Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۶۷
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←معنای لغوی: تغییر ساختار و تلخیص و ویرایش) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←معنای لغوی) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
بنابر روایاتِ اسباب نزول، پرسشکنندگان گروهی از یهودیان یا گروهی از مشرکان [[مکه]] بودند که به تلقین یهودیان، برای آزمون نبوت پیامبر اسلام درباره ذوالقرنین و موضوعاتی دیگر از ایشان سؤال کردند.<ref>طبری؛ احمدبن محمد ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ذیل اسراء: ۸۵؛ طوسی، التبیان، ذیل کهف: ۸۳</ref> | بنابر روایاتِ اسباب نزول، پرسشکنندگان گروهی از یهودیان یا گروهی از مشرکان [[مکه]] بودند که به تلقین یهودیان، برای آزمون نبوت پیامبر اسلام درباره ذوالقرنین و موضوعاتی دیگر از ایشان سؤال کردند.<ref>طبری؛ احمدبن محمد ثعلبی، تفسیر الثعلبی، ذیل اسراء: ۸۵؛ طوسی، التبیان، ذیل کهف: ۸۳</ref> | ||
== | === ذوالقرنین، پادشاه یا پیامبر؟ === | ||
در منابع شیعی روایتهای گوناگونی درباره نبوت ذوالقرنین نقل شده است؛ ذوالقرنین در بعضی از روایتها پیامبر و پادشاه<ref>ابوحمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰؛ عیاشی، کتاب التفسیر، ج ۲، ص ۳۴۰</ref> و در جایی فقط پادشاهی مؤمن معرفی شده است<ref>ابنبابویه، الخصال، ج ۱، ص ۲۵۵؛ نیز برای روایتی از [[امامعلی(ع)]] در منابع اهلسنّت ← جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>؛ در جایی نیز صرفاً بنده محبوب خدا<ref>ابنبابویه، الخصال، ج ۲، ص ۳۹۳-۳۹۴ </ref>و در جایی فقط فردی عالم<ref>کلینی، ج ۱، ص ۲۶۹ </ref> دانسته شده است. مجلسی که گزیدهای از اخبار و احادیث منابع شیعی را در اینباره گرد آورده<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۷۲-۲۱۵</ref>، در پایان نقل آنها مینویسد که ذوالقرنین نخستین پادشاه بعد از [[نوح]] و بنده صالح خدا بوده است.<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۱۱.</ref> | |||
[[فخر رازی]]<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳۸۵ </ref>نیز از اختلاف درباره نبوت ذوالقرنین خبر داده و اگرچه خودش در این باره اظهارنظر صریحی نکرده، قول به نبوت ذوالقرنین را با استناد به سه فقره از آیات مربوط به او<ref> مثلاً «قُلنا یا ذَا القَرنَین...»</ref> مدلّل ساخته است، و به نظر میرسد که متمایل به همین دیدگاه است. قُرطُبی<ref> قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳۹۱</ref> در ضمن نقل اقوال مرتبط با این مسئله نوشته است که گفتهاند ذوالقرنین پیامبری برگزیده است که خداوند بهدست او زمین را فتح کرد و گفتهاند که او با [[فرشته]]ای به نام رباقیل ملاقات میکرد. | |||
=== وجه نامگذاری === | === وجه نامگذاری === | ||
براساس معنای مشهور «قَرن» در زبان عربی (شاخ)، ذوالقرنین را میتوان به «صاحب دو شاخ» ترجمه کرد، اما با توجه به دیگر معانی ذکرشده برای قرن<ref> جوهری، الصحاح: تاج اللغة؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن؛ ابنمنظور، ذیل «قرن»</ref>و نیز بسته به اینکه این لقب بر چه شخصیتی منطبق شده باشد معانی نمادین و وجوه نامگذاری مختلفی را برای ذوالقرنین ذکر کردهاند. پیش از قرآن مفهوم ذوالقرنین بهمعنای «صاحب دو شاخ» با لفظ عبری «قرانئیم» در متون مقدس یهودیان سابقه داشته و در یکی از رؤیاهای [[دانیال (پیامبر)|دانیال نبی]] از قوچی با دو شاخ سخن رفته است.<ref>باب هشتم کتاب دانیالنبی (۳۷)، او در رؤیا میبیند که قوچی با دو شاخ بلندش به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزند و هیچ حیوان وحشی نمیتواند در برابر او مقاومت کند؛ ناگهان بز نری با تکشاخی میان چشمانش به او حمله میکند، هر دو شاخش را میشکند و او را از بین میبرد. جبرئیل رؤیای دانیال را این گونه تعبیر میکند که آن قوچ پادشاهان ماد و پارس است و آن بز نر پادشاه یونان.باب هشتم کتاب دانیال نبی، ۲۰:۸ ۲۱؛ برای تفصیل بیشتر ← فتحاللّه مجتبایی، «ذوالقرنین: اسکندر یا کوروش ؟»، ص ۳۰۳۲</ref> | |||
درباره وجه نامگذاری ذوالقرنین نیز اقوال متنوع و متعددی قریب به بیست وجه ذکر شده است. که در دو دسته مادی و انتزاعی قرار میگیرند: دسته نخست از این اقوال جنبه مادی دارد و با شاخ یا چیزی شبیه به آن مرتبط است، ازجمله اینکه جلوی سرش دو زائده گوشتی شبیه شاخ بود؛ تاجش دو شاخ داشت؛ قومش دو طرف سرش را شکستند؛ یا دو گیسوی بافته زیبا در دو طرف سرش داشت. دسته دوم جنبه انتزاعی و نمادین دارد و با دیگر معانی واژه قرن در ارتباط است، ازجمله اینکه در مدت حیاتش دو نسل مردم از بین رفتند؛ بر سرزمین ایران و روم پادشاهی کرد؛ به شرق و غرب عالم راه یافت؛ هم از طرف پدر و هم از طرف مادر شریف و نجیبزاده بود؛ در خواب دیده بود که دو طرف قرص خورشید را گرفته است؛ یا اینکه علم ظاهر و باطن به او عطا شدهبود<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۲؛ زَبیدی، تاج العروس، ذیل «قرن»؛ آلوسی، روح المعانی، ذیل کهف: ۸۳؛ نیز برای اقوال و منابع دیگر ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۴۵</ref>. | درباره وجه نامگذاری ذوالقرنین نیز اقوال متنوع و متعددی قریب به بیست وجه ذکر شده است. که در دو دسته مادی و انتزاعی قرار میگیرند: دسته نخست از این اقوال جنبه مادی دارد و با شاخ یا چیزی شبیه به آن مرتبط است، ازجمله اینکه جلوی سرش دو زائده گوشتی شبیه شاخ بود؛ تاجش دو شاخ داشت؛ قومش دو طرف سرش را شکستند؛ یا دو گیسوی بافته زیبا در دو طرف سرش داشت. دسته دوم جنبه انتزاعی و نمادین دارد و با دیگر معانی واژه قرن در ارتباط است، ازجمله اینکه در مدت حیاتش دو نسل مردم از بین رفتند؛ بر سرزمین ایران و روم پادشاهی کرد؛ به شرق و غرب عالم راه یافت؛ هم از طرف پدر و هم از طرف مادر شریف و نجیبزاده بود؛ در خواب دیده بود که دو طرف قرص خورشید را گرفته است؛ یا اینکه علم ظاهر و باطن به او عطا شدهبود<ref>ثعلبی، قصصالانبیاء، ص ۳۲۲؛ زَبیدی، تاج العروس، ذیل «قرن»؛ آلوسی، روح المعانی، ذیل کهف: ۸۳؛ نیز برای اقوال و منابع دیگر ← رضوان مساح، «ذوالقرنینها و بررسی واژه ذوالقرنین از دیدگاه زبانشناسی تاریخی»، آینه پژوهش، سال۲۰،ش ۵ ص ۴۵</ref>. | ||
=== زمانه زندگی === | === زمانه زندگی === | ||
زمانه زندگی ذوالقرنین در منابع اسلامی نیز محل اختلاف بوده است و محدودههای زمانی بسیار متفاوتی برای او ذکر کردهاند. گاه او را از نسلهای نخستین و از فرزندان یافث بن نوح و گاه همروزگار [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] دانستهاند و گاه گفتهاند که [[حضرت خضر|خضر]] وزیر، پسرخاله و پرچمدار سپاه او بوده و در نوشیدن از چشمه آب حیات بر او پیشی گرفته است. زمانه او را بهاختلاف دوره بعد از موسی، سیصد سال پیش از میلاد [[مسیح]]، و [[دوره فترت|دوران فترت]] بعد از عیسی نیز آوردهاند<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۸؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳۹۱</ref>. او همعصر و شاگرد ارسطو نیز دانسته شده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>. | زمانه زندگی ذوالقرنین در منابع اسلامی نیز محل اختلاف بوده است و محدودههای زمانی بسیار متفاوتی برای او ذکر کردهاند. گاه او را از نسلهای نخستین و از فرزندان یافث بن نوح و گاه همروزگار [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] دانستهاند و گاه گفتهاند که [[حضرت خضر|خضر]] وزیر، پسرخاله و پرچمدار سپاه او بوده و در نوشیدن از چشمه آب حیات بر او پیشی گرفته است. زمانه او را بهاختلاف دوره بعد از موسی، سیصد سال پیش از میلاد [[مسیح]]، و [[دوره فترت|دوران فترت]] بعد از عیسی نیز آوردهاند<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج ۱، ص ۴۵۸؛ ابنجوزی، زاد المسیر، ذیل کهف: ۸۳؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل کهف: ۸۳۹۱</ref>. او همعصر و شاگرد ارسطو نیز دانسته شده است<ref> فخررازی، التفسیر الکبیر، ذیل کهف: ۸۳۸۵</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۶: | ||
==تطبیق ذوالقرنین بر افراد== | ==تطبیق ذوالقرنین بر افراد== | ||
در ادوار مختلف، برخی نویسندگان کوشیدهاند هویت ذوالقرنین را معین کنند<ref>برای نمونه ← عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۰-۲۸۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۴۴۵</ref> | در ادوار مختلف، برخی نویسندگان کوشیدهاند هویت ذوالقرنین را معین کنند.<ref>برای نمونه ← عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، ص ۲۸۰-۲۸۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۱۶، ص ۲۴۴۵</ref> | ||
===فردی گمنام=== | ===فردی گمنام=== |