کاربر:Jokar/صفحه تمرین2

از ویکی شیعه

درگاه:پرسش

پرسش:خدا از کِی به وجود آمده؟

هر چیزی یک سازنده‌ای دارد ولی لازم همیشه نیست خودِ سازنده هم یک سازنده داشته باشد.[۱] به این مثال‌ها توجه کنید: درست است که عطر را کسی ساخته، ولی به خود عطر چه چیزی زده‌اند که خوش‌بو شده است؟ به عطر که عطر نزده‌اند تا خوش‌بو بشود. پس بوی خوش عطر از خودش است و از جایی نیامده. چربی همه غذاها از روغن است. چربی روغن از چیست؟ چربی برای روغن هم برای خودش است و از جایی نیامده.[۲]


هنگامی که سؤال شود هرچیزی را خدا آفریده، خود خدا را چه کسی آفریده است؟ اینطور پاسخ می دهیم که هستی خدا برای خودش هست(مثل بوی عطر) و از جای دیگر نیامده.[۳]

خدا که سرشمه‌ی به وجود آمدن همه‌ی موجودات است و همه چیز را آفریده، نمی‌شود که خودش را هم کسی ساخته باشد. اگر بگوییم که خدا، خودش را به وجود آورده که اشتباه است؛ چون کسی نمی‌تواند خودش را به وجود بیاورد. اگر بگوییم که یه آفریننده دیگر، خدا را به وجود آورده است، این‌هم اشتباه است، چون دلیلی نداریم که بگوید دو تا آفریننده وجود دارد.[۴]

در آیه ۲۳ سوره مومنون آمده که اگر در آسمان و زمین، خدای دیگری بجز الله بود جهان نابود می‌شد. فرض بودن دو خدا در جهان و دو نوع تصمیم در جهان باعث نابودی جهان می‌شود، چون ممکن است یک خدا دستور به انجام یا وجود چیزی بدهد و خدای دوم چیز دیگری که بر خلاف خدای اول است بگوید؛ این اختلاف، جنگ دو خدا را در جهان در پی دارد که نابودی به وجود می‌آورد.[۵]

پس خداوند که سرچشمه هستی و آفریننده همه چیز است، همیشه بوده و کسی او را به وجود نیاورده است.[۶]
« هر پدیده ای نیاز به آفریننده دارد، ولی خداوند یک پدیده نیست که نیاز به خالق داشته باشد، بلکه ایجاد کننده همه پدیده ها است.[۷] »

پانویس

  1. سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ص ۱۲۰-۱۲۱، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ ، قم.
  2. طباطبایی، شصت پرسش اعتقادی، انتشارات کتاب جمکران، ص۱۱۸-۱۱۹.
  3. «خداوند چگونه از اوّل بوده بدون این که خالقی داشته باشد؟»، سایت اسلام کوئست.
  4. طباطبایی، شصت پرسش اعتقادی، انتشارات کتاب جمکران، ص۱۲۱.
  5. «دلیل قطعی وجود خدا»، سایت فیسیت.
  6. طباطبایی، شصت پرسش اعتقادی، انتشارات کتاب جمکران، ص۱۲۱-۱۲۲.
  7. سبحانی، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل،۱۳۸۶ش، ص ۱۲۰-۱۲۱.

یادداشت

منابع

  • سبحانی، جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ص ۱۲۰-۱۲۱، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش ، قم
  • طباطبایی،سید رضا، شصت پرسش اعتقادی، قم، انتشارات کتاب جمکران.


پرسش:چرا میگیم خدا همه جا هست، ولی نمیشه دیدش؟

وقتی چند حبه قند را در درون یک لیوان آب، حل می‌کنیم، تمام آب داخل لیوان شیرین می‌شود. شیرینی در دورن تمام قسمت‌های آب وجود دارد ولی نمی‌توان آن‌را دید. پس اگر چیزی را ندیدیم، نمی‌توانیم بگوییم که وجود ندارد. بوها و صداها هم هستند، ولی ما نمی‌توانیم آن‌ها را با چشمانمان ببینیم. پس خیلی چیزها در جهان هست که ما نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم.[۱]

خدا هم در همه جهان حضور دارد اما مثل ما یا چیزهای دیگر نیست که با چشم دیده شود؛ ولی این دلیل نمی‌شود که بگوییم نیست.[۲] چشم تنها اجسام را می‌بیند و چیزی که جسم نیست ، هرگز با چشم دیده نخواهد شد.[۳]

این ناتوانی در دیدن خدا از طرف ما است نه از طرف خدا. انسان می تواند خود را به دیگران نشان بدهد ولی آیا می‌تواند خود را به سنگ هم نشان بدهد؟ بله می‌تواند؛ ولی سنگ نمی تواند او را ببیند، امّا این مشکل انسان نیست، مشکل سنگ است که چشم برای دیدن ندارد. ناتوانی در دیدن از طرف اوست نه از طرف انسان. خدا هم خود را با نعمت‌هایش نشان می دهد، ولی چشمان ما توانایی دیدن او را ندارد.[۴]

البته درست است که خدا با چشم دیده نمی‌شود ولی با همه چیز فرق دارد؛ یعنی مثل صداها و بوها و... نیست.[۵]

لذت‌هایی که از مشاهده کوه‌، دشت، طبیعت، خوردنی‌ها و دیگر زیبایی‌ها می‌بریم،‌ همه نشان از حضور خدا هست. تمام انچه خلق شده، نشان از قدرت خدا هست و نشانه‌هایی است که می‌تونیم به وجود خدا آگاه بشیم.
« به هر سمت رو کنید، خدا در آنجا است.(سوره بقره، آیه۱۱۵) »
« چشم‌ها نمی‌‏توانند او را ببينند.(سوره انعام، آیه۱۰۳) »

پانویس

  1. طباطبایی، شصت پرسش اعتقادی، انتشارات کتاب جمکران، ص۳۴.
  2. حیدری ابهری، خداشناسی قرآنی کودکان، ۱۳۸۷ش، ص۸۶.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش‏، چاپ اول‏، ج‏۵، سوره مائده، ذیل آیه۶۷.
  4. «دیدن خدا با چشم دل»سایت پرسمان.
  5. طباطبایی، شصت پرسش اعتقادی، انتشارات کتاب جمکران، ص۲۲.

یادداشت

منابع

  • طباطبایی، سیدرضا، شصت پرسش اعتقادی، قم، انتشارات کتاب جمکران، ۱۴۰۰ش.
  • حیدری ابهری، غلامرضا، خداشناسی قرآنی کودکان، قم ،انتشارات جمال،۱۳۸۷ش.
  • مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۴ ش‏، چاپ اول‏.