پرش به محتوا

اصول اربعمائه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۷۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳
بازنویسی کل مدخل
جزبدون خلاصۀ ویرایش
(بازنویسی کل مدخل)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[خرداد]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=P.motahari  }}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[خرداد]]|روز=[[۲۸]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=P.motahari  }}


''' اُصولِ اَرْبَعَمِائهْ ''' به چهارصد مجموعه مکتوب حدیثی می‌گویند که [[راوی|راویان]] نخستين [[شيعه]]، گرد آورده‌اند. محتوای این مجموعه‌ها سخنان [[امامان معصوم(ع)]] در زمینه‌های گوناگون احکام، سنن، مواعظ، ادعیه و [[تفسیر]] است.
''''اُصولِ اَربَعَمِائه''' به چهارصد کتاب حدیثی شیعه می‌گویند که [[حدیث|راویان]] نخستين [[شیعه|شيعه]]، بی‌واسطه یا با یک واسطه از معصوم شنیده و نوشته‌اند. اصل این امتیاز را بر دیگر کتاب‌های حدیثی دارد که از کتاب دیگری گرفته نشده و ازاین‌رو احتمال خطا و تحریف در احادیث آن کم است. اصول اربعمائه نزد علمان شیعه اهمیت بسیار داشته و از معیار‌های تشخیص حدیث صحیح بوده است.


گردآوری [[اصل|اصول]]، از زمان [[حضرت علی(ع)]] تا زمان [[امام حسن عسکری(ع)]] به قلم اصحاب آنان ــ که بنا بر تصریح برخی منابع، چهارصد تن بوده‌اند ــ انجام شده است؛ اما بیشتر آنان از اصحاب [[امام صادق(ع)]] بوده‌اند.
به‌گفته عالمان شیعه، بیشتر این کتاب‌ها، به‌جز شماری اندک، در زمان [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] یا کمی بعد و قبل از آن نوشته‌شده‌اند. این‌که تعداد اصول اربعمائه چهارصد اصل بوده است، دیدگاه مشهور عالمان شیعی است و برخی از پژوهشگران تعدادشان را کمتر از این عدد می‌دانند.
این ''اصول''، منبع و مصدر و معیار اعتبار کتاب‌های حدیثی بعدی گردیدند؛ به نحوی كه یکی از ملاک‌های صحّت حدیث نزد محدّثان نسل‌های بعد، وجود آن حدیث در یکی از این اصول بود.


==فرق اصل و کتاب==
شیعیان اهتمام زیادی به نگهداری از اصول اربعمائه داشتند؛ اما از آنجا که بعدها، بیشتر احادیثشان در  [[کتب اربعه|کُتُب اَربَعه]] ثبت شد، توجه به اصول کمتر شد و بسیاری از آن‌ها از بین رفتند. امروزه تنها شانزده اصل از آن‌ها به جا مانده است که در کتابی به نام الاُصولُ السِّتَّه عَشَر (اصول شانزده‌گانه) چاپ شده‌اند.


در آثار [[امامیه]]  اصطلاح اصل، در مقابلِ کتاب و مُصَنَّف قرار دارد. برای مثال،‌گاه در کتب رجالی در وصف راوی گفته می‌شود: «‌له کتاب و له اصل‌» (برای او کتابی و اصلی است.) در تفاوت کتاب با اصل گفته‌اند: در کتاب و مُصَنَّف نویسنده حضور داشته، تلاش در تدوین و اضافه دارد در حالی که در اصل نویسنده تنها آنچه را می‌شنیده بدون کم و زیاد یا اضافه و باب‌بندی مکتوب می‌کند.
==تعریف اصل==
{{اصلی|اصل}}
اصل به کتاب حدیثی‌ای می‌گویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از معصوم شنیده و نوشته است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶؛ فضلی، اصول‌الحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> اصل از کتاب دیگری گرفته نشده است؛ بلکه حاوی احادیثی است که نویسنده، خود، از معصوم یا کسی که بی‌واسطه از معصوم نقل کرده شنیده و مکتوب کرده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref>


برخی هم این‌گونه فرق گذاشته‌اند: اصل، مجموعه قابل اطمینانی است که احادیث آن از کتاب دیگری گرفته نشده است.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۳، ص۲۶.</ref>
به‌گزارش نویسندهٔ کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، اصطلاح «اصل» نخستین بار از قرن پنجم قمری به بعد، در ادبیات عالمان شیعه مطرح شده است؛<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۸-۹.</ref> مشخصاً در آثار [[شیخ مفید]]، [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] و [[شیخ طوسی]].<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۹.</ref>
اصل، مجموعه‌ای است که احادیث آن بدون واسطه از معصوم گرفته شده ولی کتاب مجموعه‌ای است که احادیث آن از اصل اخذ شده است.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۳، ص۲۶.</ref>


[[آقابزرگ تهرانی|شیخ آقابزرگ تهرانی]] می‌نویسد:
==اعتبار اصول اربعمائه==
:::«‌اصل در [[حدیث]] بر بخش خاصی از کتب حدیث اطلاق می‌شود ولی کتاب شامل همه نوع نوشته‌‌ی حدیثی می‌باشد. اصل در واقع به همان معنای لغوی آمده است؛ زیرا کتاب حدیث، اگر عین سخن ائمه (ع) باشد، وجود چنین احادیثی برای کسانی که می‌خواهند مطلبی در مورد آن حدیث بنویسند، وجودی ابتدایی و اصلی است به همین دلیل به این گونه مجموعه‌ها اصل می‌گویند‌ ولی کتاب می‌تواند شامل کلام و استنباط مؤلف هم باشد.»<ref>آقابزرگ، الذریعه، ج۲، ص۱۲۶.</ref>
به‌گفته [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] اصول اربعمائه یکی از معیارهای سنجش حدیث بود و فقیهان متقدم حدیثی را که در چندین اصل از اصول اربعمائه آمده بود یا در یک یا دو اصل، با سلسله‌سند متعدّد و معتبر ذکر شده بود یا نویسنده اصل از [[اصحاب اجماع|اصحاب اِجماع]] بود، صحیح می‌دانستند و می‌پذیرفتند.<ref>فیض کاشانى، الوافی، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.</ref> می‌گویند عالمان شیعه اتفاق‌نظر دارند که این کتاب‌ها مبنای تألیف مهم‌ترین جوامع حدیثی شیعه بوده‌اند و  و بیشتر احادیث کتب اربعه از آن‌ها گرفته شده است.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


==علت اهمیت اصل‌ها==
آقابزرگ تهرانی، در اهمیت اصول اربعمائه نوشته است خطا و فراموشی در آن‌ها بسیار کمتر از دیگر کتاب‌های حدیثی است. علت این امر آن است که احادیثشان مستقیماً یا تنها با یک واسطه از معصوم اخذ شده است. بنابراین مورداعتمادتر از دیگر کتاب‌ها هستند؛ به‌ویژه اگر نویسنده آن‌ها از راویان معتمد و دارای شرایط نقل روایت باشد که در این صورت احادیثشان یقیناً صحیح شمرده می‌شود.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> از همین رو است که اگر رجالیان در بررسی یک راوی بگویند او نویسنده اصل بوده است، ویژگی‌های مثبتی برای آن راوی محسوب می‌شود؛ زیرا نشان می‌دهد سعی داشته احادیث را به صورت درست ضبط کند و عین عبارت معصوم را بنویسد.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۷.</ref>


ظاهراً علت اعتماد به این اصول این است که معمولاً اصحاب [[ائمه(ع)]] هنگام شنیدن [[حدیث]] از امام بدون فوت وقت آن را می‌نوشته‌اند که احتمال فراموشی یا کم و زیاد شدن متن آن کم‌تر است. مؤید این مطلب روایتی است که [[سید بن طاووس]] در ''[[مهج الدعوات]]'' نقل کرده است که «‌گروهی از اصحاب [[امام کاظم(ع)]] با قلم و کاغذ در محضر ایشان حاضر می‌شدند و چون امام سخنی می‌فرمود یا درباره واقعه‌ای فتوا می‌داد، آن را می‌نگاشتند‌.»<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج‌۲، ص۱۲۷.</ref>
==تاریخچه==
علمای شیعه، همه بر این باورند که اصول اربعمائه در دوره زمانی امامان، یعنی از زمان [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] تا زمان [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام حسن عسکری(ع)]] نوشته شده‌اند؛<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵.</ref> اما درباره زمان شروع تألیفشان اختلاف‌نظر دارند. دو دیدگاهِ مشهور در این زمینه وجود دارد:<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۲؛‌ طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>  طبق دیدگاه نخست نوشتن ان‌ها از زمان امام علی آغاز شده و تا زمان یامام حسن عسکری ادامه داشته است. کسانی چون [[سید محسن امین]] و [[شیخ مفید]] طرف‌دار این این دیدگاه‌اند. دیدگاه دوم نظر می‌گوید اصل‌ها در زمان امام صادق یا اندکی پیش و پس از آن نوشته شده‌اند. کسانی چون [[شهید اول]]، [[محقق حلی]] و [[میرداماد]] این نظر را دارند.<ref> طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>


در زمان ائمه (ع) بیش از چهارصد اصل بوده است، لیکن از میان آنها اصولی که امامیه بر اعتبار و صحّت آنها و نیز عمل بدان‌ها اتّفاق داشته‏‌اند چهارصد اصل بوده است.<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ج۱، ص۱۷-۲۱</ref>
محمدحسین حسینی جلالی در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، بر درستی دیدگاه دوم تأکید کرده است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۳-۲۴.</ref> آقابزرگ تهرانی، در [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]] نوشته است دقیقاً معلوم نیست اصول اربعمائه از چه زمانی تألیف شده‌اند؛ اما می‌دانیم که به‌جز تعداد بسیار کمی، همه آن‌ها را اصحاب [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نوشته‌اند؛ چه اصحاب مخصوص او، چه آن گروه از اصحابش که شاگردان [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] یا [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] هم بود‌ه‌اند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>


مؤلفان این چهارصد اصل همگی افراد قابل اعتماد و راستگو (ثقه) بوده‌اند، اما همگی شیعۀ ۱۲ امامی نبودند. [[شیخ طوسی]] در کتاب [[الفهرست شیخ طوسی|الفهرست]] می‌فرماید: «‌تعدادی از مؤلفان [[شیعه]] و صاحبان اصول اگر چه در نحله‌های(فرقه ها) مذاهب فاسد بوده‌اند، اما کتبشان (از جهت راستگویی و اداء امانت) مورد تأیید و اعتماد است.‌»<ref>طوسی، الفهرست، ص۲.</ref>
مجید معارف نویسنده کتاب تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه دیگری دارد و آن این است که اصول در زمان [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) نوشته شده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۱.</ref> شاهد او این است که بیشتر احادیث موجود در اصول از این سه امام است.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>  


[[شیخ بهایی]] در ''مشرق الشمسین'' یکی از قرینه‌های صحت حدیث نزد علمای شیعه را وجود آن در چند اصل یا تکرار آن در یک اصل و یا وجود [[حدیث]] در یک اصل که صاحب اصل از افراد قابل اطمینان قطعی ([[اصحاب اجماع]]) نزد شیعه می‌داند و همین امر حاکی از اعتماد قدما به محتویات اصول مزبور می‌باشد.<ref>شیخ بهایی، مشرق الشمسین، ص۲۶-۲۷.</ref>
=== علت رواج اصل‌نویسی در دوره امام صادق(ع) ===
در خصوص علت توجه شیعیان به نوشتن اصول گفته‌اند دوره امامت امام باقر، امام صادق و مدتی از دوره امام کاظم هم‌زمان بوده است با ضعف دولت بنی‌امیه و سپس به قدرت رسیدن به بنی‌عباس. در این دوره، حاکمان به علت مشغول به منازعات سیاسی، فرصت سخت‌گیری بر امامان را نداشتند. برای همین، دست امامان برای نشر آموزه‌های دینی باز بود و روایان شیعه با آرامش خاطر، در مجالس درسی عمومی و خصوصی آن‌ها حاضر می‌شدند و احادیث را که از آن‌ها فرامی‌گرفتند و می‌نوشتند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>


==سرنوشت اصول==
== مقایسه با مُسَند در اهل‌سنت ==
اصول اربعمائه را با کتاب‌های موسوم به «مُسنَد» مقایسه می‌کنند میان اهل‌سنت، مُسنَد‌نویسی رواج بسیار داشت.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> شباهتشان در است که هم در اصول و هم در مُسندها، معیار وحدت احادیث راوی است، نه موضوع احادیث؛ یعنی در هردو، یک راوی احادیثی را بدون دسته‌بندی، در موضوعات مختلف گرد آورده است. همچنین هردو مبتنی بر شنیدن حدیث بودند و احادیثشان از کتاب دیگری اخذ نمی‌شد. شباهت دیگر این است که اصول اربعمائه در شیعه مبنای تألیف مهم‌ترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] قرار گرفتند؛ همان‌طور که جوامع حدیثی اهل‌سنت از روی مسندها نوشته شدند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


قبل از تالیف [[کتب اربعه]] ([[کافی]]، [[من لا یحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام|التهذیب]]، [[الاستبصار]]) اهتمام به حفظ این اصول زیاد بوده است. اما پس از نوشته شدن این کتب کم کم اهتمام به نگهداری اصول کم شده است. علت این امر هم عدم ترتیب موضوعی این ۴۰۰ کتاب بوده است که کار با آنها را برای مراجعه کننده مشکل می‌نموده است. از سوی دیگر، کتب چهارگانه حدیثی تمام محتویات این اصول را به صورت منظم درآورده بودند.<ref>مدیرشانه‌چی، تاریخ حدیث، ص۹۴.</ref>
البته در نگاه عالمان شیعه، این‌دو تفاوت‌هایی هم دارند؛ ازجمله این‌که اصول اربعمائه مستقیماً یا با تنها یک واسطه از امام شنیده شده‌اند. بنابراین احتمال خطا و تحریف در آن‌ها کمتر است؛ ولی مسندها ولی گاهی با چهار، پنج یا شش واسطه، به پیامبر می‌رسند و کتاب‌های درجه‌یک نیستند. <ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>


بیشتر اصول تا زمان [[ابن ادریس حلی]] (متوفی حدود ۵۹۸ق.) به صورت اولیه خود باقی بوده‌اند. وی در پایان ''سرائر''، احادیثی از آنها را با عنوان [[مستطرفات سرائر]] نقل کرده است.<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج۲، ص۱۳۴.</ref>
==تعداد اصول==
دیدگاه مشهور نزد عالمان این است که اصول چهارصد کتاب بوده‌اند<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref> یا به‌قول [[آقابزرگ تهرانی]]، کمتر از چهارصد اصل نبوده‌اند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> [[شیخ مفید]] (بنا بر نقلی از او که در کتاب [[معالم العلماء (کتاب)|مَعالم‌ُالعلما]] آمده و در آثار خود او یافت نشده است)، همچنین [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبرِسی]]، [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]]، [[شیخ حر عاملی|حُرّ عاملی]] و [[میرداماد]] چنین گفته‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۸..</ref>


آنچه از این اصول در زمان ما باقی مانده، تنها ۱۶ اصل می‌باشد که تمام آن به صورت کامل در بخش خاتمه کتاب [[مستدرک الوسائل|مستدرک الوسایل]] آمده است. برخی از این اصول به صورت جداگانه نیز چاپ شده است.<ref>رکـ: نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، مقدمة التحقیق و صفحه ۹ به بعد.</ref>
برای مثال، در کتاب معالم‌العلما، به نقل از شیخ مفید آمده است امامیه از زمان امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) چهارصد کتاب نوشتند که اصول نامیده می‌شوند.<ref>ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلما، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م، ص۳.</ref> همچنین [[سید محسن امین]] نویسنده [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیان‌ُالشیعه]] گفته است شیعیان از زمان امام علی تا امام حسن عسکری شش هزار کتاب نوشتند که از آن میان، چهارصد کتاب بر دیگر کتاب‌ها برتری داشت و نزد شیعه به اصول چهارصدگانه مشهور بود.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۰. </ref>


==نام برخی صاحبان اصل==
=== دیدگاه مخالف نظر مشهور ===
از مؤلفین صاحب اصل می‌توان به افراد ذیل اشاره نمود:
دیدگاه جلالی حسینی، در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مخالف دیدگاه مشهور است. او تعداد اصول را بیشتر از صد اصل ندانسته است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.-۲۷.</ref> یکی از دلایلش این است که در مجموع، بیشتر از هفتاد و اندی اصل در آثار [[شیخ طوسی]] و [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] پیدا نکرده است؛ در حالی که این‌دو کارشان فهرست کردن کتاب‌های شیعیان بوده و مخصوصاً این‌که شیخ طوسی وعده داده بود که تمام آن‌ها را گرد آورد.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref>
 
به‌باور او، این‌که تفاوت تعریف اصل نزد عالمان شیعه سبب شده است شمار اصول را چهارصد بدانند. گروهی از آنان هر کتاب مطمئنی را اصل می‌خواندند و جمعی دیگر هر کتابی را که از کتاب دیگری گرفته نشده بود اصل به شمار می‌آوردند.سپس نتیجه گرفته است وقتی می‌گویند شیعیان شش هزار کتاب حدیثی نوشته‌اند که چهارصد تاشان اصل بوده، مراد این است که این تعداد از آنها قابل‌اعتماد بوده‌اند.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۷-۲۸.</ref>
 
=== دیدگاه موافق ===
مجید معارف، نویسنده تاریخ عمومی حدیث، دیدگاه مشهور را پذیرفته و نوشته است شواهد بسیاری آن را تأیید می‌کند. از جمله این‌که در دو کتاب نجاشی و شیخ طوسی، بیش از پانصد تن از اصحاب امام باقر تا امام کاظم ذکر شده است که راویِ کتابی بدون‌واسطه از آن‌ها بوده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۹.</ref> در این کتاب، سخنی از کتاب [[الفهرست (شیخ طوسی)|الفهرستِ]] شیخ طوسی نقل شده است که می‌گوید فهرستی از اصول و مصنفات شیعه گرد آورده است؛ اما تضمینی نیست که همه آن‌ها را شناسایی کرده باشد. <ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۷.</ref>
 
==سرنوشت اصول اربعمائه==
می‌گویند شیعیان به حفظ و نگهداری اصول اربعمائه بسیار اهمیت می‌دادند؛ اما پس از شکل‌گیری جوامع حدیثی،  چندان نیاز ندیدند که از آن‌ها حراست کنند. برای همین، امروزه تنها تعداد کمی از اصول باقی مانده است و بیشترشان از بین رفته‌اند.<ref>مدیر شانه‌چی، تاریخ حدیث، ۱۳۸۲ش، ص۹۴.</ref> بااین حال، اکثر اصول اربعمائه هنگام تألیف [[کتب اربعه|کُتُب اَربَعه]] موجود بوده و احادیثشان در این کتاب‌ها که ‌مهم‌ترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] شیعه‌اند،<ref> مؤدب، تاریخ حدیث، ۱۳۸۸ش، ص۸۶.</ref> ذکر شده‌اند.<ref>مدیر شانه‌چی، تاریخ حدیث، ۱۳۸۲ش، ص۹۴؛ معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۲.</ref>
 
اصول باقی‌مانده شانزده اصل‌‌اند که علاوه بر وجود نسخه‌های خطی‌شان، در کتابی به نام اَلاُصولُ السِّتَّه عَشَر چاپ شده‌اند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۳.</ref> این اصول عبارت‌اند از:
{{ستون-شروع|۴}}
{{ستون-شروع|۴}}
* [[زید زراد|زید زرّاد]]
# اصل زید زرّاد کوفی
* [[عاصم بن حمید حنّاط کوفی]]
# اصل ابو سعید عَبّاد عُصفُری
* [[زید نرسی]]
# اصل عاصِم بن حُمَید حنّاد کوفی
* [[جعفر بن محمد حضرمی]]
# اصل زید نَرسی کوفی
* [[موسی بن بکر واسطی]]
# اصل جعفر بن محمد بن شُرَیح حضرمی
* [[معاویة بن عمار]]
# اصل محمد بن مثنی حضرمی
* [[احمد بن ابی نصر بزنطی]]
# اصل عبدالملک بن حکیم خَثعَمی
* [[ابان بن تغلب]]
# اصل مثنی بن ولید حناط
* [[زرارة بن اعین]]
# اصل [[خلاد سندی|خَلّاد سِندی]]
* [[ابوبصیر]]
# اصل حسین بن عثمان عامری
* [[محمد بن مسلم]]
# اصل عبدالله بن یحیی کاهلی
* [[عبدالله بن بکیر]]
# اصل سَلّام بن ابی‌عمره
* [[یونس بن عبدالرحمان]]
# اصل یا نوادر  علی بن اسباط کوفی
* [[صفوان بن یحیی]]
# گزیده اصل علاء بن  رزین‌القلا
* [[ابن ابی عمیر]]
# اصل درست بن ابی‌منصور محمد واسطی
* [[احمد بن محمد بزنطی]]
# کتاب عبدالله بن جبر معروف به دیات ظریف بن ناصح کوفی.<ref> معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۶۳-۲۶۴؛ طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref>
* [[عاصم بن حمید حناط]]
* [[عبدالملک بن حکیم خثعمی]]
* [[مثنی بن ولید حناط]]
* [[خلاد سندی]]
* [[حسین بن عثمان عامری]]
* [[عبدالله بن یحیی کاهلی]]
{{پایان}}
{{پایان}}
==جستارهای وابسته==
*[[کتب اربعه]]
*[[حدیث (تاریخچه کتابت)]]
*[[حدیث (طبقه بندی)]]


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|اندازه=ریز|3}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
*آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق.
{{منابع}}
*بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، مؤسسة النشر الاسلامی.
* آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، معلق: اسماعیل بن محمد حسین خواجویی، محقق: مهدی رجایی، آستانه الرضويه المقدسه، مجمع البحوث الاسلاميه، مشهد.
* ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء فی فهرست کتب الشیعة و اسماء المصنفین منهم قدیماً و حدیثاً، نجف، المطبعة الحیدریه،  چاپ اول، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
*طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، تصحيح و تعليق: محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبه المرتضویه و مطبعتها.
* امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
*مامقانی، عبدالله، تلخیص مقباس الهدایة، تلخیص علی اکبر غفاری، تهران، صدوق، ۱۳۶۹ش.
* حسین جلالی، محمدحسین، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، تهران، مؤسسةالاعلمی.
*مدیرشانه‌چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، ۱۳۸۲ش.
* طباطبایی، سید کاظم، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغلت اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*نوری، میرزاحسین، خاتمة مستدرک الوسایل، تحقیق موسسه آل البیت، قم، آل البیت، ۱۴۱۶ق.
* فضلی، عبدالهادی، اصول‌الحدیث، بیروت، مؤسسه ام‌القری، چاپ دوم، ۱۴۲۰ق.
* فیض کاشانى، محمدمحسن، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه السلام‏، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
* مدیر شانه‌چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، ۱۳۸۲ش.
* معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث با رویکرد تحلیلی، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* مؤدب، رضا، تاریخ حدیث، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
{{پایان}}


== پیوند به بیرون==
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/240009/%D8%A7%D8%B5%D9%84 دایرۀ المعارف بزرگ اسلامی]
{{امام صادق}}
{{امام صادق}}
[[ar:الأصول الأربعمائة]]
[[ar:الأصول الأربعمائة]]
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷

ویرایش