پرش به محتوا

سوره رعد: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۴۰: خط ۴۰:
</ref>
</ref>


* '''«أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ»''' (آیه ۱۷)ترجمه:خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه (در کوره‌ها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می‌کنند نیز کف‌هایی مانند آن به وجود می‌آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می‌زند!- امّا کف‌ها به بیرون پرتاب می‌شوند، ولی آنچه به مردم سود می‌رساند [= آب یا فلز خالص] در زمین می‌ماند؛ خداوند اینچنین مثال می‌زند!
* '''«أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللهُ الْأَمْثَالَ»''' (آیه ۱۷)ترجمه:[همو كه‌] از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانه‌هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند، و سيل، كفى بلند روى خود برداشت، و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى، در آتش مى‌گدازند هم نظير آن كفى برمى‌آيد. خداوند، حق و باطل را چنين مَثَل مى‌زند. اما كف، بيرون افتاده از ميان مى‌رود، ولى آنچه به مردم سود مى‌رساند در زمين [باقى‌] مى‌ماند. خداوند مَثَلها را چنين مى‌زند.
در تفسیر المیزان [[علامه طباطبایی]] آیاتی از قرآن را به عنوان غرر آیات {{یاد| مانند:سوره رعدآیه ۷، سوره حجر ایه ۹، سوره نحل آیه ۷۷، سوره اسراء آیه ۲۰، سوره ذاریات آیه ۵۶ ومن غرر آياتها قوله تعالى : « وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ».طباطبایی، محدحسین، الميزان في تفسيرالقرآن، ج۱۸، ص۳۶۴ }}معرفی کرده است. غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته می‌شود.و در اصطلاح به آیاتی گفته  می‌شود که با درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه ای دارند که به غررالایات معروفند.[[آیت الله جوادی آملی]] معيار غُرَر الآيات را  كليدی بودن آن آيات، عُلوِّ متن، ايجازِ اعجازآميز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بيان قرآنی و نيز راهگشایی آن ها برای آيات ديگر و پايه و ميزانِ عدل بودن و روشنگري برای پيچيدگی احاديث دانسته است.<ref>http://nooralyaghin.com/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C%E2%80%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%AA/item/1782-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%BA%D8%B1%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA.html
در تفسیر المیزان [[علامه طباطبایی]] آیاتی از قرآن را به عنوان غرر آیات {{یاد| مانند:سوره رعدآیه ۷، سوره حجر ایه ۹، سوره نحل آیه ۷۷، سوره اسراء آیه ۲۰، سوره ذاریات آیه ۵۶ ومن غرر آياتها قوله تعالى : « وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ».طباطبایی، محدحسین، الميزان في تفسيرالقرآن، ج۱۸، ص۳۶۴ }}معرفی کرده است. غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته می‌شود.و در اصطلاح به آیاتی گفته  می‌شود که با درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژه ای دارند که به غررالایات معروفند.[[آیت الله جوادی آملی]] معيار غُرَر الآيات را  كليدی بودن آن آيات، عُلوِّ متن، ايجازِ اعجازآميز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بيان قرآنی و نيز راهگشایی آن ها برای آيات ديگر و پايه و ميزانِ عدل بودن و روشنگري برای پيچيدگی احاديث دانسته است.<ref>http://nooralyaghin.com/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%B3/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D8%B5%DB%8C%E2%80%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%AA/item/1782-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%A7%D8%B5%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%BA%D8%B1%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA.html
</ref>
</ref>
خط ۵۰: خط ۵۰:
ترجمه: كسانى كه كافر شدند مى‌گويند: «تو ([[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]]) فرستاده نيستى». بگو كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.
ترجمه: كسانى كه كافر شدند مى‌گويند: «تو ([[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد]]) فرستاده نيستى». بگو كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد.
{{اصلی|آیه علم الکتاب}}
{{اصلی|آیه علم الکتاب}}
درباره [[شأن نزول]]، [[تفسیر]] و قرائت «و من عنده علم الکتاب» اختلاف است.<ref>طبری، الجامع، ذیل آیه؛ طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه.</ref> درباره مصداق آیه، هفت قول نقل شده است<ref>ابن جوزی، زاد المسیر، ۱۴۰۴ق، ذیل آیه.</ref> و مفسران واژه «کتاب» را به [[تورات]]،<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۳، ص ۷۶</ref> [[قرآن]] یا [[لوح محفوظ]]<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۳۶</ref> تفسیر کرده‌اند. [[علامه طباطبایی]] منظور از کتاب را قرآن و با استناد به [[روایات]]، مراد از «من عنده» را [[علی بن ابی طالب(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ذیل آیه؛ نیز: طبرسی، مجمع البیان؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۲۹-۴۳۶</ref> در روایات متعددآمده است که در ماجرای احضار تخت بلقیس(ملکه سبا) آصف بن برخیا که وزیر سلیمان پیامبر خدا بود و به تعبیر قرآن بهره‌ای اندک از علم الکتاب داشت(عنده علم من الکتاب سوره نمل آیه ۴۰) توانست در کمتر از چشم برهم زدنی تخت بلقیس را در بارگاه سلیمان حاضر سازد در حالی که امام علی(ع) به تعبیر قرآن (عنده علم الکتاب) است که منظور تمام علم الکتاب است و مقایسه علم الکتابی که آصف می دانست با علم الکتابی که [[امیرالمومنین]] می دانست مانند مقدار آبی است که پشه ای با بال خود از دریا بر می‌دارد و در پاره‌ای از روایات دیگر علم الکتابی را  که آصف بن برخیا می دانست مانند قطره ای از اقیانوس دانسته است. <ref>طهرانی، سیدمحمدحسین، امام شناسی، ج۴، ص۱۰۴-۱۲۲</ref>
درباره [[شأن نزول]]، [[تفسیر]] و قرائت «و من عنده علم الکتاب» اختلاف است.<ref>طبری، الجامع، ذیل آیه؛ طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه.</ref> درباره مصداق آیه، هفت قول نقل شده است<ref>ابن جوزی، زاد المسیر، ۱۴۰۴ق، ذیل آیه.</ref> و مفسران واژه «کتاب» را به [[تورات]]،<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۳، ص ۷۶</ref> [[قرآن]] یا [[لوح محفوظ]]<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۵۳۶</ref> تفسیر کرده‌اند. [[علامه طباطبایی]] منظور از کتاب را قرآن و با استناد به [[روایات]]، مراد از «من عنده» را [[علی بن ابی طالب(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] می‌داند.<ref>طباطبائی، المیزان، ذیل آیه؛ نیز: طبرسی، مجمع البیان؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، ص۴۲۹-۴۳۶</ref> در روایات متعددآمده است که در ماجرای احضار تخت بلقیس(ملکه سبا) آصف بن برخیا که وزیر سلیمان پیامبر خدا بود و به تعبیر قرآن بهره‌ای اندک از علم الکتاب داشت(عنده علم من الکتاب سوره نمل آیه ۴۰) توانست در کمتر از چشم برهم زدنی تخت بلقیس را در بارگاه سلیمان حاضر سازد در حالی که امام علی(ع) به تعبیر قرآن (عنده علم الکتاب) است که منظور تمام علم الکتاب است و مقایسه علم الکتابی که آصف می دانست با علم الکتابی که [[امیرالمومنین]] می دانست مانند مقدار آبی است که پشه ای با بال خود از دریا بر می‌دارد و در پاره‌ای از روایات دیگر علم الکتابی را  که آصف بن برخیا می دانست مانند قطره‌ای از اقیانوس دانسته است. <ref>طهرانی، سیدمحمدحسین، امام شناسی، ج۴، ص۱۰۴-۱۲۲</ref>
<ref>http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam4/imam4.7.htm
<ref>http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam4/imam4.7.htm
</ref>
</ref>
۱۷٬۳۲۴

ویرایش