کاربر:R.pouresmaeil/صفحه تمرین
بعثت پیامبران در اصطلاح علم کلام و دینشناسی، به معنای برانگیختهشدن و ارسال انسانهایی برگزیده از سوی خداوند متعال برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی و سعادت دنیوی و اخروی است. این آموزه که یکی از ارکان بنیادین اعتقادی در ادیان ابراهیمی و بهویژه اسلام و مذهب تشیع به شمار میرود، در ذیل مباحث «نبوّت عامه» مورد واکاوی قرار میگیرد. متکلمان امامیه با استناد به براهین عقلی نظیر «قاعده لطف»، «برهان نظم» و «لزوم قانونگذار معصوم»، و همچنین دلایل نقلی برگرفته از قرآن کریم و روایات معصومان(ع)، بعثت انبیاء را امری ضروری و واجب بر خداوند (وجوب علیالله از باب حکمت) میدانند (حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۶). هدف غایی از این برانگیختگی، دعوت به توحید، اقامه قسط و عدل، تعلیم کتاب و حکمت، تزکیه نفوس، داوری در اختلافات و اتمام حجت بر بندگان است (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۳۵). مقاله حاضر با رویکردی جامع و با تکیه بر منابع کلامی و تفسیری شیعه، به تبیین ابعاد، فلسفه، اهداف و ضرورت بعثت انبیاء در گستره نبوت عامه میپردازد.
۱. مفهومشناسی
درک دقیق ماهیت بعثت نیازمند واکاوی ریشهشناختی و اصطلاحی واژگان مرتبط با آن در متون دینی و کلامی است.
۱.۱. معنای لغوی بعثت
واژه «بعثت» از ریشه «ب ع ث» در زبان عربی اشتقاق یافته است که دایره معنایی وسیعی را شامل میشود. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ القرآن، اصل معنای بعث را «اثاره» یا برانگیختن و فرستادن چیزی به سوی هدفی مشخص میداند (راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص ۱۳۲). این واژه در قرآن کریم در سیاقهای گوناگونی به کار رفته است:
- ارسال پیامبران: «بَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ»؛ خداوند پیامبران را برانگیخت (بقره: ۲۱۳).
- معاد و رستاخیز: زنده کردن مردگان در قیامت نیز نوعی بعث و برانگیختگی از خواب مرگ است؛ «ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ» (بقره: ۵۶).
- بیدار کردن از خواب: «وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ... ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ» (انعام: ۶۰). بنابراین، وجه مشترک معنایی در تمام کاربردها، نوعی انتقال از حالت سکون و رکود به حالت حرکت، آگاهی و فعالیت هدفمند است (مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج ۱، ص ۲۹۵).
۱.۲. معنای اصطلاحی در علم کلام
در اصطلاح متکلمان اسلامی، بعثت عبارت است از گزینش و ارسال انسانِ کامل از سوی خداوند برای ابلاغ وحی و هدایت مردم به سوی مصالح دنیا و آخرتشان. خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف نبی که مبعوث از سوی خداست، مینویسد: «النبی انسان مبعوث من الله تعالی الی عباده»؛ پیامبر انسانی است که از جانب خداوند متعال به سوی بندگانش مبعوث شده است تا آنان را به کمال لایقشان برساند (طوسی، نصیرالدین، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص ۲۱۰).
این تعریف بیانگر آن است که بعثت، فعلی الهی است که واسطهای بشری (نبی) و مقصدی مشخص (هدایت عباد) دارد. علامه حلی در شرح این عبارت میافزاید که قید «مبعوث» فصل ممیزی است که نبی را از سایر اولیای الهی که ممکن است صاحب کرامت باشند اما مأموریت ابلاغ و رسالت عمومی ندارند، جدا میسازد (حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۶).
۱.۳. تمایزات مفهومی: بعثت، نبوت و رسالت
هرچند این مفاهیم در عرف عام گاه به جای یکدیگر به کار میروند، اما در دقتهای کلامی و تفسیری دارای تمایزات ظریفی هستند:
| اصطلاح | ریشه و معنا | کاربرد کلامی | نسبت با بعثت |
| نبوّت | از «نبأ» (خبر مهم) یا «نبوة» (رفعت) | مقام دریافت خبر و وحی از جانب خداوند. نبی کسی است که حقایق غیبی و احکام الهی بر او منکشف میشود (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۴۰). | نبوت، بستر و زمینه درونی بعثت است. شخص ابتدا باید به مقام نبوت (دریافت وحی) نائل شود تا شایستگی بعثت را بیابد. |
| رسالت | از «رسل» (فرستادن) | مقام ابلاغ و اجرای پیام الهی. رسول کسی است که مأمور به تبلیغ شریعت و انذار و تبشیر است (سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۱۸ق، ص ۱۶۸). | رسالت، جنبه اجرایی و بیرونی بعثت است. هر مبعوثی که مأموریت ابلاغ دارد، رسول است. |
| بعثت | از «بعث» (برانگیختن) | ناظر به اصلِ «برانگیختگی» و آغاز مأموریت. نقطه شروعی است که نبی یا رسول را از حالت انفرادی به ساحت اجتماعی و هدایتگری وارد میکند. | بعثت، فعل خداوند است که نبوت و رسالت را در بستر زمان و مکان محقق میسازد. |
علامه طباطبایی در المیزان اشاره میکند که نبی کسی است که صلاح حال مردم در معاش و معادشان را از خداوند دریافت میکند، خواه مأمور به ابلاغ آن به دیگران باشد یا نباشد، اما رسول لزوماً مأموریت ابلاغ دارد. با این حال، در قرآن کریم واژه بعثت برای هر دو گروه به کار رفته است، که نشاندهنده شمول این اصطلاح برای هر دو مقام در مقام «ارسال الهی» است (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۴۴).
۲. ضرورت و فلسفه بعثت انبیاء (النبوة العامة)
یکی از مباحث محوری و چالشبرانگیز در کلام اسلامی، تبیین چرایی و ضرورت بعثت پیامبران است. آیا عقل بشر به تنهایی برای هدایت کافی نیست؟ متکلمان شیعه با طرح براهین قاطع عقلی، اثبات میکنند که بدون بعثت انبیاء، نقض غرض در آفرینش پیش میآید و بشر هرگز به کمال نهایی خود نخواهد رسید.
قاعده لطف
مهمترین و مشهورترین دلیل متکلمان عدلیه (شیعه و معتزله) برای اثبات وجوب بعثت، «قاعده لطف» است.
تقریر برهان:
- خداوند حکیم و غنی بالذات است و هدف او از آفرینش انسان، رساندن او به کمال و سعادت اختیاری است (حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۶).
- انسان مکلف به تکالیف عقلی و شرعی است تا از طریق اطاعت، به این کمال دست یابد.
- بسیاری از انسانها به دلیل غلبه غرایز، جهل یا غفلت، به تنهایی قادر به شناخت یا التزام به این تکالیف نیستند.
- «لطف» عبارت است از هر فعلی که مکلف را به طاعت نزدیک و از معصیت دور کند، بدون آنکه اختیار را از او سلب نماید (سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۱۸ق، ص ۶۷).
- بعثت پیامبران، مصداق اتمّ لطف است؛ زیرا آنان با یادآوری پاداش و کیفر (تبشیر و انذار)، بیان جزئیات احکام و ارائه الگوی عملی، انگیزه و شناخت لازم برای اطاعت را در انسان ایجاد میکنند.
- بنابراین، بر خداوند حکیم واجب است (وجوب از باب حکمت، نه تحمیل بر خدا) که پیامبران را مبعوث کند، وگرنه نقض غرضِ هدایت لازم میآید (مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ۱۴۱۳ق، ص ۳۵).
علامه حلی در کشف المراد تصریح میکند: «بعثت پیامبران نیکو است، زیرا مشتمل بر لطف در تکالیف عقلی است... و لطف بر خداوند واجب است، پس بعثت واجب است» (حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۶).
۲.۲. برهان نارسایی عقل و نیاز به معارف فراعقلی
انسان موجودی است که حیات او محدود به دنیای مادی نیست و سعادت او در گرو اعمالی است که نتایج آن در جهان ابدی آشکار میشود. عقل بشر، ابزاری قدرتمند اما محدود است. عقل میتواند کلیات حسن و قبح (مانند خوبی عدالت و بدی ظلم) را درک کند، اما در شناخت جزئیاتِ عبادات، احکام دقیق حقوقی، و به ویژه حقایق مربوط به جهان پس از مرگ، ناتوان است.
آیتالله مصباح یزدی در راه و راهنماشناسی استدلال میکند:
«عقل و حس به تنهایی برای شناخت مسیر سعادت ابدی کافی نیستند. اگر خداوند راه دیگری (وحی) برای شناخت این حقایق در اختیار بشر قرار ندهد، انسان ابزار لازم برای رسیدن به هدف خلقتش را نخواهد داشت و این با حکمت الهی سازگار نیست» (مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنماشناسی، ۱۳۷۹ش، ص ۲۵).
بنابراین، بعثت انبیاء برای پُر کردن خلاءهای شناختی بشر و تعلیم اموری که عقل به تنهایی قادر به درک آنها نیست، ضروری است؛ چنانکه قرآن میفرماید: وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره: ۱۵۱).
۲.۳. برهان اجتماعی: ضرورت قانون و قانونگذار معصوم
انسان موجودی مدنیالطبع (یا مستخدم بالطبع) است و ناگزیر از زندگی اجتماعی میباشد. زندگی اجتماعی مستلزم تزاحم منافع و بروز اختلافات است. برای رفع این اختلافات و برقراری نظم، وجود قانون ضروری است. اما قانون بشری دارای دو نقص عمده است:
- عدم احاطه علمی: انسانها به تمام ابعاد وجودی خود و تأثیرات اعمالشان در درازمدت آگاهی ندارند.
- سودجویی: قانونگذاران بشری متأثر از منافع شخصی، گروهی یا طبقاتی هستند و نمیتوانند قانونی کاملاً عادلانه وضع کنند. علامه طباطبایی در المیزان با تکیه بر آیه ۲۱۳ سوره بقره، استدلال میکند که تنها خداوند که خالق انسان است و از منافع شخصی مبراست، میتواند قانونی کامل و عادلانه وضع کند. بعثت انبیاء، مکانیزم انتقال این قانون الهی به جامعه بشری است (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۳۰). این برهان بر ضرورت وجود «شریعت» و «حاکم الهی» تأکید دارد.
۲.۴. اتمام حجت (Cutting off Excuses)
یکی دیگر از ابعاد فلسفه بعثت، بستن راه عذر و بهانه بر انسانهاست. اگر پیامبران مبعوث نمیشدند، انسانها در روز قیامت میتوانستند ادعا کنند که ما راه هدایت را نمیشناختیم و اگر راهنمایی داشتیم، اطاعت میکردیم.
قرآن کریم صراحتاً میفرماید:
رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ (نساء: ۱۶۵).
امام علی(ع) نیز در خطبه اول نهجالبلاغه میفرمایند: «خداوند رسولانش را پیدرپی فرستاد... تا حجت را بر آنان تمام کند» (سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱، ص ۴۳).
۳. اهداف و کارکردهای بعثت در قرآن و سنت
قرآن کریم و روایات اهلبیت(ع)، اهداف متعددی را برای بعثت انبیاء برشمردهاند که منظومهای به هم پیوسته از اهداف اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی را تشکیل میدهند.
۳.۱. توحید و نفی طاغوت (هدف اعتقادی)
بنیادیترین هدف بعثت تمامی انبیاء، دعوت به یکتاپرستی و مبارزه با هرگونه شرک و بتپرستی است. توحید، روح دین و پایه تمام اصلاحات فردی و اجتماعی است.
قرآن کریم میفرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛ ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید (نحل: ۳۶).
آیتالله جوادی آملی در تفسیر تسنیم توضیح میدهد که اجتناب از طاغوت (هر معبود یا اطاعتشونده غیر الهی)، لازمه لاینفک توحید است و انبیاء برای آزادسازی انسان از عبودیت غیرخدا مبعوث شدهاند (جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۱ش، ج ۷، ص ۴۵۰).
۳.۲. تعلیم و تزکیه (هدف تربیتی)
رشد و تعالی انسان در دو بال «علم» و «اخلاق» خلاصه میشود. پیامبران مبعوث شدند تا جهل را با نور دانش، و رذایل اخلاقی را با فضایل انسانی جایگزین کنند.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ (جمعه: ۲).
در این آیه، چهار برنامه عملی بیان شده است:
- تلاوت آیات: بیدار کردن فطرت و ایجاد ارتباط با وحی.
- تزکیه: پاکسازی روح از آلودگیهای شرک و فساد اخلاقی.
- تعلیم کتاب: آموزش محتوای وحی و قوانین شریعت.
- تعلیم حکمت: آموزش بینش عمیق و درک حقایق هستی. نکته قابل تأمل، تقدیم «تزکیه» بر «تعلیم» در برخی آیات است که نشاندهنده اولویت پرورش روحی بر انباشت اطلاعات است (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۱۹، ص ۴۴۷).
۳.۳. اقامه قسط و عدل (هدف اجتماعی)
عدالت، عالیترین هدف اجتماعی بعثت انبیاء است. خداوند ابزارهای لازم (کتاب و میزان) را در اختیار پیامبران قرار داد تا جامعهای عدالتمحور بنا کنند.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید: ۲۵).
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل این آیه نکتهای ظریف را متذکر میشود: تعبیر لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (تا مردم به قسط قیام کنند) نشان میدهد که هدف انبیاء، تحمیل عدالت از بالا نیست، بلکه هدف آن است که مردم چنان تربیت شوند و رشد یابند که خودشان مجری عدالت باشند و آن را مطالبه و اجرا کنند (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج ۲۳، ص ۳۸۳).
۳.۴. احیای فطرت و گنجینههای عقل
از دیدگاه امام علی(ع)، بعثت انبیاء جریانی در مقابل عقل و فطرت نیست، بلکه برای شکوفایی آنهاست.
ایشان در نهجالبلاغه میفرماید: «...وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ تا گنجینههای پنهان عقلها را برای آنان آشکار سازند (سید رضی، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، ۱۴۱۴ق، خطبه ۱، ص ۴۳).
این عبارت نشان میدهد که حقایق دینی ریشه در نهاد انسان دارند، اما غبار غفلت و هوای نفس آنها را دفن کرده است. پیامبران با بعثت خود، این گنجینهها را استخراج و گردگیری میکنند.
۳.۵. رفع اختلافات و داوری
با گسترش جوامع بشری، اختلاف در منافع و سپس اختلاف در عقاید پدید آمد. یکی از کارکردهای اصلی کتب آسمانی و بعثت انبیاء، ارائه معیاری الهی (فصلالخطاب) برای حل این منازعات است.
وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ (بقره: ۲۱۳).
علامه طباطبایی معتقد است که این آیه نشاندهنده سیر تکاملی جامعه انسانی و نیاز مبرم آن به قانون وحیانی برای حفظ وحدت و رفع اختلاف است (طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۳۲).
۴. ویژگیهای ضروری پیامبران (شرایط بعثت)
برای آنکه پیامبران بتوانند مأموریت سنگین بعثت را به سرانجام برسانند و مورد اعتماد مردم واقع شوند، باید دارای ویژگیهای وجودی و اکتسابی خاصی باشند. متکلمان شیعه بر لزوم صفات زیر تأکید دارند:
۴.۱. عصمت (Infallibility)
عصمت به معنای مصونیت از گناه و خطا است. متکلمان امامیه معتقدند پیامبران باید در سه مرحله معصوم باشند:
- دریافت وحی: تا پیام الهی را بدون کم و کاست دریافت کنند.
- ابلاغ وحی: تا پیام را صحیح و کامل به مردم برسانند.
- عمل به شریعت: تا الگوی عملی مردم باشند و قول و فعلشان با هم تناقض نداشته باشد. دلیل عقلی: اگر پیامبر معصوم نباشد و احتمال گناه یا خطا در او برود، اعتماد مردم به او سلب میشود (انتفاء وثوق) و در نتیجه هدف از بعثت (هدایت) محقق نخواهد شد. این امر با حکمت خداوند منافات دارد (حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص ۴۷۲).
۴.۲. علم لدنی و آگاهی گسترده
پیامبر باید نسبت به آنچه مأمور به ابلاغ آن است (دین)، آگاهی کامل داشته باشد. همچنین برای اداره جامعه و داوری میان مردم، نیازمند علمی فراتر از دانشهای بشری است. این علم از طریق اتصال به منبع وحی و تعلیم الهی حاصل میشود.
وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا (نساء: ۱۱۳).
۴.۳. اعجاز (معجزه)
از آنجا که هر کسی میتواند ادعای نبوت کند، خداوند به پیامبران واقعی قدرتی عطا میکند تا کارهای خارقالعادهای انجام دهند که دیگران از انجام آن ناتواناند (خارقالعاده بودن + تحدی + مطابقت با ادعا). معجزه، «بیّنه» و گواه صدق پیامبر است.
آیتالله سبحانی تصریح میکند که معجزه، فعل خداوند است که به دست پیامبر جاری میشود تا سند حقانیت او باشد (سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۱۸ق، ص ۲۷۸).
۴.۴. بشری بودن و مرد بودن
پیامبران از جنس بشر (نه فرشته) انتخاب میشوند تا بتوانند شرایط زندگی انسانی، دردها و نیازهای مردم را درک کنند و الگوی عملی (اسوه) برای آنان باشند.
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ (کهف: ۱۱۰).
همچنین بر اساس نصوص قرآنی، تمامی پیامبران از میان مردان برگزیده شدهاند: وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا (یوسف: ۱۰۹). این امر به دلیل دشواریهای طاقتفرسای رسالت و شرایط اجتماعی و اجرایی آن بوده است، هرچند زنان نیز به مقامات والای ولایت و عصمت (مانند حضرت زهرا(س) و حضرت مریم) دست مییابند (جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ۱۳۷۶ش، ص ۱۲۵).
۵. میثاق انبیاء و سلسلهمراتب بعثت
در جهانبینی شیعی، بعثت پیامبران جریانی گسسته نیست، بلکه یک جریان پیوسته تاریخی است که از آدم(ع) آغاز و به خاتم(ص) ختم میشود. خداوند در عالم ذر (یا در مرحلهای از عوالم وجود)، از تمام پیامبران پیمانی غلیظ (میثاق) گرفته است.
۵.۱. حقیقت میثاق
قرآن کریم در آیه ۸۱ سوره آلعمران میفرماید:
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ...
بر اساس روایات شیعه، این میثاق شامل موارد زیر بوده است:
- اقرار به توحید و ربوبیت خداوند.
- بشارت دادن به آمدن پیامبران بعدی.
- ایمان و نصرت نسبت به پیامبر خاتم، حضرت محمد(ص).
- پذیرش ولایت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار. این پیمان نشان میدهد که تمام انبیاء در یک مسیر واحد حرکت میکردند و بعثت هر یک، مقدمهای برای بعثت کاملترِ پیامبر اسلام(ص) بوده است (بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۶ق، ج ۱، ص ۶۲۵).
۵.۲. درجات انبیاء (اولوالعزم و غیره)
همه پیامبران در اصل نبوت مشترکاند، اما در مقام و مأموریت تفاوت دارند: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (بقره: ۲۵۳).
- انبیاء اولوالعزم: صاحبان شریعت مستقل و کتاب آسمانی و دارای صبر و ثبات ویژه (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد صلواتاللهعلیهم).
- انبیاء تبلیغی: مأمور به ترویج و اجرای شریعت پیامبر اولوالعزم پیش از خود.
۶. رابطه بعثت و عقل
یکی از مباحث مهم در کلام جدید و قدیم، نسبت میان دادههای وحیانی (بعثت) و یافتههای عقلانی است. آیا بعثت، عقل را تعطیل میکند یا آن را کامل میسازد؟
متکلمان شیعه معتقدند که عقل و وحی دو بازوی شناخت حقیقتاند و تعارضی میان آنها نیست.
- عقل، حجت باطنی: امام کاظم(ع) میفرمایند: «خداوند بر مردم دو حجت دارد: حجت ظاهری که رسولان و انبیاء هستند و حجت باطنی که عقل است» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۱۶).
- تلازم حکم عقل و شرع: قاعده «کُلَّما حَکَمَ بِهِ العَقل حَکَمَ بِهِ الشَّرع» نشاندهنده هماهنگی این دو منبع است.
- نقش بعثت در تکامل عقل: بعثت با ارائه معارف عالیه و بیان احکامی که عقل به تنهایی به آنها دسترسی ندارد (مانند جزئیات عبادات)، دایره شناخت عقل را توسعه میدهد و آن را از خطاهای ناشی از هوای نفس و جهل حفظ میکند (مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، ۱۳۷۷ش، ص ۴۵).
۷. بعثت در آینه تاریخ و جامعهشناسی
۷.۱. شرایط جاهلیت و انقلاب بعثت
بعثت پیامبران معمولاً در شرایطی رخ داده است که جوامع بشری در بحرانهای اخلاقی و اجتماعی غوطهور بودهاند. امام علی(ع) در توصیف دوران پیش از بعثت پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«خداوند او را زمانی فرستاد که... فتنهها مردم را لگدمال کرده، ریسمان دین گسسته و ستونهای یقین لرزان شده بود... خوابِ مردم در آن دوران بیداریناپذیر و سرمه چشمانشان اشک بود» (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲ و ۸۹).1
بعثت، یک رستاخیز ناگهانی در دل تاریکی بود که مسیر تاریخ را تغییر داد.
۷.۲. سنتهای الهی در بعثت
بررسی تاریخ انبیاء در قرآن نشان میدهد که بعثت تابع سنتهای ثابتی است:
- سنت آزمایش: بعثت همواره با آزمایشهای سخت برای امتها همراه است تا صفوف مؤمنان و منافقان جدا شود.
- سنت تکذیب: مترفین و مستکبران همواره در برابر بعثت ایستادگی کرده و پیامبران را تکذیب نمودهاند (وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ - سبأ: ۳۴).
- سنت نصرت: خداوند وعده داده است که در نهایت، پیامبران و مؤمنان را یاری کند و دین حق را پیروز گرداند (كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي - مجادله: ۲۱) (سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج ۱۰، ص ۱۸۰).
۸. دستاوردهای بعثت برای بشریت
اگر بعثت انبیاء رخ نمیداد، تاریخ بشریت مسیری کاملاً متفاوت و تاریک را طی میکرد. دستاوردهای کلان بعثت عبارتاند از:
- حفظ کرامت انسانی: انبیاء با نفی بندگی غیرخدا، انسان را از بردگی فکری و اجتماعی نجات دادند.
- تشکیل تمدنهای اخلاقمدار: زیربنای بسیاری از ارزشهای اخلاقی و حقوقی که امروزه بدیهی شمرده میشوند (مانند قبح ظلم، لزوم وفای به عهد، حقوق والدین)، ریشه در تعالیم انبیاء دارد.
- معنابخشی به زندگی: بعثت با تبیین مبدأ و معاد، به زندگی انسان هدف و جهت داد و او را از پوچی رهانید.
- ارائه قانون جامع: شریعتهای الهی، جامعترین قوانین را برای سعادت فردی و اجتماعی بشر ارائه کردهاند که اوج آن در شریعت اسلام متبلور است.
نتیجهگیری
بعثت انبیاء، تجلی رحمت واسعه الهی و مقتضای حکمت و لطف پروردگار است. این رویداد عظیم، تنها یک واقعه تاریخی نیست، بلکه جریانی است زنده که با ارائه «کتاب» و «الگو» (امام معصوم در امتداد نبی)، مسیر هدایت بشر را تا پایان تاریخ تضمین میکند. در تفکر شیعی، اگرچه نبوت با پیامبر اسلام(ص) ختم شده است، اما کارکردها و اهداف بعثت (هدایت، تعلیم، تزکیه و عدالت) از طریق نهاد «امامت» استمرار مییابد و زمین هرگز از حجت الهی خالی نخواهد ماند.
جدول مقایسه دیدگاههای کلامی در باب ضرورت بعثت
| دیدگاه | حکم بعثت | استدلال اصلی |
| امامیه (شیعه) | واجب (وجوب عنالله) | قاعده لطف: بعثت، لطف است و لطف بر خدا واجب است (برای تحقق غرض آفرینش). |
| معتزله | واجب (وجوب علیالله) | قاعده لطف: مشابه شیعه، بر اساس حسن و قبح عقلی استدلال میکنند. |
| اشاعره | جایز (ممکن) | منکر حسن و قبح عقلی و وجوب بر خدا هستند. بعثت را تنها از باب «ملکیت خداوند» ممکن میدانند، نه واجب. |
| منکران دین | لغو یا غیرممکن | معتقدند عقل کافی است (اگر بعثت موافق عقل باشد، لغو است؛ اگر مخالف باشد، مردود است). |