پرش به محتوا

فطرت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳: خط ۳:
==معنا شناسی==
==معنا شناسی==


فطرت از ریشه «فَطر» در لغت به معنای شكافتن،<ref>تاج العروس، ج۱۳، ص۳۲۵ </ref> اختراع بدون الگو و نمونه قبلی،<ref>صحاح جوهری، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۸۱ </ref> و صفات و ویژگی‌های مادرزاد<ref>قاموس اللغه، ذیل واژه فطر؛ اقرب الموارد ذیل واژه الفطره </ref> آمده است. از آنجا كه آفرینش و [[خلقت]] نیز نوعی شکافتن عدم و پدید آمدن است، «فطرت» در معنای آفرینش و خلقت نیز به کار می‌رود.<ref>نهایه ابن اثیر، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۴۵۷ </ref>{{یادداشت| از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل است که من معنی کلمه «فطرت» را که در [[قرآن]] آمده است آن وقتی فهمیدم که با یک اعرابی بادیه نشین روبرو شدم که این کلمه را در موردی به کار برد. وقتی این کلمه را در آن مورد به کار برد مفهوم آیه برای من روشن شد و آن زمانی بود که دو نفر اعرابی‏ آمدند و درباره یک چاه آب با یکدیگر اختلاف داشتند، یکی از آنها گفت: «اَنا فَطَرتُها»  و می‌خواست بگوید چاه مال من است و مقصودش این بود که من ابتداء آن را حفر کردم و من صاحب اوّلش هستم. ( چون وقتی چاه را می‌کنند، پس از مدتی آب خود را پایین می‌کشد، برای همین دو مرتبه آن را حفر می‌کنند و چند متر پایین‌‏تر می‌روند). می‌خواست بگوید من صاحب اوّلش هستم؛  این عبّاس می‌گوید از اینجا فهمیدم که لغت «فطرت» در قرآن چه معنایی می‌دهد: یک خلقت صد در صد ابتدایی در انسان که حتّی در غیر انسان هم سابقه ندارد مطهری این  حدیث را قرینه گرفته بر اینکه لغت «فطرت» از لغاتی است که قرآن برای اوّل بار به کار برده است زیرا ابن عبّاس که پسر عموی پیغمبر و مردی قرشی و عالم است- او یک عجمی نبوده که بگوییم از لغت عرب ناآگاه بوده است. <ref>مطهری، فطرت، ص۲۲؛  https://lms.motahari.ir/book-page/76/%D9%81%D8%B7%D8%B1%D8%AA?page=22</ref>}}
فطرت از ریشه «فَطر» در لغت به معنای شكافتن،<ref>تاج العروس، ج۱۳، ص۳۲۵ </ref> اختراع بدون الگو و نمونه قبلی،<ref>صحاح جوهری، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۸۱ </ref> و صفات و ویژگی‌های مادرزاد<ref>قاموس اللغه، ذیل واژه فطر؛ اقرب الموارد ذیل واژه الفطره </ref> آمده است. از آنجا كه آفرینش و [[خلقت]] نیز نوعی شکافتن عدم و پدید آمدن است، «فطرت» در معنای آفرینش و خلقت نیز به کار می‌رود.<ref>نهایه ابن اثیر، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۴۵۷ </ref>{{یاد| از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل است که من معنی کلمه «فطرت» را که در [[قرآن]] آمده است آن وقتی فهمیدم که با یک اعرابی بادیه نشین روبرو شدم که این کلمه را در موردی به کار برد. وقتی این کلمه را در آن مورد به کار برد مفهوم آیه برای من روشن شد و آن زمانی بود که دو نفر اعرابی‏ آمدند و درباره یک چاه آب با یکدیگر اختلاف داشتند، یکی از آنها گفت: «اَنا فَطَرتُها»  و می‌خواست بگوید چاه مال من است و مقصودش این بود که من ابتداء آن را حفر کردم و من صاحب اوّلش هستم. ( چون وقتی چاه را می‌کنند، پس از مدتی آب خود را پایین می‌کشد، برای همین دو مرتبه آن را حفر می‌کنند و چند متر پایین‌‏تر می‌روند). می‌خواست بگوید من صاحب اوّلش هستم؛  این عبّاس می‌گوید از اینجا فهمیدم که لغت «فطرت» در قرآن چه معنایی می‌دهد: یک خلقت صد در صد ابتدایی در انسان که حتّی در غیر انسان هم سابقه ندارد مطهری این  حدیث را قرینه گرفته بر اینکه لغت «فطرت» از لغاتی است که قرآن برای اوّل بار به کار برده است زیرا ابن عبّاس که پسر عموی پیغمبر و مردی قرشی و عالم است- او یک عجمی نبوده که بگوییم از لغت عرب ناآگاه بوده است. <ref>مطهری، فطرت، ص۲۲؛  https://lms.motahari.ir/book-page/76/%D9%81%D8%B7%D8%B1%D8%AA?page=22</ref>}}
تعاریف اصطلاحی مختلفی برای «فطرت» بیان شده است. [[سید محمدحسین طباطبائی| علامه طباطبایی]] فطرت را همان عامل  هدایت علمی و گرایش عملی به  کمال واقعی وسعادت حقیقی می داند. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۲۷۱.</ref>{{یادداشت| ومن المعلوم أن الفطرة لا تهتدي علماً و لا تميل عملاً إلا إلى ما فيه كمالها الواقعي و سعادتها الحقيقية.}}  [[ محمدتقی مصباح یزدی |مصباح یزدی]] آن را نوعی هدایت تکوینی و خدادادی در وجود انسان می‌داند، هدایتی در حوزه شناخت و هدایتی در حوزه احساس.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۲۶ </ref> [[ عبدالله جوادی آملی |جوادی آملی]] فطرت را عامل جدا شدن انسان از حیوان (فصل اخیر) می‌داند که همان [[عقل]] و میل او در رسیدن به کمال مطلق است.<ref>[http://raj.smc.ac.ir/article_1825_79aeb95620db999412460b17bac4438d.pdf انسان پژوهی دینی، شماره ۲۳، جوادی آملی، ص۷] </ref>
تعاریف اصطلاحی مختلفی برای «فطرت» بیان شده است. [[سید محمدحسین طباطبائی| علامه طباطبایی]] فطرت را همان عامل  هدایت علمی و گرایش عملی به  کمال واقعی وسعادت حقیقی می داند. <ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۲۷۱.</ref>{{یاد| ومن المعلوم أن الفطرة لا تهتدي علماً و لا تميل عملاً إلا إلى ما فيه كمالها الواقعي و سعادتها الحقيقية.}}  [[ محمدتقی مصباح یزدی |مصباح یزدی]] آن را نوعی هدایت تکوینی و خدادادی در وجود انسان می‌داند، هدایتی در حوزه شناخت و هدایتی در حوزه احساس.<ref>مصباح یزدی، معارف قرآن، ص۲۶ </ref> [[ عبدالله جوادی آملی |جوادی آملی]] فطرت را عامل جدا شدن انسان از حیوان (فصل اخیر) می‌داند که همان [[عقل]] و میل او در رسیدن به کمال مطلق است.<ref>[http://raj.smc.ac.ir/article_1825_79aeb95620db999412460b17bac4438d.pdf انسان پژوهی دینی، شماره ۲۳، جوادی آملی، ص۷] </ref>


واژۀ فطری و فطرت در [[منطق]]، [[فلسفه اسلامی| فلسفه]]، [[کلام]] و [[عرفان]] کاربردهای مختلفی دارد<ref group="یادداشت">۱. اصطلاح منطقی: یکی از انواع ششگانه بدیهیات در منطق، فطریات است که در آن به «قضایا قیاساتها معها» تعبیر می‌شود که با تصور خود قضیه و بدون واسطه خارجی، تصدیق آن حاصل می‌شود؛ مانند تصور دو به این که نصف چهار است.
واژۀ فطری و فطرت در [[منطق]]، [[فلسفه اسلامی| فلسفه]]، [[کلام]] و [[عرفان]] کاربردهای مختلفی دارد<ref group="یادداشت">۱. اصطلاح منطقی: یکی از انواع ششگانه بدیهیات در منطق، فطریات است که در آن به «قضایا قیاساتها معها» تعبیر می‌شود که با تصور خود قضیه و بدون واسطه خارجی، تصدیق آن حاصل می‌شود؛ مانند تصور دو به این که نصف چهار است.
خط ۴۴: خط ۴۴:


این آیه و [[روایات]] متعدد دیگر، به صراحت از وجود نوعی فطرت الهی در همه انسان ها حکایت می‌کند. [[مرتضی مطهری|  
این آیه و [[روایات]] متعدد دیگر، به صراحت از وجود نوعی فطرت الهی در همه انسان ها حکایت می‌کند. [[مرتضی مطهری|  
  شهید مطهری]] با استفاده از آیه بالا، این آفرینش خاص را آمادگی انسان‌ها برای پذیرش دین می‌داند به گونه‌ای که اگر انسان به حال خود رها شود راه دین را انتخاب می‌كند، مگر آن كه محیط و شرایط اجتماعی او را منحرف كند.<ref>مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۲، ص۱۹ ـ ۲۱ </ref> [[ سید محمدحسین طباطبائی |علامه طباطبایی]] نیز بر اساس آیه بالا دین را فطری و متناسب با نیازها و فطرت بشر توصیف می‌کند ودین را همان اصول علمی و قوانین عملی می داند که پای بندی به آنها تضمین کننده سعادت حقیقی انسان می داند وی هم چنان گرایش وتمایل به این دین  رادر خلقت انسان نهفته می داند که همان انطباق  تشریع(دین)بر خلقت و تکوین است. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۱۹۳ </ref>{{یادداشت| فتبين أن من الواجب أن يتخذ الدين ـ أي الأصول العلمية والسنن والقوانين العملية التي تضمن باتخاذها والعمل بها سعادة الإنسان الحقيقية ـ من اقتضاءات الخلقة الإنسانية وينطبق التشريع على الفطرة والتكوين ، وهذا هو المراد بكون الدين فطريا}}
  شهید مطهری]] با استفاده از آیه بالا، این آفرینش خاص را آمادگی انسان‌ها برای پذیرش دین می‌داند به گونه‌ای که اگر انسان به حال خود رها شود راه دین را انتخاب می‌كند، مگر آن كه محیط و شرایط اجتماعی او را منحرف كند.<ref>مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۲، ص۱۹ ـ ۲۱ </ref> [[ سید محمدحسین طباطبائی |علامه طباطبایی]] نیز بر اساس آیه بالا دین را فطری و متناسب با نیازها و فطرت بشر توصیف می‌کند ودین را همان اصول علمی و قوانین عملی می داند که پای بندی به آنها تضمین کننده سعادت حقیقی انسان می داند وی هم چنان گرایش وتمایل به این دین  رادر خلقت انسان نهفته می داند که همان انطباق  تشریع(دین)بر خلقت و تکوین است. <ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۱۹۳ </ref>{{یاد| فتبين أن من الواجب أن يتخذ الدين ـ أي الأصول العلمية والسنن والقوانين العملية التي تضمن باتخاذها والعمل بها سعادة الإنسان الحقيقية ـ من اقتضاءات الخلقة الإنسانية وينطبق التشريع على الفطرة والتكوين ، وهذا هو المراد بكون الدين فطريا}}


===محتوای روایات===
===محتوای روایات===


بیشتر احادیث مربوط به فطرت به [[اصول دین|
بیشتر احادیث مربوط به فطرت به [[اصول دین|
  اصول عقاید]] اسلامی همچون معرفت خدا، [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] مربوط می‌شود و بسیاری از این احادیث در کتاب‌های معتبری همچون [[ الکافی (کتاب)|کافی]] و [[  من لایحضره الفقیه (کتاب)| من لایحضره الفقیه]] آمده است.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/7324/default.aspx قبسات، شماره ۳۶، رضا برنجکار، فطرت در احادیث] </ref> بر اساس برخی از این روایات همه انسانها در بدو تولد دارای فطرت الهی هستند{{یادداشت|امام صادق(ع): إنَّ اللهَ عزوجل خَلَقَ الناسَ كُلَّهُم عَلی الفطرةِ الّتی فَطَرَهُمْ عَلَیها.کلینی، محمد، اصول کافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۸۹ق.: ج۲، ص۴۱۶}} فطرتی که با آن خدایش را شناخته و او را آفریننده و پروردگار آسمانها و زمین<ref group="یادداشت">امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ع) نقل می‌کنند که هر مولودی با فطرت متولد می‌شود و مقصود از فطرت، معرفت به این مطلب است که خداوند، آفریدگار او است و آیه شریفه وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللهُ (لقمان، ۲۵) به همین مطلب اشاره دارد. کافی، چاپ اسلامیه، ج۲، ص۱۲؛ امام علی(ع) می‌فرماید: الحمد لله الذی الهم عباده حمده و فاطرهم علی معرفة ربوبیته؛ سپاس و ستایش خدایی را که سپاس و ستایش خود را بر بندگانش الهام کرد، و آنان را بر شناخت پروردگاری‌اش مفطور ساخت.. کافی، چاپ اسلامیه، ج۱، ص۱۳۹ </ref> و [[توحید|یگانه]]<ref group="یادداشت">امام علی(ع): کلمة الإخلاص فانّها الفطرة.الفقیه: ج۱، ص۲۰۵؛ نهج‌البلاغه: ۱۶۳</ref> می‌داند. در تعدادی از روایات، شناخت [[پیامبران| پیامبر]] و [[امامت| امام]] نیز از مصادیق فطرت شمرده شده است.<ref group="یادداشت">الامام الباقر(ع) فِی قَوْلِهِ فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها قَالَ هُوَ لاإِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَلِی اللهِ إِلَی هَاهُنَا التَّوْحِیدهو لاإله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیرالمؤمنین ولی الله، الی ههُنا التوحید. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۵</ref>
  اصول عقاید]] اسلامی همچون معرفت خدا، [[توحید]]، [[نبوت]] و [[امامت]] مربوط می‌شود و بسیاری از این احادیث در کتاب‌های معتبری همچون [[ الکافی (کتاب)|کافی]] و [[  من لایحضره الفقیه (کتاب)| من لایحضره الفقیه]] آمده است.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/7324/default.aspx قبسات، شماره ۳۶، رضا برنجکار، فطرت در احادیث] </ref> بر اساس برخی از این روایات همه انسانها در بدو تولد دارای فطرت الهی هستند{{یاد|امام صادق(ع): إنَّ اللهَ عزوجل خَلَقَ الناسَ كُلَّهُم عَلی الفطرةِ الّتی فَطَرَهُمْ عَلَیها.کلینی، محمد، اصول کافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۸۹ق.: ج۲، ص۴۱۶}} فطرتی که با آن خدایش را شناخته و او را آفریننده و پروردگار آسمانها و زمین<ref group="یادداشت">امام باقر(ع) از پیامبر اکرم(ع) نقل می‌کنند که هر مولودی با فطرت متولد می‌شود و مقصود از فطرت، معرفت به این مطلب است که خداوند، آفریدگار او است و آیه شریفه وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیقُولُنَّ اللهُ (لقمان، ۲۵) به همین مطلب اشاره دارد. کافی، چاپ اسلامیه، ج۲، ص۱۲؛ امام علی(ع) می‌فرماید: الحمد لله الذی الهم عباده حمده و فاطرهم علی معرفة ربوبیته؛ سپاس و ستایش خدایی را که سپاس و ستایش خود را بر بندگانش الهام کرد، و آنان را بر شناخت پروردگاری‌اش مفطور ساخت.. کافی، چاپ اسلامیه، ج۱، ص۱۳۹ </ref> و [[توحید|یگانه]]<ref group="یادداشت">امام علی(ع): کلمة الإخلاص فانّها الفطرة.الفقیه: ج۱، ص۲۰۵؛ نهج‌البلاغه: ۱۶۳</ref> می‌داند. در تعدادی از روایات، شناخت [[پیامبران| پیامبر]] و [[امامت| امام]] نیز از مصادیق فطرت شمرده شده است.<ref group="یادداشت">الامام الباقر(ع) فِی قَوْلِهِ فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها قَالَ هُوَ لاإِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَلِی اللهِ إِلَی هَاهُنَا التَّوْحِیدهو لاإله إلا الله، محمد رسول الله، علی أمیرالمؤمنین ولی الله، الی ههُنا التوحید. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۵</ref>


بر اساس حدیثی از [[امام صادق علیه‌السلام| امام صادق(ع)]]، فطرت انسان می‌تواند با تربیت نادرست کارآیی خود را از دست داده و حتی میل به [[شرک]] در آن ایجاد شود.<ref group="یادداشت">عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ مَوْلُودٍ یولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یمَجِّسَانِهِ وَ إِنَّمَا أَعْطَی رَسُولُ اللَّهِ(ص) الذِّمَّةَ وَ قَبِلَ الْجِزْیةَ عَنْ رُءُوسِ أُولَئِكَ بِأَعْیانِهِمْ عَلَی أَنْ لایهَوِّدُوا. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، انتشارات اسلامی، ج۲، ص۴۹ </ref> فطری‌بودن معارف پیش‌گفته به این معنا نیست که انسان‌ها از همان آغاز تولد به این معارف توجه دارند.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/7324/default.aspx قبسات، شماره ۳۶، رضا برنجکار، فطرت در احادیث] </ref>
بر اساس حدیثی از [[امام صادق علیه‌السلام| امام صادق(ع)]]، فطرت انسان می‌تواند با تربیت نادرست کارآیی خود را از دست داده و حتی میل به [[شرک]] در آن ایجاد شود.<ref group="یادداشت">عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ مَوْلُودٍ یولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یمَجِّسَانِهِ وَ إِنَّمَا أَعْطَی رَسُولُ اللَّهِ(ص) الذِّمَّةَ وَ قَبِلَ الْجِزْیةَ عَنْ رُءُوسِ أُولَئِكَ بِأَعْیانِهِمْ عَلَی أَنْ لایهَوِّدُوا. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، انتشارات اسلامی، ج۲، ص۴۹ </ref> فطری‌بودن معارف پیش‌گفته به این معنا نیست که انسان‌ها از همان آغاز تولد به این معارف توجه دارند.<ref>[http://ensani.ir/fa/content/7324/default.aspx قبسات، شماره ۳۶، رضا برنجکار، فطرت در احادیث] </ref>
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش