پرش به محتوا

میرزا حسینعلی نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{پانویس|۲}}' به '{{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
او پس از ادعای [[بابیه|بابیت]] توسط [[علی‌محمد شیرازی |سید علی‌محمد شیرازی]] در سال ۱۸۴۴م، از نخستین گروندگان به باب بود و به ترویج بابی‌گری،<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۴.</ref> به ویژه در نور و [[مازندران]] پرداخت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> برخی از برادرانش، از جمله میرزایحیی معروف به «صبح ازل»، بر اثر تبلیغ او به بابیه پیوستند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref>
او پس از ادعای [[بابیه|بابیت]] توسط [[علی‌محمد شیرازی |سید علی‌محمد شیرازی]] در سال ۱۸۴۴م، از نخستین گروندگان به باب بود و به ترویج بابی‌گری،<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۴.</ref> به ویژه در نور و [[مازندران]] پرداخت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> برخی از برادرانش، از جمله میرزایحیی معروف به «صبح ازل»، بر اثر تبلیغ او به بابیه پیوستند.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref>


بهاءالله به دلیل تلاش برای رهایی زرین تاج قزوینی معروف به قرة العین، تنها زن عضو «حروف حی»{{یادداشت|سید علی‌محمد باب، هجده نفر نخستین را که در آغاز ادعای بابیت به وی پیوستند، حروف حی نامید. وی مقامات تصور نکردنی به آنها نسبت داد به حدی که برخی از آنها، آن مقامات را انکار کرده و از باب فاصله گرفتند. میرزا حسین بشرویه، میرزا محمدحسن بشرویه، ملاعلی بسطامی، سید حسین یزدی، محمدعلی بارفروش و قرة العین از جمله حروف حی هستند.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۴۸-۵۰.)}} از زندان، شرکت در اجتماع بَدَشت{{یادداشت|ماجرای بدشت یکی از وقایع مهم در تاریخ بابیت و بهائیت به شمار می‌رود. تعدادی از بابیان در تابستان ۱۲۶۴ق به منظور رهایی علی محمد باب از زندان ماکو، در بدشت، روستایی در هفت کیلومتری شاهرود، گردهم آمدند و سه هفته در آنجا حضور داشتند.(اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۲۶۰-۲۶۵.) سه اتفاق مهم در این ایام در بدشت واقع شد: عده‌ای از بابیان همچون محمدعلی بارفروش، میرزا حسینعلی نوری و قرة العین نسخ اسلام را اعلام کردند. از همین رو، قرة العین بدون حجاب و با آرایش به مجلس مردان وارد شد و خطاب به حاضران گفت: «امروز روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد»؛ در پی اعلام نسخ اسلام، جمعی از بابیان برآشفته شدند و اعتراض عملی خود را اعلام کردند از جمله عبدالخالق اصفهانی با دست خویش گلوی خود را چاک زد و با گلوی آغشته به خون از آنجا دور شد؛ اهدای القاب از دیگر وقایع مهم ماجرای بدشت بود. محمدعلی بارفروش به «قدوس»، قرة العین به «طاهره» و میرزا حسینعلی به «بهاءالله» ملقب شدند.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۵۶ و۵۷.)}} و تأمین مخارج مالی آن، جایگاهی معتبر نزد بابیان یافت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref>
بهاءالله به دلیل تلاش برای رهایی زرین تاج قزوینی معروف به قرة العین، تنها زن عضو «حروف حی»{{یاد|سید علی‌محمد باب، هجده نفر نخستین را که در آغاز ادعای بابیت به وی پیوستند، حروف حی نامید. وی مقامات تصور نکردنی به آنها نسبت داد به حدی که برخی از آنها، آن مقامات را انکار کرده و از باب فاصله گرفتند. میرزا حسین بشرویه، میرزا محمدحسن بشرویه، ملاعلی بسطامی، سید حسین یزدی، محمدعلی بارفروش و قرة العین از جمله حروف حی هستند.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۴۸-۵۰.)}} از زندان، شرکت در اجتماع بَدَشت{{یاد|ماجرای بدشت یکی از وقایع مهم در تاریخ بابیت و بهائیت به شمار می‌رود. تعدادی از بابیان در تابستان ۱۲۶۴ق به منظور رهایی علی محمد باب از زندان ماکو، در بدشت، روستایی در هفت کیلومتری شاهرود، گردهم آمدند و سه هفته در آنجا حضور داشتند.(اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۲۶۰-۲۶۵.) سه اتفاق مهم در این ایام در بدشت واقع شد: عده‌ای از بابیان همچون محمدعلی بارفروش، میرزا حسینعلی نوری و قرة العین نسخ اسلام را اعلام کردند. از همین رو، قرة العین بدون حجاب و با آرایش به مجلس مردان وارد شد و خطاب به حاضران گفت: «امروز روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد»؛ در پی اعلام نسخ اسلام، جمعی از بابیان برآشفته شدند و اعتراض عملی خود را اعلام کردند از جمله عبدالخالق اصفهانی با دست خویش گلوی خود را چاک زد و با گلوی آغشته به خون از آنجا دور شد؛ اهدای القاب از دیگر وقایع مهم ماجرای بدشت بود. محمدعلی بارفروش به «قدوس»، قرة العین به «طاهره» و میرزا حسینعلی به «بهاءالله» ملقب شدند.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۵۶ و۵۷.)}} و تأمین مخارج مالی آن، جایگاهی معتبر نزد بابیان یافت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref>
وی بعد از اعدام علی محمد شیرازی و به دستور [[امیرکبیر]] به منظور جلوگیری از آشوب‌های احتمالی، به همراه تعدادی از پیروان باب، در [[شعبان]] یا [[شوال]]<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۵۴.</ref> [[سال ۱۲۶۷ هجری قمری|۱۲۶۷ق]] به [[کربلا]] تبعید شد؛<ref>زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۱۴۵ و۱۴۶؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> اما پس از قتل امیر کبیر دوباره به [[تهران]] بازگشت<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۵۸؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> و در تیراندازی بابیان به سوی [[ناصرالدین شاه قاجار]] در [[شوال]] ۱۲۶۸ق دستگیر و به زندان افتاد.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۴ و۳۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> او پس از چهارماه حبس با حمایت سفیر [[روسیه]] آزاد شد<ref>افندی، قرن بدیع، ج۲،‌ ص۴۹؛ اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۸۱-۵۸۹؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۶.</ref> و برای بار دوم در [[۱ ربیع‌الاول]] ۱۲۶۹ق به [[عراق]] (بغداد) تبعید شد<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۸۹؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۶.</ref> و به عنوان منشی میرزا یحیی صبح ازل، برادر وی، در میان [[بابیه|بابیان]] به فعالیت پرداخت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۶؛‌ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۲.</ref>  
وی بعد از اعدام علی محمد شیرازی و به دستور [[امیرکبیر]] به منظور جلوگیری از آشوب‌های احتمالی، به همراه تعدادی از پیروان باب، در [[شعبان]] یا [[شوال]]<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۵۴.</ref> [[سال ۱۲۶۷ هجری قمری|۱۲۶۷ق]] به [[کربلا]] تبعید شد؛<ref>زاهدزاهدانی، بهائیت در ایران، ‌۱۳۸۸ش، ص۱۴۵ و۱۴۶؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> اما پس از قتل امیر کبیر دوباره به [[تهران]] بازگشت<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۵۸؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> و در تیراندازی بابیان به سوی [[ناصرالدین شاه قاجار]] در [[شوال]] ۱۲۶۸ق دستگیر و به زندان افتاد.<ref>اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۴ و۳۵؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۴.</ref> او پس از چهارماه حبس با حمایت سفیر [[روسیه]] آزاد شد<ref>افندی، قرن بدیع، ج۲،‌ ص۴۹؛ اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۸۱-۵۸۹؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۶.</ref> و برای بار دوم در [[۱ ربیع‌الاول]] ۱۲۶۹ق به [[عراق]] (بغداد) تبعید شد<ref>اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص۵۸۹؛ اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ۱۹۸۸م، ص۳۶.</ref> و به عنوان منشی میرزا یحیی صبح ازل، برادر وی، در میان [[بابیه|بابیان]] به فعالیت پرداخت.<ref>روزبهانی، تحلیل و نقد بهاییت، ۱۳۸۹ش، ص۷۶؛‌ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۳۰۲.</ref>  


خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
* بدیع،
* بدیع،
* لوح ابن الذئب (لوح مبارک خطاب به شیخ محمدتقی نجلی)،
* لوح ابن الذئب (لوح مبارک خطاب به شیخ محمدتقی نجلی)،
* الواح سلاطین.{{یادداشت| نامه‌های میرزا حسینعلی به پیروانش یا خطاب به پادشاهان، در میان بهائیان به لوح مشهورند که گفته شده بیش از شانزده هزار است.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۱)}}<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰ و ۸۱.</ref>
* الواح سلاطین.{{یاد| نامه‌های میرزا حسینعلی به پیروانش یا خطاب به پادشاهان، در میان بهائیان به لوح مشهورند که گفته شده بیش از شانزده هزار است.(روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۱)}}<ref>زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران،‌۱۳۸۸ش، ص۱۵۱؛ روزبهانی، تحلیل و نقد بهائیت، ۱۳۸۹ش، ص۸۰ و ۸۱.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
کتاب اقدس، به گفته شوقی افندی، مهم‌ترین اثر بهاءالله و ام الکتاب بهائیت<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۲۳ (بخش توصیف کتاب اقدس بقلم حضرت ولی امرالله).</ref> و به گفته عبدالبهاء، مهیمن بر جمیع کتب و صحف، ناسخ همه آنها و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی است.<ref>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۳۴۳؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۱، ص۱۶۱.</ref> اقدس، دربرگیرنده احکام و آموزه‌های بهائیت است که در عَکّا نوشته شده است.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، مقدمه، ص۳.</ref> بهائیان، کتاب بیان را ناسخ [[قرآن]] و کتاب اقدس را ناسخ بیان می‌دانند.<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.</ref>
کتاب اقدس، به گفته شوقی افندی، مهم‌ترین اثر بهاءالله و ام الکتاب بهائیت<ref>نوری، کتاب اقدس، ص۲۳ (بخش توصیف کتاب اقدس بقلم حضرت ولی امرالله).</ref> و به گفته عبدالبهاء، مهیمن بر جمیع کتب و صحف، ناسخ همه آنها و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی است.<ref>عبدالبهاء، مکاتیب، ۱۹۲۱م، ج۱،‌ ص۳۴۳؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، مؤسسه ملی مطبوعات، ج۱، ص۱۶۱.</ref> اقدس، دربرگیرنده احکام و آموزه‌های بهائیت است که در عَکّا نوشته شده است.<ref>اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نشر مؤسسه ملی مطبوعات امری، مقدمه، ص۳.</ref> بهائیان، کتاب بیان را ناسخ [[قرآن]] و کتاب اقدس را ناسخ بیان می‌دانند.<ref>نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۴.</ref>
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش