پرش به محتوا

کنیز: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۲
خط ۹: خط ۹:
در کتاب‌های فقهی شیعه مانند وسائل الشیعه نیز باب "کتابُ العِتْق" وجود دارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب العتق، ۱۳۷۴ش، ج۲۳</ref> که به گفته [[مرتضی مطهری]]، متفکر شیعه، [[مجتهد|فقها]] با توجه به این مسئله که هدف اسلام "عِتْق" (آزادی) است نه "رِقّ" (بندگی)، باب "کتابُ العِتْق" را در فقه نوشته‌اند.<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی؛ جلد سوم، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۳.</ref>
در کتاب‌های فقهی شیعه مانند وسائل الشیعه نیز باب "کتابُ العِتْق" وجود دارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب العتق، ۱۳۷۴ش، ج۲۳</ref> که به گفته [[مرتضی مطهری]]، متفکر شیعه، [[مجتهد|فقها]] با توجه به این مسئله که هدف اسلام "عِتْق" (آزادی) است نه "رِقّ" (بندگی)، باب "کتابُ العِتْق" را در فقه نوشته‌اند.<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی؛ جلد سوم، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۳.</ref>
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
کنیز، زنان و دخترانی‌اند که در جنگ‌ها به اسارت گرفته می‌شدند.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۸۸۹.</ref> کنیز در لغت به معنای خدمتکار زنان، زن مملوکه و خادمه است<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کنیز.</ref> و زنی که برده باشد.<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه برده.</ref> در عربی به آن جاریه گویند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کنیز.</ref> برده یا بنده (مرد یا زن) نیز انسانى است که تمام اختیاراتش به دست دیگرى سپرده شده و خرید و فروش مى گردد، و مالک مجاز است به دلخواه خود هرگونه تصرفى در آن بکند.<ref>مكارم شيرازى، اسلام و آزادى بردگان‌، ۱۳۵۳ش‌، ص۵.</ref>
کنیز، زنان و دخترانی‌اند که در جنگ‌ها به اسارت گرفته می‌شدند.<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۸۸۹.</ref> کنیز در لغت به معنای خدمتکار زنان، زن مملوکه و خادمه<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کنیز.</ref> و زن برده است.<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه برده.</ref> در عربی به آن جاریه گویند.<ref>دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه کنیز.</ref> برده یا بنده (مرد یا زن) نیز انسانى است که تمام اختیاراتش به دست دیگرى سپرده شده و خرید و فروش مى‌گردد، و مالک مجاز است به دلخواه خود هرگونه تصرفى در آن بکند.<ref>مكارم شيرازى، اسلام و آزادى بردگان‌، ۱۳۵۳ش‌، ص۵.</ref>


کنیزان از دو راه به جامعه اسلامی وارد می‌شدند؛ برخی در میدان جنگ شرکت کرده و اسیر می‌شدند<ref>گرامی، نگاهی به بردگی، ۱۳۸۵ش، ص۴۳.</ref> و بعضی دیگر زنانی بودند که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر شده و برده‌فروش‌ها آن‌ها را به جامعه اسلامی آورده و می‌فروختند.<ref>حسینی طباطبائی، بردگی از دیدگاه اسلام، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.</ref>
کنیزان از دو راه به جامعه اسلامی وارد می‌شدند؛ برخی در میدان جنگ شرکت کرده و اسیر می‌شدند<ref>گرامی، نگاهی به بردگی، ۱۳۸۵ش، ص۴۳.</ref> و بعضی دیگر زنانی بودند که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر شده و برده‌فروش‌ها آن‌ها را به جامعه اسلامی آورده و می‌فروختند.<ref>حسینی طباطبائی، بردگی از دیدگاه اسلام، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.</ref>
===کنیزان در صدر اسلام===
 
==کنیزان در صدر اسلام==
با توجه به آیه ۶۷ [[سوره انفال]]، اسلام برده‌گیری اسیران(زن یا مرد) پس از پایان جنگ مسلمانان با [[کفر|کفار]] را تأیید می‌کند.<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی؛ جلد سوم، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۲، طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۶، ص۳۴۵؛ ج۱۸، ص۲۲۴.</ref> به گزارش ابن اسحاق، مورخ [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] در [[قرن اول هجری قمری|قرن اول]] و [[قرن دوم هجری قمری|دوم قمری]]، پیامبر بهای آزادی [[جویریه دختر حارث|جُوَیریه دختر حارث بن ابی‌ضرار]]؛ که از اسیران [[غزوه بنی مصطلق|غزوه بنی مُصْطَلِق]] و کنیز ثابت بن قیس بود، را پرداخت و پس از آن با جویریه [[ازدواج]] کرد.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۹۸ق، ص۲۶۳.</ref> همچنین در زمان [[هجرت به مدینه|هجرت]] و سپس سکونت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] در [[مدینه]]، هر برده‌ای(زن یا مرد) که از صاحب مشرک خود در [[مکه]] به [[مدینه]] می‌گریخت، آزاد بود و بهای آن به صاحبش داده می‌شد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۴۸.</ref>
با توجه به آیه ۶۷ [[سوره انفال]]، اسلام برده‌گیری اسیران(زن یا مرد) پس از پایان جنگ مسلمانان با [[کفر|کفار]] را تأیید می‌کند.<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی؛ جلد سوم، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۲، طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۶، ص۳۴۵؛ ج۱۸، ص۲۲۴.</ref> به گزارش ابن اسحاق، مورخ [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] در [[قرن اول هجری قمری|قرن اول]] و [[قرن دوم هجری قمری|دوم قمری]]، پیامبر بهای آزادی [[جویریه دختر حارث|جُوَیریه دختر حارث بن ابی‌ضرار]]؛ که از اسیران [[غزوه بنی مصطلق|غزوه بنی مُصْطَلِق]] و کنیز ثابت بن قیس بود، را پرداخت و پس از آن با جویریه [[ازدواج]] کرد.<ref>ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۹۸ق، ص۲۶۳.</ref> همچنین در زمان [[هجرت به مدینه|هجرت]] و سپس سکونت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] در [[مدینه]]، هر برده‌ای(زن یا مرد) که از صاحب مشرک خود در [[مکه]] به [[مدینه]] می‌گریخت، آزاد بود و بهای آن به صاحبش داده می‌شد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۴۸.</ref>


پیش از اسلام، خرید و فروش کنیز در مکه مانند دیگر سرزمین‌های آن زمان، رایج بود<ref>زورق، شهر گمشده، ۱۳۹۴ش، ص۷۹-۸۰.</ref> و بازرگانان نیز از مناطق گوناگون آنها را به مکه می‌آوردند و می‌فروختند.<ref>حسینی طباطبائی، بردگی از دیدگاه اسلام، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.</ref> برخی نیز کنیزان( به تعبیر قرآن فَتَیات) خود را به [[زنا]] وامی‌داشتند و مزدشان را برای خود می‌گرفتند<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۸، ص۱۰۴.</ref> و [[قرآن]] نیز در آیه ۳۳ [[سوره نور]] این کار را نهی کرده‌است.
پیش از اسلام، خرید و فروش کنیز در مکه مانند دیگر سرزمین‌های آن زمان، رایج بود<ref>زورق، شهر گمشده، ۱۳۹۴ش، ص۷۹-۸۰.</ref> و بازرگانان نیز از مناطق گوناگون آنها را به مکه می‌آوردند و می‌فروختند.<ref>حسینی طباطبائی، بردگی از دیدگاه اسلام، ۱۳۷۲ش، ص۱۴.</ref> برخی نیز کنیزان( به تعبیر قرآن فَتَیات) خود را به [[زنا]] وامی‌داشتند و مزدشان را برای خود می‌گرفتند<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۸، ص۱۰۴.</ref> و [[قرآن]] نیز در آیه ۳۳ [[سوره نور]] این کار را نهی کرده‌است.
==احکام==
==احکام==
در [[فقه|فقه اسلامی]] احکامی دربارهٔ بردگان(زن و مرد) و آزادی آنها وجود دارد<ref>نگاه کنید به: نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ولاء العتق، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۲۲۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب العتق، ۱۳۷۴ش، ج۲۳، ص۹۹.</ref> و در چند باب فقه از جمله تجارت، [[وصیت]]، [[طلاق]]، [[ارث]] و [[قصاص]] بحث شده‌<ref>انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۶۵؛ هاشمی شاهرودی، المعجم الفقهی لکتب الشیخ الطوسی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۸۴؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref> و در برخی مباحث فقهی نیز آمده است مانند [[نذر|کفاره نذری]] که به آن نذر عمل نشده<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۷۸.</ref> و [[کفاره قسم]].<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۷۴ش، ج۳۳، ص۱۷۸.</ref>
در [[فقه|فقه اسلامی]] احکامی دربارهٔ بردگان(زن و مرد) و آزادی آنها وجود دارد<ref>نگاه کنید به: نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ولاء العتق، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۲۲۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب العتق، ۱۳۷۴ش، ج۲۳، ص۹۹.</ref> و در چند باب فقه از جمله تجارت، [[وصیت]]، [[طلاق]]، [[ارث]] و [[قصاص]] بحث شده‌<ref>انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۶۵؛ هاشمی شاهرودی، المعجم الفقهی لکتب الشیخ الطوسی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۸۴؛ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۴-۴۷۵.</ref> و در برخی مباحث فقهی نیز آمده است مانند [[نذر|کفاره نذری]] که به آن نذر عمل نشده<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۳۷۸.</ref> و [[کفاره قسم]].<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۳۷۴ش، ج۳۳، ص۱۷۸.</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۶۱

ویرایش