Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۱۰
ویرایش
(+ رده:مقالههای جدید (هاتکت)) |
جز (←جایگاه) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
تعارض ادله، عنوان عامی است و اختصاص به [[حدیث|روایات]] ندارد؛ اما در اصول فقه تنها از تعارض روایات بحث میشود؛ زیرا اولاً: روایات، اساس [[فقه]] را تشکیل میدهند و در بیشتر [[ابواب فقه|مباحث فقه]]، روایات به عنوان مبنا و دلیل به شمار میروند؛ ثانیاً: مرجحاتی که در روایات مطرح شده است، مربوط به روایات متعارض است نه دلایل دیگر.<ref> فاضل لنکرانی، سیری کامل در اصول فقه، ۱۳۸۰ش، ج۱۶، ص۸۸ و ۸۹.</ref> | تعارض ادله، عنوان عامی است و اختصاص به [[حدیث|روایات]] ندارد؛ اما در اصول فقه تنها از تعارض روایات بحث میشود؛ زیرا اولاً: روایات، اساس [[فقه]] را تشکیل میدهند و در بیشتر [[ابواب فقه|مباحث فقه]]، روایات به عنوان مبنا و دلیل به شمار میروند؛ ثانیاً: مرجحاتی که در روایات مطرح شده است، مربوط به روایات متعارض است نه دلایل دیگر.<ref> فاضل لنکرانی، سیری کامل در اصول فقه، ۱۳۸۰ش، ج۱۶، ص۸۸ و ۸۹.</ref> | ||
تعارض ادله با عنوان اختلاف در حدیث در دانش [[فقه الحدیث]] نیز بحث میشود و در آن به روایات متعارض، روایات مختلف گفته میشود.<ref>غروی نایینی، فقه الحدیث و روشهای نقد متن، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۰.</ref> | |||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
تعارض در اصطلاح اصول فقه به این معناست که مدلول دو یا چند دلیل با هم متضاد یا متناقض باشد و امکان راست بودن همه آنها وجود نداشته باشد.<ref>نگاه کنید به: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۲.</ref> آخوند خراسانی تعارض را به تناقض یا تضاد دو یا چند دلیل به لحاظ دلالت و مقام اثبات (در مقابل واقع و مقام ثبوت) تعریف کرده است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مؤسسه آل البیت(ع)، ص۴۳۷.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] گفته است در تعریف تعارض نیازی به قیدهای مذکور نیست و بهتر است چنین تعریف شود: تنافی دو یا چند دلیل به صورتی که قابل جمع نباشند.<ref>مکارم شیرازی، انوار الاصول، ۱۴۲۸ق، ج۳، ص۴۴۷.</ref> | تعارض در اصطلاح اصول فقه به این معناست که مدلول دو یا چند دلیل با هم متضاد یا متناقض باشد و امکان راست بودن همه آنها وجود نداشته باشد.<ref>نگاه کنید به: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۲.</ref> آخوند خراسانی تعارض را به تناقض یا تضاد دو یا چند دلیل به لحاظ دلالت و مقام اثبات (در مقابل واقع و مقام ثبوت) تعریف کرده است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مؤسسه آل البیت(ع)، ص۴۳۷.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] گفته است در تعریف تعارض نیازی به قیدهای مذکور نیست و بهتر است چنین تعریف شود: تنافی دو یا چند دلیل به صورتی که قابل جمع نباشند.<ref>مکارم شیرازی، انوار الاصول، ۱۴۲۸ق، ج۳، ص۴۴۷.</ref> |