پرش به محتوا

ذوالقرنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جز
خط ۶: خط ۶:


== در متون مقدس ==
== در متون مقدس ==
نام ذوالقرنین سه بار در داستان او در قرآن آمده است. روایت نسبتاً کوتاه قرآن از سرگذشت ذوالقرنین از داستان‌های اسرارآمیز قرآن است که در پی دو داستان دیگر با همین ویژگی یعنی داستان [[اصحاب کهف]] و [[داستان موسی و خضر]] در [[سوره کهف]] قرار دارد. تصویر قرآن از ذوالقرنین فردی مؤمن به خدا و [[روز قیامت]] است که حکومتی عظیم داشته و خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است. براساس این آیات ۸۳ تا ۱۰۲ سوره کهف، گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال می‌کنند که خلاصه مضمون پاسخ پیامبر این است که:
ذوالقرنین شخصیتی است که احوال او در متون مذهبی ادیان مختلف ثبت شده و تمامی این ادیان نیز روایات مشابهی را در شأن او بیان داشته‌اند. سیر در وادی ظلمت، طلب نموند جاودانگی، ساختن سدّی در برابر مهاجمین، و سفر به دورترین نقاط شرق و غرب از ویژگی‌های مشترک ذوالقرنین در میراث مذهبی [[ادیان ابراهیمی]] است.<ref>روحی، در جستجوی ذوالقرنین، ۱۳۹۷ش، ص۲۹۴.</ref> نام ذوالقرنین سه بار در داستان او در قرآن آمده است. روایت نسبتاً کوتاه قرآن از سرگذشت ذوالقرنین از داستان‌های اسرارآمیز قرآن است که در پی دو داستان دیگر با همین ویژگی یعنی داستان [[اصحاب کهف]] و [[داستان موسی و خضر]] در [[سوره کهف]] قرار دارد. تصویر قرآن از ذوالقرنین فردی مؤمن به خدا و [[روز قیامت]] است که حکومتی عظیم داشته و خداوند اسباب پیشرفت را در اختیار او گذاشته است. براساس این آیات ۸۳ تا ۱۰۲ سوره کهف، گروهی از مردم از پیامبر درباره ذوالقرنین سؤال می‌کنند که خلاصه مضمون پاسخ پیامبر این است که:
:::«ذوالقرنین در زمین سفر کرد تا به محل غروب خورشید رسید. در آنجا قومی را دید، ستمکاران آن قوم را از عذابی سخت ترساند و به نیکوکاران وعده پاداش و آسان‌گیری داد. سپس از راهی دیگر به محل طلوع خورشید رفت و در آنجا قومی را یافت که هیچ پوششی جز پرتو خورشید نداشتند. سپس راهی دیگر را دنبال کرد تا اینکه به میان دو کوه رسید و در آنجا مردمی را یافت که نمی‌توانستند هیچ سخنی را بفهمند. این قوم از ذوالقرنین خواستند تا برای در امان‌بودن از فساد یأجوج و مأجوج برای آن‌ها سدی بسازد. او نیز سدی از آهن و مس مذاب ساخت و مانع هجوم یأجوج و مأجوج شد.»
:::«ذوالقرنین در زمین سفر کرد تا به محل غروب خورشید رسید. در آنجا قومی را دید، ستمکاران آن قوم را از عذابی سخت ترساند و به نیکوکاران وعده پاداش و آسان‌گیری داد. سپس از راهی دیگر به محل طلوع خورشید رفت و در آنجا قومی را یافت که هیچ پوششی جز پرتو خورشید نداشتند. سپس راهی دیگر را دنبال کرد تا اینکه به میان دو کوه رسید و در آنجا مردمی را یافت که نمی‌توانستند هیچ سخنی را بفهمند. این قوم از ذوالقرنین خواستند تا برای در امان‌بودن از فساد یأجوج و مأجوج برای آن‌ها سدی بسازد. او نیز سدی از آهن و مس مذاب ساخت و مانع هجوم یأجوج و مأجوج شد.»


خط ۲۵: خط ۲۵:
ابن‌کثیر برای رفع بخشی از ناهمگونی اطلاعات منابع در این باب از دو اسکندر ملقب به ذوالقرنین سخن به میان آورده و خطاهای نویسندگان پیشین را نتیجه یکی‌انگاشتن آن دو دانسته است. به‌نوشته او<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص ۱۲۵</ref>، ذوالقرنین اول، پسر نخستین قیصر روم و از دودمان سام بن نوح، بنده‌ای مؤمن و درستکار و پادشاهی عادل بوده و خضر وزیرش بوده است. اما ذوالقرنین دوم همان اسکندر مقدونی است که نسبش به ابراهیم می‌رسد؛ او فردی مشرک بوده که ارسطو وزیرش بوده و حدود سیصد سال پیش از مسیح می‌زیسته است. میان این دو ذوالقرنین حدود دو هزار سال فاصله هست.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۲، ص ۱۲۵</ref>
ابن‌کثیر برای رفع بخشی از ناهمگونی اطلاعات منابع در این باب از دو اسکندر ملقب به ذوالقرنین سخن به میان آورده و خطاهای نویسندگان پیشین را نتیجه یکی‌انگاشتن آن دو دانسته است. به‌نوشته او<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص ۱۲۵</ref>، ذوالقرنین اول، پسر نخستین قیصر روم و از دودمان سام بن نوح، بنده‌ای مؤمن و درستکار و پادشاهی عادل بوده و خضر وزیرش بوده است. اما ذوالقرنین دوم همان اسکندر مقدونی است که نسبش به ابراهیم می‌رسد؛ او فردی مشرک بوده که ارسطو وزیرش بوده و حدود سیصد سال پیش از مسیح می‌زیسته است. میان این دو ذوالقرنین حدود دو هزار سال فاصله هست.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۲، ص ۱۲۵</ref>


==تطبیق ذوالقرنین بر افراد==
==شخصیت تاریخی ذوالقرنین==
در ادوار مختلف، برخی نویسندگان کوشیده‌اند هویت ذوالقرنین را معین کنند.<ref>برای نمونه ← عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۰-۲۸۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۴۴۵</ref>  
در ادوار مختلف، برخی نویسندگان کوشیده‌اند هویت ذوالقرنین را معین کنند.<ref>برای نمونه ← عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۰-۲۸۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۴۴۵</ref>  


===فردی گمنام===
===فردی گمنام===
ذوالقرنین فردی گمنام است که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بنده‌ای از بندگان محبوب خدا بوده است. مبنای این دیدگاه حدیثی از [[امام علی(ع)]] است<ref>صدوق، کمال‌الدین، ج ۲، ص ۳۹۳ ۳۹۴</ref> که بعدها به دیدگاهی شناخته‌شده در منابع تبدیل شد<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۴</ref>. به نظر می‌رسد مفسران شیعه با نظر به این روایت بیشتر متمایل به این نظر بوده‌اند و کمتر درصدد کنجکاوی و در پی گمانه‌زنی درباره هویت ذوالقرنین برآمده‌اند<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجِنان، ذیل آیات</ref>. از میان مفسران معاصر اهل‌سنّت، سید قطب<ref> سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج ۵، جزء۱۶، ص ۴۰۸</ref> در تفسیر آیات از ذوالقرنین تنها با همین نام قرآنی یاد کرده و چون معتقد است که هیچ منبع یقینی جز قرآن در اختیار نیست و اقوال تفاسیر آمیخته با افسانه‌ها و [[اسرائیلیات]] است، به خلاف بسیاری از مفسران، هیچ تلاشی برای تعیین هویت ذوالقرنین نکرده‌است<ref>نیز ← موسوی خوانساری، مناهج المعارف، ص ۵۹، ۵۴۸-۵۵۰.</ref>.
کسانی گفته‌اند که ذوالقرنین فردی گمنام است که نه پیامبر و نه پادشاه بلکه تنها بنده‌ای از بندگان محبوب خدا بوده است. مبنای این دیدگاه حدیثی از [[امام علی(ع)]] است<ref>صدوق، کمال‌الدین، ج ۲، ص ۳۹۳ ۳۹۴</ref> که بعدها به دیدگاهی شناخته‌شده در منابع تبدیل شد.<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۴</ref> به نظر می‌رسد مفسران شیعه با نظر به این روایت بیشتر متمایل به این نظر بوده‌اند و کمتر درصدد کنجکاوی و در پی گمانه‌زنی درباره هویت ذوالقرنین برآمده‌اند<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجِنان، ذیل آیات</ref>. سید قطب<ref> سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج ۵، جزء۱۶، ص ۴۰۸</ref> مفسر سنی نیز در تفسیر آیات از ذوالقرنین تنها با همین نام قرآنی یاد کرده و معتقد است که هیچ منبع یقینی جز قرآن در اختیار نیست و اقوال تفاسیر آمیخته با افسانه‌ها و [[اسرائیلیات]] است.<ref>نیز ← موسوی خوانساری، مناهج المعارف، ص ۵۹، ۵۴۸-۵۵۰.</ref>


===اسکندر مقدونی===
===اسکندر مقدونی===
گذشته از حدیثی نبوی<ref> عبداللّه‌بن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، ص ۳۲۲؛ طبری، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>، به نظر می‌رسد که وهْب‌بن مُنَبّه (متوفی ۱۱۰ و از جاعلان معروف حدیث) یکی از نخستین افرادی است که در منابع اسلامی قول به اسکندر بودن ذوالقرنین به او منسوب است<ref>ثعلبی، قصص‌الانبیاء، ص ۳۲۴؛ ابن‌جوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بسیاری از مفسران سرشناس اهل‌سنّت در سده‌های متقدم و پس از آن، ظاهراً تردیدی در این تطبیق نداشته‌اند و بحثی در این باره نکرده‌اند<ref> مقاتل‌بن سلیمان، تفسیر مقاتل‌؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بازتاب این تصور در دیگر گونه‌های منابع اسلامی نیز به‌سادگی یافت می‌شود<ref>جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ شهرزوری، نزهة‌الارواح، ج ۱، ص ۲۵۰۳۰۰؛ ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص ۱۰۰</ref>.بدین سبب، در شعر فارسی ذوالقرنین با نام اسکندر عجین شده است.<ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۷۶</ref><ref>مولوی، مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۵-۴۶؛ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۳۸؛ حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ص ۳۹۰؛ نیز ← فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۵۳-۱۵۴</ref><ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۸۳</ref>
تطبیق ذوالقرنین بر شخصیت اسکندر مقدونی یکی از رایج‌ترین نظریات در این باره است. گذشته از حدیثی نبوی<ref> عبداللّه‌بن جعفر حِمْیری، قرب الاسناد، ص ۳۲۲؛ طبری، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>، به نظر می‌رسد که وهْب‌بن مُنَبّه (متوفی ۱۱۰ و از جاعلان معروف حدیث) یکی از نخستین افرادی است که در منابع اسلامی قول به اسکندر بودن ذوالقرنین به او منسوب است<ref>ثعلبی، قصص‌الانبیاء، ص ۳۲۴؛ ابن‌جوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بسیاری از مفسران سرشناس اهل‌سنّت در سده‌های متقدم و پس از آن، ظاهراً تردیدی در این تطبیق نداشته‌اند و بحثی در این باره نکرده‌اند<ref> مقاتل‌بن سلیمان، تفسیر مقاتل‌؛ زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ذیل کهف: ۸۳</ref>. بازتاب این تصور در دیگر گونه‌های منابع اسلامی نیز به‌سادگی یافت می‌شود<ref>جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۷، ص ۲۴۵؛ شهرزوری، نزهة‌الارواح، ج ۱، ص ۲۵۰۳۰۰؛ ابن‌خلدون، ج۱، مقدمه، ص ۱۰۰</ref>.بدین سبب، در شعر فارسی ذوالقرنین با نام اسکندر عجین شده است.<ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۷۷۶</ref><ref>مولوی، مثنوی معنوی، ج ۱، دفتر۲، بیت ۴۵-۴۶؛ سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۸۳۸؛ حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، ص ۳۹۰؛ نیز ← فروزانفر، مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی، ص ۱۵۳-۱۵۴</ref><ref> سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، ص ۱۸۳</ref>


مهم‌ترین دلیل این تطبیق شهرت فراوان اسکندر به پادشاهی جهانگیر در تاریخ بوده که فقط وصف کشورگشایی‌های او با ذوالقرنین قرآن منطبق بوده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۳</ref>. در مجموع، دلایلی همچون رواج متونی حاوی افسانه‌پردازی درباره اسکندر در اوایل دوره اسلامی و وجود برخی مشابهت‌ها میان مندرجات این متون با داستان قرآن و نیز قداست‌یافتن اسکندر در اسکندریه عصر یونانی‌مآبی و در نخستین جوامع مسیحی، از اسباب رواج این تصور در میان مفسران و مورخان مسلمان شمرده شده است<ref> مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۸۲۹</ref>.
مهم‌ترین دلیل این تطبیق شهرت فراوان اسکندر به پادشاهی جهانگیر در تاریخ بوده که فقط وصف کشورگشایی‌های او با ذوالقرنین قرآن منطبق بوده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۶۳</ref>. در مجموع، دلایلی همچون رواج متونی حاوی افسانه‌پردازی درباره اسکندر در اوایل دوره اسلامی و وجود برخی مشابهت‌ها میان مندرجات این متون با داستان قرآن و نیز قداست‌یافتن اسکندر در اسکندریه عصر یونانی‌مآبی و در نخستین جوامع مسیحی، از اسباب رواج این تصور در میان مفسران و مورخان مسلمان شمرده شده است<ref> مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۲۸۲۹</ref>.
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
# Encyclopaedia of the Qur'a(n, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Alexander" (by John Renard);
# Encyclopaedia of the Qur'a(n, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Alexander" (by John Renard);
# Kevin Thomas Van Bladel, "The Alexander legend in the Qur'a(n ۱۸:۸۳-۱۰۲", in The Qura(n in its historical context, ed. Gabriel Said Reynolds, London: Routledge, ۲۰۰۸.
# Kevin Thomas Van Bladel, "The Alexander legend in the Qur'a(n ۱۸:۸۳-۱۰۲", in The Qura(n in its historical context, ed. Gabriel Said Reynolds, London: Routledge, ۲۰۰۸.
{{پایان}}
# روحی، احسان، در جستجوی ذوالقرنین، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۷ش.{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۶۷

ویرایش