حصر و اختصاص‌<ref>شریف کاشانی، زبدة التفسیر،‌ مؤسسة المعارف الإسلاميّه، ج۱، ص۲۹؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۲۱.</ref> و معنای آیه را با توجه به این نکته چنین دانسته اند: ما «فقط» تو را می پرستیم (و تنها تو را شایسته پرستش می‌دانیم) و «فقط» از تو کمک می‌جوییم چراکه دیگری را شایسته کمک گرفتن نمی‌دانیم.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref>
*'''توحید افعالی و عبادی''': در تفسیر نمونه آمده است، عبارت «ایاک نبعد» در این آیه به توحید در عبادت و عبارت «ایاک نستعین» به توحید در افعال از مراتب توحید اشاره دارد.<ref>مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۲.</ref>
*'''توحید افعالی و عبادی''': در [[تفسیر نمونه]] آمده است، عبارت «ایاک نبعد» در این آیه به توحید در عبادت و عبارت «ایاک نستعین» به توحید در افعال از مراتب توحید اشاره دارد.<ref>مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۳۲.</ref>
*'''تقدم بینش بر رفتار''': برخی محققان با مقایسه محتوای آیات پیشین با این آیه گفته‌اند: همانطور که آیات پیشین در‌بردارنده اعتقادات انسان بوده، این آیه بیان‌کننده اعمال و رفتار انسان یعنی پرستش است که از مقایسه این دو می‌توان نتیجه گرفت که ریشه رفتارهای انسان، اندیشه‌های اوست.<ref>[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa19880 «تفسیر «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» چیست؟»]، وبگاه اسلام کوئست.</ref>
*'''تقدم بینش بر رفتار''': برخی محققان با مقایسه محتوای آیات پیشین با این آیه گفته‌اند: همانطور که آیات پیشین در‌بردارنده اعتقادات انسان بوده، این آیه بیان‌کننده اعمال و رفتار انسان یعنی پرستش است که از مقایسه این دو می‌توان نتیجه گرفت که ریشه رفتارهای انسان، اندیشه‌های اوست.<ref>[https://www.islamquest.net/fa/archive/fa19880 «تفسیر «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» چیست؟»]، وبگاه اسلام کوئست.</ref>
*'''جبر و تفویض''': هنگامی که امام صادق(ع) به احتجاج با شخصی از قدریون برخواست به این آیه استناد کرده و به عدم تفیض امور به دست بندگان استدلال کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۲۳۹ و ج۵، ص۵۵.</ref>به‌گفته جوادی آملی این آیه دلالت بر بطلان جبر و تفویض دارد؛ زیرا هنگامی که می‌گوییم: «ایاک نَعْبُدُ»(تنها تو را می‌پرستیم)، پس داراى اختیار هستیم، نه مجبور. و چون می‌گوییم: «ایاک نَسْتَعِینُ» (تنها از تو یارى می‌جوییم)، پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، اسراء، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۵۵.</ref> به بیان دیگر، در این آیه خداوند، انجام عبادت و درخواست استعانت را به بنده نسبت می‌دهند. لذا این آیه نظریه جبر را رد می‌کند، ولى کمک، یارى و نیروىِ بر انجام فعل را از خدا می‌خواهد؛ از این‌رو نظریه تفویض را رد می‌کند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۸؛ طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۱۱.</ref>
*'''جبر و تفویض''': هنگامی که [[امام صادق(ع)]] به احتجاج با شخصی از قدریون (کسانی که منکر [[قضا و قدر]]<nowiki/>اند.) برخواست به این آیه استناد کرده و به عدم [[تفیض]] امور به دست بندگان استدلال کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۲۳۹ و ج۵، ص۵۵.</ref>به‌گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] این آیه دلالت بر بطلان [[جبر و اختیار|جبر و تفویض]] دارد؛ زیرا هنگامی که می‌گوییم: «ایاک نَعْبُدُ»(تنها تو را می‌پرستیم)، پس داراى اختیار هستیم، نه مجبور. و چون می‌گوییم: «ایاک نَسْتَعِینُ» (تنها از تو یارى می‌جوییم)، پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، اسراء، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۵۵.</ref> به بیان دیگر، در این آیه خداوند، انجام عبادت و درخواست استعانت را به بنده نسبت می‌دهند. لذا این آیه نظریه جبر را رد می‌کند، ولى کمک، یارى و نیروىِ بر انجام فعل را از خدا می‌خواهد؛ از این‌رو نظریه تفویض را رد می‌کند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۸؛ طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۱۱۱.</ref>
*'''توسل''': متکلمین شیعه درخواست کمک از خداوند و عبادت او را که در این آیه فقط در خداوند منحصر شده است را با مفاهیمی چون توسل و درخواست از دیگران منافی ندانسته‌اند.<ref>[https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/418914/ «مگر قرآن نمی گوید: «ایاک نستعین»؛ (فقط از خدا یاری می جوییم)، پس چرا شیعیان از امامانشان طلب یاری می کنند و به آنان متوسّل می شوند؟ آیا این شرک نیست؟!»]، وبگاه آیین رحمت.</ref> آنها گفته‌اند: با وجود آیاتی چون:«استعینوا بالصبر والصلاه» یعنی از صبر و نماز کمک بجویید، «وابتغوا الیه الوسیله» (یعنی وسیله‌ای برای تقرب به خدا بجویید.) درمیابیم منظور خدا از استعانت نجستن از غير خدا استعانتی همراه با عقيده به «استقلال در سببيت» است.<ref>[https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/418914/«مگر قرآن نمی گوید: «ایاک نستعین»؛ (فقط از خدا یاری می جوییم)، پس چرا شیعیان از امامانشان طلب یاری می کنند و به آنان متوسّل می شوند؟ آیا این شرک نیست؟!»]، وبگاه آیین رحمت؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۴۶.</ref>
*'''توسل''': متکلمین شیعه درخواست کمک از خداوند و عبادت او را که در این آیه فقط در خداوند منحصر شده است را با مفاهیمی چون [[توسل]] و درخواست از دیگران منافی ندانسته‌اند.<ref>[https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/418914/ «مگر قرآن نمی گوید: «ایاک نستعین»؛ (فقط از خدا یاری می جوییم)، پس چرا شیعیان از امامانشان طلب یاری می کنند و به آنان متوسّل می شوند؟ آیا این شرک نیست؟!»]، وبگاه آیین رحمت.</ref> آنها گفته‌اند: با وجود آیاتی چون:«استعینوا بالصبر والصلاه» یعنی از صبر و نماز کمک بجویید، «وابتغوا الیه الوسیله» (یعنی وسیله‌ای برای تقرب به خدا بجویید.) درمیابیم منظور خدا از استعانت نجستن از غير خدا استعانتی همراه با عقيده به «استقلال در سببيت» است.<ref>[https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/418914/«مگر قرآن نمی گوید: «ایاک نستعین»؛ (فقط از خدا یاری می جوییم)، پس چرا شیعیان از امامانشان طلب یاری می کنند و به آنان متوسّل می شوند؟ آیا این شرک نیست؟!»]، وبگاه آیین رحمت؛ جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۴۶.</ref>
*'''صیغه جمع''':‌ استفاده از صیغه جمع به جای مفرد در این آیه را علامه طباطبایی نشانه پرهیز از انانیت‌<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref> و مکارم شیرازی اشاره به خوب بودن عبادت جمعی و قرائتی آن‌را اشاره به نماز جماعت دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۲.</ref> برخی محققین نیز گفته‌اند راز جمع بودن فعل عبادت در این آیه این است که عبادت نوع بشر ناقص است و نمی تواند عبادت حقیقی که شایسته خداوند است را محقّق کند از این رو عبادت بشر با عبادت اولیای الهی جمع بسته شده تا این نواقص را برطرف کند. آنها گفته‌اند در حقیقت تحقّق عبادت حقیقی، در گرو جمع بستن عبادت ما با عبادت اولیای الهی برای خداوند محقق می‌شود.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3927468/ «راز کاربرد ضمیر جمع در آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین»»]، خبرگزاری ایکنا.</ref>
*'''صیغه جمع''':‌ استفاده از صیغه جمع به جای مفرد در «نعبد» و «نستعین» را علامه طباطبایی نشانه پرهیز از [[انانیت‌]]<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، ج۱، ص۲۶.</ref> و مکارم شیرازی اشاره به خوب بودن عبادت جمعی و قرائتی آن‌را اشاره به [[نماز جماعت]] دانسته است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۲.</ref> برخی محققین نیز گفته‌اند راز جمع بودن فعل عبادت در این آیه این است که عبادت نوع بشر ناقص است و نمی تواند عبادت حقیقی که شایسته خداوند است را محقّق کند از این رو عبادت بشر با عبادت اولیای الهی جمع بسته شده تا این نواقص را برطرف کند. آنها گفته‌اند در حقیقت تحقّق عبادت حقیقی، در گرو جمع بستن عبادت ما با عبادت اولیای الهی برای خداوند محقق می‌شود.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3927468/ «راز کاربرد ضمیر جمع در آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین»»]، خبرگزاری ایکنا.</ref>
*'''تکرار ایّاک''': جوادی آملی گفته است: برای آنکه حصر را هم در عبادت و هم در استعانت برساند باید ایاک در آیه تکرار می‌شد. بر همین اساس در صورتی که این آیه به صورت:‌ «ایاک نعبد و نستعین» بود دراین‌صورت اینگونه معنا می‌شد که «مجموع عبادت و استعانت منحصر در خداست». در صورتی که خدا می خواهد بگوید جمیع عبادات به تنهایی منحصر در خداست و جمیع استعانت‌ها به تنهایی از خداست.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۲۰.</ref>  
*'''تکرار ایّاک''': جوادی آملی گفته است: برای آنکه [[مفهوم حصر|حصر]] را هم در عبادت و هم در استعانت برساند باید ایاک در آیه تکرار می‌شد. بر همین اساس در صورتی که این آیه به صورت:‌ «ایاک نعبد و نستعین» بود دراین‌صورت اینگونه معنا می‌شد که «مجموع عبادت و استعانت منحصر در خداست». در صورتی که خدا می خواهد بگوید جمیع عبادات به تنهایی منحصر در خداست و جمیع استعانت‌ها به تنهایی از خداست.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۴۲۰.</ref>  


== پانویس ==
== پانویس ==
۲٬۳۲۵

ویرایش