مأمون عباسی: تفاوت میان نسخهها
←مخالفان نظریه تشیع مأمون
(←منابع) |
|||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
*'''تشیع مأمون از نوع تشیع عام:''' عدهای نیز تشیع را به دو قسم تقسیم کردهاند: قسم نخست، تشیعی که مرادف ایمان خاص است و مراد از شیعه، شیعه دوازده امامی است. قسم دوم تشیع عام است. یعنی کسی که صرفاً معتقد به [[خلافت]] بلا فصل امام علی(ع) باشد. بر همین اساس تشیع مأمون و پدرش هارون و بنیعباس از نوع تشیع عام است.<ref>کنتوری، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۳.</ref> | *'''تشیع مأمون از نوع تشیع عام:''' عدهای نیز تشیع را به دو قسم تقسیم کردهاند: قسم نخست، تشیعی که مرادف ایمان خاص است و مراد از شیعه، شیعه دوازده امامی است. قسم دوم تشیع عام است. یعنی کسی که صرفاً معتقد به [[خلافت]] بلا فصل امام علی(ع) باشد. بر همین اساس تشیع مأمون و پدرش هارون و بنیعباس از نوع تشیع عام است.<ref>کنتوری، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۳.</ref> | ||
*'''مأمون شیعه امامکش:'''[[مرتضی مطهری]] مناظره مأمون با علمای [[اهلسنت]] در مسئله برتری خلافت امام علی(ع) را کم نظیر خوانده و گفته است: «قطعاً کمتر عالمی از علمای دین به خوبی مأمون در مسئله خلافت استدلال کرده باشد، [او] در مسئله خلافت امیرالمؤمنین مباحثه کرد و همه را مغلوب نمود.» مطهری گرایشات شیعی مأمون را غیرقابل انکار میداند اما معتقد است او «شیعه امامکش» است. وی تشیع مأمون را از نوع تشیع مردم [[کوفه]] در دوره [[امامت]] [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] دانسته که سرانجام ایشان را به [[شهادت]] رساندند.<ref>مطهّری، مجموعه آثار، ۱۳۸۷ش، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> | *'''مأمون شیعه امامکش:'''[[مرتضی مطهری]] مناظره مأمون با علمای [[اهلسنت]] در مسئله برتری خلافت امام علی(ع) را کم نظیر خوانده و گفته است: «قطعاً کمتر عالمی از علمای دین به خوبی مأمون در مسئله خلافت استدلال کرده باشد، [او] در مسئله خلافت امیرالمؤمنین مباحثه کرد و همه را مغلوب نمود.» مطهری گرایشات شیعی مأمون را غیرقابل انکار میداند اما معتقد است او «شیعه امامکش» است. وی تشیع مأمون را از نوع تشیع مردم [[کوفه]] در دوره [[امامت]] [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] دانسته که سرانجام ایشان را به [[شهادت]] رساندند.<ref>مطهّری، مجموعه آثار، ۱۳۸۷ش، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> [[سید علی حسینی خامنهای|آیت الله خامنهای]] محقق تاریخ اسلام و سیره معصومان نیز بر این اعتقاد است که مأمون عباسی با اینکه دخترش را به امام جواد داد، و آن حضرت را با آن احترام و تجلیل داماد خودش کرد، اما بسیار خبیث و دشمن خونى [[اهلبیت]] و شخص امام جواد بود؛ وی همچنین تشیع مأمون و دشمنی نداشتنش با اهلبیت را که دربرخی کتب ذکر شده ساده دلانه دانسته و بر این باور است که مأمون پس از شهادت امام رضا(ع) قصدش این بود که دیگر ماجراى آلعلى را بهکلّى تمام کند؛ و خیال می کرد چون امام جواد(ع) یک کودک هفت ساله است می تواند او را زیر بال خودش بگیرد، به او محبت کند، با تربیت خودش بزرگ کند، بعد هم دختر خودش را به او بدهد که هم یک جاسوس در داخلهى او گمارده و مانع از خیلى از کارهاى پنهانى او شده، هم او را مدیون محبتهاى خودش کرده باشد؛ ولی بی شک اگر مأمون زنده میماند، خودش حضرت را به قتل میرساند.<ref>https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46078 | ||
</ref> | |||
==علم در دوره مأمون== | ==علم در دوره مأمون== |