Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۸۷۷
ویرایش
imported>Mgolpayegani جز (←سیر تاریخی توقیع) |
جز (←اعتبار توقیعات) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
توقیعات معمولاً به صورت مکاتبه بوده است. حدیث شناسان و فقها درباره اعتبار مکاتبات، اختلاف نظر دارند. برخی فقها در اعتبار مکاتبات مناقشه کردهاند<ref>آبی، ج۲، ص۱۸۰؛ محقق حلّی، ۱۳۷۱ ش، ص۳۲۴؛ علامه حلّی، ج۷، ص۲۴۸؛ شهید اول، ج۳، ص۵۷۷؛ محقق کرکی، ج۱، ص۴۵۷، ج۲، ص۸۴، ج۱۲، ص۸۵؛ شهید ثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۱، ص۳۸۸، قس ج۱، ص۳۹۰، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳ </ref> و از سخنان برخی دیگر برمیآید که مکاتبه را همارز حدیث شفاهی نمیدانند<ref>محقق حلّی، ۱۳۶۴ ش، ج۲، ص۶۵۹؛ شهیدثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۲، ص۵۵۵، ۵۷۳.</ref> در عین حال، دلیل روشنی بر بیاعتباری مکاتبه یا همارز نبودن اعتبار مکاتبه و حدیث شفاهی، در کتابهای فقهی ذکر نشده است. در کتب [[درایة الحدیث]] نیز این بحث مطرح شده است.<ref>خطیب بغدادی، ص۳۷۳ـ۳۷۴؛ ابن صلاح، ص۱۵۴ـ ۱۵۵؛</ref> | توقیعات معمولاً به صورت مکاتبه بوده است. حدیث شناسان و فقها درباره اعتبار مکاتبات، اختلاف نظر دارند. برخی فقها در اعتبار مکاتبات مناقشه کردهاند<ref>آبی، ج۲، ص۱۸۰؛ محقق حلّی، ۱۳۷۱ ش، ص۳۲۴؛ علامه حلّی، ج۷، ص۲۴۸؛ شهید اول، ج۳، ص۵۷۷؛ محقق کرکی، ج۱، ص۴۵۷، ج۲، ص۸۴، ج۱۲، ص۸۵؛ شهید ثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۱، ص۳۸۸، قس ج۱، ص۳۹۰، ج۲، ص۵۷۲ ـ۵۷۳ </ref> و از سخنان برخی دیگر برمیآید که مکاتبه را همارز حدیث شفاهی نمیدانند<ref>محقق حلّی، ۱۳۶۴ ش، ج۲، ص۶۵۹؛ شهیدثانی، ۱۳۸۰ ش، ج۲، ص۵۵۵، ۵۷۳.</ref> در عین حال، دلیل روشنی بر بیاعتباری مکاتبه یا همارز نبودن اعتبار مکاتبه و حدیث شفاهی، در کتابهای فقهی ذکر نشده است. در کتب [[درایة الحدیث]] نیز این بحث مطرح شده است.<ref>خطیب بغدادی، ص۳۷۳ـ۳۷۴؛ ابن صلاح، ص۱۵۴ـ ۱۵۵؛</ref> | ||
در مناظره شافعی با اسحاق بن راهویه (متوفی ۲۳۷) نیز اشارهای به این بحث دیده میشود؛ یک بار شافعی حدیثی را به دلیل شفاهی بودن بر حدیث کتبی دیگر ترجیح داد، ولی ابن راهویه، نامهنگاری پیامبر(ص) را به [[کسری]] و قیصر دلیل بر اعتبار مکاتبه دانسته است.<ref>سیوطی، ۱۴۰۸، ج۱، ص۱۵؛ شهیدثانی، ۱۴۰۸، ص۲۸۸ـ۲۹۰. </ref> نظیر استدلال ابن راهویه در کتب [[درایه]] شیعه هم دیده میشود.<ref>مجلسی، ج۲، ص۱۶۷.</ref> قدیمترین اشکال بر اعتبار مکاتبه، در منابع حدیثی شیعه، از آنِ [[شیخ طوسی]] است.<ref>رجوع کنید به۱۳۹۰، ج۳، ص۱۷۱).</ref> وی پس از نقل یک مکاتبه، با اشاره به اینکه هر چه در کتب (نامه ها) آمده، صحیح نیست، آن مکاتبه را نامعتبر خوانده است.<ref> بحرانی، ج۲۳، ص۶۳۱؛ طباطبائی، ج۱۰، ص۲۲۳</ref> در پاسخ گفتهاند که اصحاب امامان با نوشتهها و خط ایشان آشنا بودند و تشخیص آن برایشان چندان دشوار نبود.<ref>شبیری زنجانی، ج۹، درس ۳۲۹، ص۳</ref> گویا به همین جهت، برخی از فقیهان به صحت سند مکاتبه مذکور اشاره کرده و عمل به مضمون آن را جایز شمردهاند.<ref>موسوی عاملی، ج۱، ص۱۸۰؛ نراقی، ج۱۶، ص۳۰۹</ref> | در مناظره [[شافعی]] با اسحاق بن راهویه (متوفی ۲۳۷) نیز اشارهای به این بحث دیده میشود؛ یک بار شافعی حدیثی را به دلیل شفاهی بودن بر حدیث کتبی دیگر ترجیح داد، ولی ابن راهویه، نامهنگاری پیامبر(ص) را به [[کسری]] و قیصر دلیل بر اعتبار مکاتبه دانسته است.<ref>سیوطی، ۱۴۰۸، ج۱، ص۱۵؛ شهیدثانی، ۱۴۰۸، ص۲۸۸ـ۲۹۰. </ref> نظیر استدلال ابن راهویه در کتب [[درایه]] شیعه هم دیده میشود.<ref>مجلسی، ج۲، ص۱۶۷.</ref> قدیمترین اشکال بر اعتبار مکاتبه، در منابع حدیثی شیعه، از آنِ [[شیخ طوسی]] است.<ref>رجوع کنید به۱۳۹۰، ج۳، ص۱۷۱).</ref> وی پس از نقل یک مکاتبه، با اشاره به اینکه هر چه در کتب (نامه ها) آمده، صحیح نیست، آن مکاتبه را نامعتبر خوانده است.<ref> بحرانی، ج۲۳، ص۶۳۱؛ طباطبائی، ج۱۰، ص۲۲۳</ref> در پاسخ گفتهاند که اصحاب امامان با نوشتهها و خط ایشان آشنا بودند و تشخیص آن برایشان چندان دشوار نبود.<ref>شبیری زنجانی، ج۹، درس ۳۲۹، ص۳</ref> گویا به همین جهت، برخی از فقیهان به صحت سند مکاتبه مذکور اشاره کرده و عمل به مضمون آن را جایز شمردهاند.<ref>موسوی عاملی، ج۱، ص۱۸۰؛ نراقی، ج۱۶، ص۳۰۹</ref> | ||
== منابع توقیعات == | == منابع توقیعات == |