پرش به محتوا

ادریس (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۰: خط ۳۰:
#برخی کلمه ادریس را مشتق از دروس و دراست دانسته و علت این نامگذاری را دانش بسیار یا ممارست او بر آموزش، ذکر کرده‌اند و گفته‌اند که او بیش‌تر از سی صحیفه را تدریس کرده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۴۹۲؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۷.</ref> این مفهوم در تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نیز تایید شده است در این روایت آمده است: «و سمی ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد برای آن است که کتاب‌ها را بسیار می‌خواند و درس می‌داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج‏۲، ص۵۲</ref>
#برخی کلمه ادریس را مشتق از دروس و دراست دانسته و علت این نامگذاری را دانش بسیار یا ممارست او بر آموزش، ذکر کرده‌اند و گفته‌اند که او بیش‌تر از سی صحیفه را تدریس کرده است.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۳۲۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۴۹۲؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۲۷.</ref> این مفهوم در تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]] در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نیز تایید شده است در این روایت آمده است: «و سمی ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد برای آن است که کتاب‌ها را بسیار می‌خواند و درس می‌داد.»<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج‏۲، ص۵۲</ref>
#برخی دیگر به اشتقاق کلمه «ادریس» از ماده «دروس» به ‌معنای پنهان شدن، معتقد بوده و علت این نامگذاری را پنهان شدن ناگهانی ادریس بیان کرده‌اند.<ref>محمد خزائلی، اعلام قرآن، ۱۳۷۱ش، ص‌۱۰۰.</ref>  
#برخی دیگر به اشتقاق کلمه «ادریس» از ماده «دروس» به ‌معنای پنهان شدن، معتقد بوده و علت این نامگذاری را پنهان شدن ناگهانی ادریس بیان کرده‌اند.<ref>محمد خزائلی، اعلام قرآن، ۱۳۷۱ش، ص‌۱۰۰.</ref>  
#بعضی می‌گویند ادریس اسمی عجمی (غیر عربی) است و نمی‌تواند مشتق از دراست باشد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۳۰۶ق، ج۴، ص۱۴۹؛ زمخشری، الکشاف، ۴۱۵ق، ج۳، ص۲۳.</ref> به قولی، ادریس همان هرمس است{{یادداشت|هِرمِس/ هَرمِس . دهخدا، لغت نامه، ذیل هرمس}} که در یونان باستان واسطه بین خدایان و انسان به حساب آمده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۷؛ صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۸.</ref>
#بعضی می‌گویند ادریس اسمی عجمی (غیر عربی) است و نمی‌تواند مشتق از دراست باشد.<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۳۰۶ق، ج۴، ص۱۴۹؛ زمخشری، الکشاف، ۴۱۵ق، ج۳، ص۲۳.</ref> به قولی، ادریس همان هرمس است{{یاد|هِرمِس/ هَرمِس . دهخدا، لغت نامه، ذیل هرمس}} که در یونان باستان واسطه بین خدایان و انسان به حساب آمده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۷؛ صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۸.</ref>
#بنا بر یک نظریه دیگر، او همان کسی است که در [[تورات]] اخنوخ نامیده شده و نام پدر وی «برد بن مهلیل» است<ref>کتاب مقدس، سفر تکوین، فصل پنجم، بند ۱۹ تا ۲۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴۰. </ref> و چون نام ادریس را، عرب از اهل تورات گرفته و [[مخارج حروف]] در زبان عربی با مخارج حروف در زبان یهود فرق می‌کند، چنین اختلافی در نام او به وجود آمده است.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷.</ref>  
#بنا بر یک نظریه دیگر، او همان کسی است که در [[تورات]] اخنوخ نامیده شده و نام پدر وی «برد بن مهلیل» است<ref>کتاب مقدس، سفر تکوین، فصل پنجم، بند ۱۹ تا ۲۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴۰. </ref> و چون نام ادریس را، عرب از اهل تورات گرفته و [[مخارج حروف]] در زبان عربی با مخارج حروف در زبان یهود فرق می‌کند، چنین اختلافی در نام او به وجود آمده است.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۷.</ref>  
بدون در نظر گرفتن این نکته که حقیقتا اخنوخ و ادریس یک نفر هستند یا دو نفر، تمامی مسلمانان اخنوخ را از اولین پیامبران الهی دانسته و محترمش می‌شمارند.<ref>توفیقی،«کتاب رازهای خنوخ»، ۱۳۷۸ش، ص۲۱.</ref>[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] عنوان می‌کند که ادریس(ع) «هرمس» نیز نام داشته است برخی معتقدند که کلمه هرمس عربی ارمیس یونانی است، و ارمیس به زبان یونانی به معنای عطارد است. بعضی دیگر عنوان کرده‌اند که نام او به زبان یونانی طرمیس و به زبان عبری خنوخ بود که معرب آن اخنوخ شده، و خدای عز و جل او را در کتاب عربی مبینش ادریس نامیده است.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۹۴.</ref>
بدون در نظر گرفتن این نکته که حقیقتا اخنوخ و ادریس یک نفر هستند یا دو نفر، تمامی مسلمانان اخنوخ را از اولین پیامبران الهی دانسته و محترمش می‌شمارند.<ref>توفیقی،«کتاب رازهای خنوخ»، ۱۳۷۸ش، ص۲۱.</ref>[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] عنوان می‌کند که ادریس(ع) «هرمس» نیز نام داشته است برخی معتقدند که کلمه هرمس عربی ارمیس یونانی است، و ارمیس به زبان یونانی به معنای عطارد است. بعضی دیگر عنوان کرده‌اند که نام او به زبان یونانی طرمیس و به زبان عبری خنوخ بود که معرب آن اخنوخ شده، و خدای عز و جل او را در کتاب عربی مبینش ادریس نامیده است.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۹۴.</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:


==ویژگی‌های ادریس(ع)==
==ویژگی‌های ادریس(ع)==
طبق نقل‌های تاریخی در کتب اسلامی، ادریس نخستین کسی بود که خیاطی کرد و جامه دوخت و پوشید{{یادداشت| امام صادق(ع)در روایتی فرمود: هیچ کاری در پیشگاه خدوند محبوب‌تر از زراعت نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد جز این که زراع(کشاورز) بود مگر ادریس که خیاط بود.« وما بعث الله نبيا إلا زراعا إلا إدريس فانه كان خياطا» مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۶۹.}} و جامه مردم تا آن زمان از پوست یا برگ درختان بود. همچنین او نخستین کسی بود که قلم را برای نوشتن به کار گرفت و به دانش ستاره‌شناسی و حساب پرداخت،<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ۱۴۰۲‌ق، ج۲، ص۳۵۳؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۳.</ref> از این‌رو ادریس را نخستین مدرس انسان می‌دانند و مبادی و اصول اولیه هر علمی را به او نسبت می‌دهند. به‌همین دلیل انسان‌ها در رشته‌های نجوم، هندسه، فلسفه، حساب، منطق و حکمت مدیون او هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۷۲. </ref> به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان»<ref>سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.</ref> {{یادداشت| اللهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ اللهُ...بار خدایا از تو می خواهم به حق اسمت ای پروردگاری که... به ادریس عدد ستارگان و حساب وسال ها وماه‌ها و  تمام زمان ها (دانش نجوم ) را آموختی. }}
طبق نقل‌های تاریخی در کتب اسلامی، ادریس نخستین کسی بود که خیاطی کرد و جامه دوخت و پوشید{{یاد| امام صادق(ع)در روایتی فرمود: هیچ کاری در پیشگاه خدوند محبوب‌تر از زراعت نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد جز این که زراع(کشاورز) بود مگر ادریس که خیاط بود.« وما بعث الله نبيا إلا زراعا إلا إدريس فانه كان خياطا» مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۶۹.}} و جامه مردم تا آن زمان از پوست یا برگ درختان بود. همچنین او نخستین کسی بود که قلم را برای نوشتن به کار گرفت و به دانش ستاره‌شناسی و حساب پرداخت،<ref>شهرستانی، الملل والنحل، ۱۴۰۲‌ق، ج۲، ص۳۵۳؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵م، ج۱، ص۴۳.</ref> از این‌رو ادریس را نخستین مدرس انسان می‌دانند و مبادی و اصول اولیه هر علمی را به او نسبت می‌دهند. به‌همین دلیل انسان‌ها در رشته‌های نجوم، هندسه، فلسفه، حساب، منطق و حکمت مدیون او هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۷۲. </ref> به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان»<ref>سید بن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۷ش، ج۳،ص۲۰۵.</ref> {{یاد| اللهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ اللهُ...بار خدایا از تو می خواهم به حق اسمت ای پروردگاری که... به ادریس عدد ستارگان و حساب وسال ها وماه‌ها و  تمام زمان ها (دانش نجوم ) را آموختی. }}


یکی دیگر از ویژگی‌های ادریس(ع) عبادت هر روز و شب اوست در روایات آمده است که او زاهد و عابد بود و هر روز هزاران بار خدا را [[تسبیح]] می‌گفت. او روزها مشغول عبادت و تسبیح خداوند و برخی از شب‌ها استراحت می‌کرد. او همواره هنگام دوختن لباس به حمد، تسبیح، تکبیر و توحید خداوند مشغول بود به نحوی که بر اساس روایات اعمال یک روز او برابر با کردار اهل زمین در آن زمان بود<ref name=":0" />.
یکی دیگر از ویژگی‌های ادریس(ع) عبادت هر روز و شب اوست در روایات آمده است که او زاهد و عابد بود و هر روز هزاران بار خدا را [[تسبیح]] می‌گفت. او روزها مشغول عبادت و تسبیح خداوند و برخی از شب‌ها استراحت می‌کرد. او همواره هنگام دوختن لباس به حمد، تسبیح، تکبیر و توحید خداوند مشغول بود به نحوی که بر اساس روایات اعمال یک روز او برابر با کردار اهل زمین در آن زمان بود<ref name=":0" />.
خط ۹۷: خط ۹۷:
}}
}}


در کتاب  "رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب" که توسط آیت الله سید [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|محمدحسین حسینی تهرانی]]  نگاشته و شرح و تقریرات درس [[سید محمدحسین طباطبائی]] بوده است به نقل از وی آمده است که در  حالت خواب(نُعاس) ادریس نبی را ملاحظه کرده و از او شنیده است :«در زندگانی من اتّفاقات و حوادث هولناکی روی داد و به حسب جریانات عادّیّه و طبیعیّه حلّ آن‌ها محال به نظر می‌رسید و از ممتنعات شمرده می‌شد ولی ناگهان برای من حلّ شده، و روشن شد که دستی ما فوق اسباب و مسبّبات عادّیّه از عالم غیب حلّ این عقده‌ها نمود و رفع این مشکلات فرمود.» علامه طباطبایی  پس از نقل این مکاشفه گفته که این اوّلین انتقالی بود که عالم طبیعت را برای من به جهان ماوراء طبیعت پیوست و رشته ارتباط ما از اینجا شروع شد.» <ref>{{یادکرد وب | نشانی=https://article.tebyan.net/169011/%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA- | عنوان=ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟ | ناشر=وبگاه تبیان}} طهرانی، محمدحسین،  رساله لب اللباب در سیر وسلوک اولی الالباب، ص ۸۸.</ref>{{یادداشت| [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|علامه طهرانی]] در رساله لب اللباب بخش نخست ماجرا را به نقل مستقیم از [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] این‌گونه گزارش کرده است:به ياد دارم هنگامى که در [[نجف|نجف اشرف]]، تحت تربيت اخلاقى و عرفانى مرحوم [[سید علی قاضی طباطبایی |حاج ميرزا على قاضى]] - رضوان الله عليه - بویم؛ سحرگاهى بر بالاى بام بر سجّاده عبادت نشسته بودم در اين موقع "نُعاسى" به من دست داد و مشاهده کردم دو نفر در مقابل من نشسته‌‏اند يکى از آنها حضرت ادريس - على نبيّنا و آله و عليه السلام - بود و ديگرى برادر عزيز و ارجمندم خودم آقاى حاج سيّد [[محمّد حسن طباطبائى]] که فعلا در تبريز سکونت دارند. حضرت ادريس با من به مذاکره و سخن مشغول شدند ولى طورى بود که ایشان القاء كلام می‌نمودند و تکلّم و صحبت می‌کردند ولى سخنان ایشان به واسطه کلام آقاى اخوى استماع می‌‏شد.}}
در کتاب  "رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب" که توسط آیت الله سید [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|محمدحسین حسینی تهرانی]]  نگاشته و شرح و تقریرات درس [[سید محمدحسین طباطبائی]] بوده است به نقل از وی آمده است که در  حالت خواب(نُعاس) ادریس نبی را ملاحظه کرده و از او شنیده است :«در زندگانی من اتّفاقات و حوادث هولناکی روی داد و به حسب جریانات عادّیّه و طبیعیّه حلّ آن‌ها محال به نظر می‌رسید و از ممتنعات شمرده می‌شد ولی ناگهان برای من حلّ شده، و روشن شد که دستی ما فوق اسباب و مسبّبات عادّیّه از عالم غیب حلّ این عقده‌ها نمود و رفع این مشکلات فرمود.» علامه طباطبایی  پس از نقل این مکاشفه گفته که این اوّلین انتقالی بود که عالم طبیعت را برای من به جهان ماوراء طبیعت پیوست و رشته ارتباط ما از اینجا شروع شد.» <ref>{{یادکرد وب | نشانی=https://article.tebyan.net/169011/%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%8A%D8%B3-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA- | عنوان=ادریس پیامبر به علامه چه گفت؟ | ناشر=وبگاه تبیان}} طهرانی، محمدحسین،  رساله لب اللباب در سیر وسلوک اولی الالباب، ص ۸۸.</ref>{{یاد| [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|علامه طهرانی]] در رساله لب اللباب بخش نخست ماجرا را به نقل مستقیم از [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] این‌گونه گزارش کرده است:به ياد دارم هنگامى که در [[نجف|نجف اشرف]]، تحت تربيت اخلاقى و عرفانى مرحوم [[سید علی قاضی طباطبایی |حاج ميرزا على قاضى]] - رضوان الله عليه - بویم؛ سحرگاهى بر بالاى بام بر سجّاده عبادت نشسته بودم در اين موقع "نُعاسى" به من دست داد و مشاهده کردم دو نفر در مقابل من نشسته‌‏اند يکى از آنها حضرت ادريس - على نبيّنا و آله و عليه السلام - بود و ديگرى برادر عزيز و ارجمندم خودم آقاى حاج سيّد [[محمّد حسن طباطبائى]] که فعلا در تبريز سکونت دارند. حضرت ادريس با من به مذاکره و سخن مشغول شدند ولى طورى بود که ایشان القاء كلام می‌نمودند و تکلّم و صحبت می‌کردند ولى سخنان ایشان به واسطه کلام آقاى اخوى استماع می‌‏شد.}}


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش