پرش به محتوا

محمدتقی بافقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (تمیزکاری)
imported>Rezataran
خط ۷۱: خط ۷۱:
درگیری بافقی با رضاخان در [[فروردین]] ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی، روز دوشنبه [[۲۹ اسفند]] ماه ۱۳۰۶، وارد [[حرم حضرت معصومه|حرم]] [[حضرت معصومه]](س) شدند<ref>بهبودی، ص۱۹۹؛مکی، ج ۴، ص۲۸۵</ref> و در غرفه بالای ایوان آیینه دقایقی بی‌چادر ماندند.<ref>[http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100004206988 مصاحبه منتشر نشده با عصمت الملوک دولتشاهی درباره کشف حجاب، روزنامه جام جم، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴.]</ref> وقتی بافقی از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم، بدان وضع اعتراض کرد و چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند.
درگیری بافقی با رضاخان در [[فروردین]] ۱۳۰۷ به اوج خود رسید. در این سال، همسر رضاخان و گروهی از زنان دربار، برای حضور در مراسم نوروزی، روز دوشنبه [[۲۹ اسفند]] ماه ۱۳۰۶، وارد [[حرم حضرت معصومه|حرم]] [[حضرت معصومه]](س) شدند<ref>بهبودی، ص۱۹۹؛مکی، ج ۴، ص۲۸۵</ref> و در غرفه بالای ایوان آیینه دقایقی بی‌چادر ماندند.<ref>[http://www1.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100004206988 مصاحبه منتشر نشده با عصمت الملوک دولتشاهی درباره کشف حجاب، روزنامه جام جم، دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴.]</ref> وقتی بافقی از این ماجرا آگاه شد، پیغامی برای زنان فرستاد و به حضور آنان در حرم، بدان وضع اعتراض کرد و چون مؤثر واقع نشد، شخصاً به آنجا آمد و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند.


خانواده شاه به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به [[تهران]] خبر دادند. [[رضاخان]] بی‌درنگ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان را در منظریه قم مستقر کرد و خود به همراه عده‌ای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عده‌ای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت [[آیت الله حائری]] از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت<ref>دوانی، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت، واقعه را برای حاضران گزارش کرد. آیت الله حائری از طلابی که حاضر و ناظر صحنه بودند درباره عکس العمل مردم پرسید، وقتی که فهمید مردم با تأسف خوردن و بدون عکس العمل، به تدریج پراکنده شدند، فتوا داد که «صحبت و مذاکره در اطراف قضیه اتفاقیه مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً حرام است».<ref>مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> بافقی پس از چند ماه، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در آستان [[حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت. وی به لحاظ تقوا و صداقت و روحیه مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام، در ۱۳۱۴ش توانست به [[مشهد]] سفر کند.
خانواده شاه به خانه تولیت رفتند و این واقعه را به [[تهران]] خبر دادند. [[رضاخان]] بی‌درنگ، همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی، از تهران روانه قم شد، نظامیان را در منظریه قم مستقر کرد و خود به همراه عده‌ای از گارد، وارد شهر شد.<ref>حکمت ص۲۰۳</ref> رضاخان با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد، عده‌ای را مضروب و بافقی را دستگیر کردند. غیبت موقت [[آیت الله حائری]] از قم، به دربار در این اقدام جرأت بخشیده بود. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر لگد انداخت و به ناسزا گرفت<ref>دوانی، ج ۲، ص۱۵۶</ref> و به زندان تهران فرستاد، و در یکی از جلسات هیئت دولت، واقعه را برای حاضران گزارش کرد. آیت الله حائری از طلابی که حاضر و ناظر صحنه بودند درباره عکس العمل مردم پرسید، وقتی که فهمید مردم با تأسف خوردن و بدون عکس العمل، به تدریج پراکنده شدند، فتوا داد که «صحبت و مذاکره در اطراف قضیه اتفاقیه مربوط به شیخ محمدتقی (بافقی) برخلاف شرع انور و مطلقاً [[حرام]] است».<ref>مجله حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> بافقی پس از چند ماه، بر اثر اقدام آیت اللّه حائری، از زندان آزاد ولی به شهر [[ری]] تبعید شد و در آستان [[حضرت عبدالعظیم]] به امامت جماعت و حلّ و فصل امور دینی پرداخت. وی به لحاظ تقوا و صداقت و روحیه مساعدت به مردم از محبوبیت بسیار برخوردار بود. سرانجام، در ۱۳۱۴ش توانست به [[مشهد]] سفر کند.


==پس از رضاخان==
==پس از رضاخان==
کاربر ناشناس