کاربر:M.bahrami/صفحه تمرین
مشخصات آیه | |
---|---|
نام آیه | آیه زکات |
واقع در سوره | سوره توبه |
شماره آیه | ۱۰۳ |
جزء | ۱۱ |
اطلاعات محتوایی | |
مکان نزول | مدینه |
آیه زکات
متن و ترجمه آیه
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
از اموال آنان صدقهاى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازى و برایشان دعا کن زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.(سوره توبه، آیه ۱۰۳)
محتوای آیه
كلمه" تطهير" به معناى برطرف كردن چرك و كثافت از چيزى است كه بخواهند پاك و صاف شود و آماده نشو و نماء گردد و آثار و بركاتش ظاهر شود، و كلمه" تزكيه" به معناى رشد دادن همان چيز است، بلكه آن را ترقى داده خيرات و بركات را از آن بروز دهد، مانند درخت كه با هرس كردن شاخههاى زائدش، نموش بهتر و ميوهاش درشتتر مىشود، پس اينكه هم تطهير را آورد و هم تزكيه را، خيال نشود كه تكرار كرده، بلكه نكته لطيفى در آن رعايت شده است، پس اينكه فرمود:" خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً" رسول خدا (ص) را امر مىكند به اينكه صدقه را از اموال مردم بگيرد، و اگر نفرمود:" من مالهم" بلكه فرمود:" مِنْ أَمْوالِهِمْ" براى اين است كه اشاره كند به اينكه صدقه از انواع و اصنافى از مالها گرفته مىشود، يك صنف نقدينه، يعنى طلا و نقره، صنف ديگر اغنام ثلاثه، يعنى شتر و گاو و گوسفند، نوع سوم غلات چهارگانه، يعنى گندم و جو و خرما و كشمش. و جمله" تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ" خطاب به رسول خدا (ص) است، نه اينكه وصف زكات باشد، به دليل اينكه بعدا مىفرمايد:" بها" يعنى با صدقه، و معناى آن اين است كه: اى محمد! از اصناف مالهاى مردم زكات بگير، و آنها را پاك و اموالشان را پر بركت كن. و كلمه" صل" از" صلاة" و به معناى دعا است، و از سياق استفاده مىشود كه مقصود از اين دعا، دعاى خير به جان و مال ايشان است، هم چنان كه از سنت چنين به يادگار رسيده كه آن جناب در برابر كسى كه زكات مىداده چنين دعا مىكرده كه: خدا به مالت خير و بركت مرحمت فرمايد. و در جمله" إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ" كلمه" سكن" به معناى چيزى است كه دل را راحتى و آرامش بخشد، و منظور اين است كه نفوس ايشان به دعاى تو سكونت و آرامش مىيابد، و اين خود نوعى تشكر از مساعى ايشان است، هم چنان كه جمله" وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ" مايه آرامشى است كه دلهاى مكلفينى كه اين آيه را مىشنوند و يا مىخوانند بوسيله آن سكونت مىيابد. اين آيه شريفه متضمن حكم زكات مالى است، كه خود يكى از اركان شريعت و ملت اسلام است، هم ظاهر آيه اين معنا را مىرساند و هم اخبار بسيارى كه از طرق امامان اهل بيت (ع) و از غير ايشان نقل شده است.
زکات مستحب یا واجب؟
در مورد اینکه زکات مطرح شده در این آیه اشاره به زکات واجب یا زکات مستحب یا همان صدقه دارد اختلاف وجود دارد برخی معتقدند که زکات و صدقه مطرح شده در این آیه شامل صدقات واجبه مانند زکات نمیشود چرا که این صدقه برای کفاره گناهان است در حالی که زکات از امور واجب است.[۱]
برخی به استناد به گزارشهای تاریخی که ابوالبابه یک سوم از اموال خود را به پیامبر(ص) بخشید بیان کردهاند که چون مقدار زکات در هیچکدام از انواع چهارگانه یک سوم نیست پس این آیه دلالت بر زکات واجبه ندارد. مکارم شیرازی در پاسخ بیان کرده است که پیامبر(ص) مقداری از اموال آنها را به عنوان زکات و مقدار اضافی را به عنوان کفاره گناهانشان پذیرفته است. [۲]
شأن نزول
برخی از مفسرین این آیه را در ادامه آیه قبلش دانستهاند به همین دلیل معتقدند این آیه ادامه آیات قبل و در مورد همان اتفاق است. به نظر آنها مجموعه این آیات در مورد افرادی است که در انجام جهاد در غزوه تبوک به خاطر تنبلی و راحتی سرپیجی کردند. ظاهرا این افراد از منافقان نبودند چرا که اعمال صالحهی زیادی انجام داده بودند و مومنان به شمار میآمدند. آنها بعد از بازگشت پیامبر از جنگ و آگاه شدن از ناراحتی پیامبر، خود را به ستونهای مسجد بستند و قسم خوردند که خود را باز نکند تا اینکه پیامبر آنها را ببخشد و از ستون بازشان کند. پیامبر نیز وقتی شنید فرمود که من آنها را باز نمیکنم مگر اینکه دستوری از طرف خداوند برسد. وقتی آیه ۱۰۲ سوره توبه مبنی بر بخشش این افراد نازل شد پیامبر آنها را از ستون باز کرد آنها نیز به پاس بخشش خود اموالی را به پیامبر دادند که صدقه بدهد. پیامبر نیز به دلیل نداشتن دستوری از خداوند برای گرفتن این اموال، از پذیرش آنها خودداری کرد تا اینکه آیه فوق نازل شد و پیامبر به دستور خداوند اموالشان را گرفت و صدقه داد. [۳]
طوسی مدعی شده است که بیشتر مفسرین معتقدند که این جریان در غزوه تبوک اتفاق افتاده است.
برخی گفتهاند بنی غریظه همان.
آن افرادی که در این آیه به آن اشاره شده است :« في أبي لبابة وجد بن قيس و أوس و حذام» طوسی، التبیان فی تفسیر القران، بیروت، ج ۵، ص۲۹۲.
محتوای آیه
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان معتقد است که «تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ» وصف زکات نیست. بر این اساس زکات موجب پاک شدن آنها و پر برکت شدن اموال آنها نمیشود بلکه دعای پیامبر است که آنها را پاک و اموالشان را پر برکت میکند.[۴] برخی معتقدند اینکه خداوند در این آیه از کلمه «أَمْوَالِهِمْ» استفاده کرده است به دلیل این است که همه اموال از جمله اموال نقدی مانند طلا و نقره، حیواناتی همچون شتر، گاو و گوسفند و همچنین غلات چهارگانه؛ گندم، جو، کشمش و خرما را شامل شود.[۵] همچنین برخی از این واژه برداشت کردهاند که زکات همواره در اموال مومنان وجود دارد.[۶]
بر اساس شأن نزول آیه برخی عنوان کردهاند که چون شأن نزول آیه مشخص است نمیتوان از آن استفاده عام کرد و به نوعی حکم زکات را از آن برداشت کرد. اما در مقابل برخی عنوان کردهاند اگر چه ضمیر موجود در این آیه به افرادی که در آیه قبل به آنها اشاره شده است بر میگردد اما هیچ دلیلی ندارد که نتوانیم این را یک آیه عام برای امر زکات بدانیم. علاوه بر این برخی از ارجاع ضمیر به افرادی که توبه کردند و دریافت زکات آنها توسط پیامبر معتقدند شدند که زکات را فقط پیامبر میتواند بگیرد و دلیلی ندارد که زکات به امام پرداخت شود. بر این اساس آنها با تمسک به این آیه گرفتن زکات را مخصوص پیامبر دانستهاند. ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۸۱. برخی دیگر از مفسرین اهل سنت با این نگاه به دلیل رفتار خلفاء و صاحبه پیامبر این برداشت از آیه را رد کردهاند.
برخ عنوان کردهاند که در این آیه به دو مطلب اشاره شده است؛ اول اینکه که زکات موجب پاک شدن راذائل اخلاقی، دنیا پرستی و بخل است. دوم لزوم تشکر از مردم، حتی برای انجام اعمال واجب است. در واقع خداوند در این آیه برای کسانی که حتی کار واجبی انجام میدهند دعا کند و به نوعی از آنها تشکر کند.تشکر پیامبر از زکات دهندگان باعث آرامش روحی و فکری مومنان میشود.[۷]
برخی معتقدند با وجود اینکه گروهی از مفسران بخشش اموال در این آیه را اختصاص به آن اتفاق و آن سه نفر دادهاند[۸] اما این آیه دلالت بر حکم کلی زکات دارد.[۹] علامه طباطبایی برای اثبات سخن خود، روایات متعددی را در ذیل این آیه بیان میکند.[۱۰]
علامه طباطبایی آن سه نفر از انصار را ابو لبابة بن عبد المنذر، ديگرى ثعلبة بن وديعه، و سومى اوس بن حذام دانسته است. طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴.
از نظر او این ایه و این اتفاق مربوط به جنگ تبوک است طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴.
در برخی از روایات آمده است که این آیه در ماه رمضان نازل شده است.طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴.
پانویس
- ↑ آلوسی، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۵ق، ج ۶، ص۱۴-۱۵؛ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۳۳.
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۲۰.
- ↑ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۸۱؛آلوسی،روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج ۶، ص۱۳؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القران، بیروت، ج ۵،ص۲۹۰؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۱۴؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۷۷؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۱۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۷۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۰۲.
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۱۸.
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۱۸.
- ↑ فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۶، ص۱۳۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص ۱۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۰۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۷۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱، ج۸، ص۱۲۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۰۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۴.
یادداشت
منابع
- قرآن کریم، ترجمه فولادوند.
- --ابن کثیر، اسماعیلبن عمر،تفسیر القرآن العظیم، محقق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- ابن معصوم مدنی، علیخانبن احمد، الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، مشهد، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۲۶ق.
- --ابوحیان اندلسی، محمدبن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق صدقی محمد جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.
- --آلوسی، سید محمود، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- بیضاوی، عبدالله عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل، تحقیق محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، تنظیم احمد صادقی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- راغب اصفهانی، حسینبن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دار الشامیه، ۱۴۱۲ق.
- زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- شبر، سید عبدالله، تفسیر القران الکریم، بیروت، دارالبلاغه، ۱۴۱۲ق.
- --شريف لاهيجى، محمدبن على، تفسير شريف لاهيجى، تحقيق ميرجلالالدين حسينى ارموى، تهران، داد، ۱۳۷۳ش.
- --طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
- --طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- --طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، لبنان، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مصحح احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فضلالله، سید محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
- قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- --قمی کاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقین، تهران، چاپخانه محمد حسن علمی، ۱۳۳۰ش.
- قمی، علیبن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق سید طیب موسوی جزائری، قم، دارالکتاب، ۱۳۶۷ش.
- مراغی، احمدمصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.
- --مظهری، محمد ثناءالله، تفسیر المظهری، پاکستان، مکتبه رشدیه، ۱۴۱۲ق.
- مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتبالاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
- --مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، صدر الدین محمدبن ابراهیم شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمد جواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ش.
- --ماتریدی، محمدبن محمد، تاویلات اهل السنه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق،
-- مکارم شیرازی