confirmed، templateeditor
۲٬۰۶۵
ویرایش
جز (←زندگینامه) |
جز (←زندگینامه) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
رضا پهلوی در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]، در [[سال ۱۲۵۶ هجری شمسی|سال ۱۲۵۶ش]] در خانوادهای نظامی در روستای آلاشت سوادکوه [[مازندران]] به دنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش، به [[تهران]] رفت و در نوجوانی وارد بریگاد قزاق{{یادداشت|نیروی نظامی ویژهای بود که در سال ۱۲۵۸ ه.ش (۱۲۹۶ ق) به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری تشکیل شد. استعداد این نیروی نظامی ابتدا در حد بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشکر) بود و زیر فرماندهی افسران روس (نظامیان کازاک) قرار داشت. لشکر قزاق برای چندین دهه مهمترین نیروی نظامی ایران بهشمار میرفت و نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرد.}} شد.<ref>ارفع، در خدمت پنج سلطان، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۵.</ref> به گفته محمدتقی بهار، رضاخان پس از طی کردن مأموریتهای موفقیتآمیز و ارتقا درجه، هنگامی که فرمانده گردان پیاده همدان بود، در نخستین همکاری با [[بریتانیا|انگلیسیها]] به تصفیه لشکر قزاق از هواخواهان [[روسیه]] پرداخت.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۷۳–۷۷.</ref> رضاخان پس از شرکت در [[کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش]] همراه با [[سید ضیاءالدین طباطبایی]]، موفق به احراز پست وزارت جنگ و دریافت لقب سردار سپه از [[احمدشاه قاجار]] شد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۸۰–۸۶.</ref> او پس از سازماندهی نیروهای نظامی ایران،<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۴۶.</ref> در اولین اقدام به سرکوب شورشها و نهضتهایی از جمله [[نهضت جنگل]] به رهبری [[میرزا کوچکخان جنگلی|میرزا کوچک خان]] پرداخت<ref>فخرایی، سردار جنگل:میرزا کوجکخان، ۱۳۵۴ش، ص۳۷۲–۳۸۳.</ref> که در سراسر [[ایران]] شکل گرفته بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۳–۱۶۹.</ref> | رضا پهلوی در دوران [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]، در [[سال ۱۲۵۶ هجری شمسی|سال ۱۲۵۶ش]] در خانوادهای نظامی در روستای آلاشت سوادکوه [[مازندران]] به دنیا آمد. او پس از درگذشت پدرش، به [[تهران]] رفت و در نوجوانی وارد بریگاد قزاق{{یادداشت|نیروی نظامی ویژهای بود که در سال ۱۲۵۸ ه.ش (۱۲۹۶ ق) به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری تشکیل شد. استعداد این نیروی نظامی ابتدا در حد بریگاد (تیپ) و سپس دیویزیون (لشکر) بود و زیر فرماندهی افسران روس (نظامیان کازاک) قرار داشت. لشکر قزاق برای چندین دهه مهمترین نیروی نظامی ایران بهشمار میرفت و نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا کرد.}} شد.<ref>ارفع، در خدمت پنج سلطان، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۵.</ref> به گفته محمدتقی بهار، رضاخان پس از طی کردن مأموریتهای موفقیتآمیز و ارتقا درجه، هنگامی که فرمانده گردان پیاده همدان بود، در نخستین همکاری با [[بریتانیا|انگلیسیها]] به تصفیه لشکر قزاق از هواخواهان [[روسیه]] پرداخت.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۷۳–۷۷.</ref> رضاخان پس از شرکت در [[کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش]] همراه با [[سید ضیاءالدین طباطبایی]]، موفق به احراز پست وزارت جنگ و دریافت لقب سردار سپه از [[احمدشاه قاجار]] شد.<ref>بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ۱۳۵۷ش، ج۱، ص۸۰–۸۶.</ref> او پس از سازماندهی نیروهای نظامی ایران،<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۴۶.</ref> در اولین اقدام به سرکوب شورشها و نهضتهایی از جمله [[نهضت جنگل]] به رهبری [[میرزا کوچکخان جنگلی|میرزا کوچک خان]] پرداخت<ref>فخرایی، سردار جنگل:میرزا کوجکخان، ۱۳۵۴ش، ص۳۷۲–۳۸۳.</ref> که در سراسر [[ایران]] شکل گرفته بود.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۵۳–۱۶۹.</ref> | ||
مورخان تاریخ معاصر ایران معتقدند رضاخان پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش با واگذاری امور کشوری به نظامیان<ref>بنیاحمد، تاریخ شاهنشاهی پهلوی، ۱۳۵۶ش، ج۲، ص۲۳۹–۲۴۰، مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۹–۱۹۰</ref> و دخالت در زمینه تجارت، پایههای قدرت خود را تقویت کرد.<ref>کوهستانینژاد، «انقلاب مشروطه و ادوار مجلس شورا»، ص۴۴۴.</ref> او همچنین با اتخاذ سیاست ایجاد حکومت مقتدر مرکزی، به سرکوب قدرتهای محلی و خوانین مانند [[شیخ خزعل]] در [[خوزستان]] پرداخت.<ref>لورین، شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، ۱۳۶۳ش، ص۶۳–۸۹</ref> رضاخان با نزدیک شدن به افراد مهم و | مورخان تاریخ معاصر ایران معتقدند رضاخان پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش با واگذاری امور کشوری به نظامیان<ref>بنیاحمد، تاریخ شاهنشاهی پهلوی، ۱۳۵۶ش، ج۲، ص۲۳۹–۲۴۰، مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۸۹–۱۹۰</ref> و دخالت در زمینه تجارت، پایههای قدرت خود را تقویت کرد.<ref>کوهستانینژاد، «انقلاب مشروطه و ادوار مجلس شورا»، ص۴۴۴.</ref> او همچنین با اتخاذ سیاست ایجاد حکومت مقتدر مرکزی، به سرکوب قدرتهای محلی و خوانین مانند [[شیخ خزعل]] در [[خوزستان]] پرداخت.<ref>لورین، شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، ۱۳۶۳ش، ص۶۳–۸۹</ref> رضاخان با نزدیک شدن به افراد مهم و جریانهای چون مِیلِیُّون<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۲۸۶.</ref> توانست حامیان خود را به مجلس پنجم شورای ملی وارد کند و حکم ریاست وزرایی خود را از احمدشاه بگیرد.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۰۰؛ مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ پیست ساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۵۶۷–۵۸۳.</ref> | ||
به گفته مورخان، رضاخان به دنبال خلع سلطنت از احمدشاه قاجار بود؛ به همین دلیل از اواسط [[سال ۱۳۰۰ هجری شمسی|سال ۱۳۰۰ش]] جراید نزدیک به او اندیشه جمهوریخواهی را رواج دادند؛ ولی با مخالفتهایی که از سوی گروههایی از مردم و بهویژه از سوی علمای مهاجر عتبات صورت گرفت، از این طرح صرف نظر کرد.<ref>کوهستانینژاد، «انقلاب مشروطه و ادوار مجلس شورا»، ص۴۴۴.</ref> پس از انصراف از طرح جمهوریخواهی، با طولانی شدن سفر احمدشاه به اروپا، بار دیگر جراید نزدیک به رضاخان به اعتراض علیه شاه قاجار دامن زدند که منجر به اعتراضاتی از سراسر ایران شد. به دنبال این اعتراضات، مجلس شورای ملی طرح خلع سلطنت از [[قاجاریه]] را تصویب کرد و دولتی موقت به ریاست رضاخان تشکیل داد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۱–۲۳۳؛ دشتی، پنجاه و پنج، ۱۳۵۴ش، ۱۳۲.</ref> با تشکیل مجلس مؤسسان در آذر [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]] و تغییر چند اصل [[متمم قانون اساسی مشروطه]]، ضمن اعلام بقای سلطنت در سلسله قاجاریه، سلطنت به رضاخان و نسل او تفویض شد و رضاشاه در ۴ اردیبهشت [[سال ۱۳۰۵ هجری شمسی|سال ۱۳۰۵ش]] تاجگذاری کرد.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۷۵–۳۹۰؛ هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۳ش، ص۳۷۰.</ref> | به گفته مورخان، رضاخان به دنبال خلع سلطنت از احمدشاه قاجار بود؛ به همین دلیل از اواسط [[سال ۱۳۰۰ هجری شمسی|سال ۱۳۰۰ش]] جراید نزدیک به او اندیشه جمهوریخواهی را رواج دادند؛ ولی با مخالفتهایی که از سوی گروههایی از مردم و بهویژه از سوی علمای مهاجر عتبات صورت گرفت، از این طرح صرف نظر کرد.<ref>کوهستانینژاد، «انقلاب مشروطه و ادوار مجلس شورا»، ص۴۴۴.</ref> پس از انصراف از طرح جمهوریخواهی، با طولانی شدن سفر احمدشاه به اروپا، بار دیگر جراید نزدیک به رضاخان به اعتراض علیه شاه قاجار دامن زدند که منجر به اعتراضاتی از سراسر ایران شد. به دنبال این اعتراضات، مجلس شورای ملی طرح خلع سلطنت از [[قاجاریه]] را تصویب کرد و دولتی موقت به ریاست رضاخان تشکیل داد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۳۱–۲۳۳؛ دشتی، پنجاه و پنج، ۱۳۵۴ش، ۱۳۲.</ref> با تشکیل مجلس مؤسسان در آذر [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]] و تغییر چند اصل [[متمم قانون اساسی مشروطه]]، ضمن اعلام بقای سلطنت در سلسله قاجاریه، سلطنت به رضاخان و نسل او تفویض شد و رضاشاه در ۴ اردیبهشت [[سال ۱۳۰۵ هجری شمسی|سال ۱۳۰۵ش]] تاجگذاری کرد.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۳۷۵–۳۹۰؛ هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۶۳ش، ص۳۷۰.</ref> |