پرش به محتوا

وصیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۰۵۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲
ویکی‌سازی و ساده‌سازی
بدون خلاصۀ ویرایش
(ویکی‌سازی و ساده‌سازی)
خط ۱: خط ۱:
{{احکام}}
{{احکام}}
'''وصیت''' سفارش زبانی یا مکتوب شخص به وصی خود درباره اموال و دیگر مسائل مربوط به بعد از مرگ خود است. وصیت از [[مستحبات]] مورد تاکید در [[اسلام]] است. برای وصیت ارکانی همچون موصی، مُوصِی‌بِه و مُوصِی‌لَه ذکر شده است. در وصیت شرایطی از جمله حضور شهود هنگام وصیت و عدم جواز وصیت مجنون و صبی لازم دانسته شده است. وصیت را به عهدی و تملیکی تقسیم کرده‌اند. بر اساس قانون امور حسبی ایران، وصیت به سه قسمت «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» تقسیم می‌شود.
'''وصیت''' سفارش زبانی یا مکتوب به وصی درباره اموال و دیگر مسائل مربوط به بعد از مرگ، و از [[مستحبات]] مورد تأکید در [[اسلام]] است. در وصیت شرایطی از جمله حضور شهود هنگام وصیت و عدم جواز وصیت مجنون و صبی بیان شده است. وصیت را به عهدی و تملیکی تقسیم کرده‌اند. بر اساس قانون امور حسبی ایران، وصیت به سه قسمت «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» تقسیم می‌شود.


== مفهوم‌شناسی و اهمیت==
== مفهوم‌شناسی و اهمیت==
وصیت به‌معنای «عهد» <ref>فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۰۲. ابن  منظور، لسان العرب، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۳۱۱.</ref> و توصیه کردن به اموری است<ref>فراهیدی، العین، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۱۷۷.</ref> که شخص برای خود یا دیگران بر انجام آنها تاکید دارد.<ref>ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ۱۴۱۲ق، ص۷۸.</ref> وصیت را به وصل کردن نیز معنا کرده‌اند؛ زیرا وصیت کننده کار خود را به کسی که به او وصیت کرده، متصل می‌کند.<ref>ابن سیدة، المخصص، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۸۸.</ref> در اصطلاح، وصیت به معنای «عهد یا مالک شدن عین یا منفعت، یا انجام عملی بعد از وفات شخص است».<ref>گلپایگانی، مختصر الاحکام، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۷. سیستانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۳.</ref><br>
وصیت در فقه به‌معنای «عهد یا مالک شدن عین یا منفعت، یا انجام عملی بعد از وفات شخص است».<ref>گلپایگانی، مختصر الاحکام، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۷. سیستانی، المسائل المنتخبة، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۳.</ref>
به شخص وصیت کننده «مُوصی» و به کسی‌که مُوصی، به او وصیت می‌کند «وصیّ» گفته می‌شود.<ref> علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.</ref> وصیّ باید دارای شروطی از جمله [[عقل]]، [[بلوغ]]، [[اسلام]]، [[عدالت]] و حُرّیت باشد.<ref> علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۴.</ref><br>
 
در [[قرآن]]، وصیت و مشتقات آن، در موارد متعددی بکار رفته است، از جمله: درباره سفارش به والدین،<ref>«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ حسْناً»، سوره عنکبوت، آیه۸.</ref> دو برابر بردن [[ارث]] پسر نسبت به دختر،<ref>«ُیوصیکمُ اللهُ فی أَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، سوره نساء، آیه ۱۱.</ref> انسان محتضر<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۰</ref> و ... . در روایات نیز وصیت حق هر مسلمانی دانسته شده<ref> شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۹، ص۱۷۲.</ref> و اینکه اگر کسی بدون وصیت از دنیا برود، با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۲۵۹.</ref> نوشتن وصیت برای کسی حقی به گردن دارد [[واجب]] و برای دیگران [[مستحب]] است.<ref>ابن سعید حلی، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۹۳.</ref>
واژه وصیت و مشتقات آن، در موارد متعددی در [[قرآن]] به کار رفته است؛ از جمله درباره سفارش به والدین،<ref>«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بوالِدَیْهِ حسْناً»، سوره عنکبوت، آیه۸.</ref> دو برابر بردن [[ارث]] پسر نسبت به دختر،<ref>«ُیوصیکمُ اللهُ فی أَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، سوره نساء، آیه ۱۱.</ref> و انسان محتضر<ref>سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref> در روایات نیز وصیت حق هر مسلمانی دانسته شده است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۹، ص۱۷۲.</ref> و اینکه اگر کسی بدون وصیت از دنیا برود، با مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۴ق، ج۱۹، ص۲۵۹.</ref> نوشتن وصیت برای کسی که حقی به گردن دارد [[واجب]] و برای دیگران [[مستحب]] است.<ref>ابن‌سعید حلی، الجامع للشرایع، ۱۴۰۵ق، ص۴۹۳.</ref>
 
در متون فقهی به شخص وصیت‌کننده «مُوصی» و به کسی که وصیت‌کننده به او وصیت می‌کند «وصیّ» گفته می‌شود.<ref>علامه حلی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.</ref> وصیّ باید دارای شروطی از جمله [[عقل]]، [[بلوغ]]، [[اسلام|مسلمان بودن]]، [[عدالت]] و حُرّیت (در برابر بردگی) باشد.<ref>علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۴.</ref>


== ارکان ==
== ارکان ==
وصیت دارای چهار رکن: صیغه، مُوصی، مُوصیٰ لَه و مُوصیٰ بِه است.<ref> مغنیه، الفقه علی مذاهب الخمسة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۴۶۲.</ref> هر چند برخی صیغه را جزء ارکان وصیت ندانسته و ارکان وصیت را سه رکن می‌دانند.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref>
وصیت دارای چهار رکن صیغه، مُوصی، مُوصیٰ‌لَه و مُوصیٰ‌بِه است.<ref>مغنیه، الفقه علی مذاهب الخمسة، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۴۶۲.</ref> با این حال سید محمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعه، صیغه را جزو ارکان وصیت محسوب نکرده و بدین ترتیب ارکان وصیت را سه رکن می‌داند.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref>
*صیغه وصیت: برای وصیت، صیغه‌هایی چون «وصَّیتُ الیک: به تو وصیت کردم»، یا «فوّضت الیک امور اولادی: اختیار امور فرزندانم را به تو واگذار کردم»، یا «نصبتک وصیا لهم او فی حفظ مالی او فیما له فعله: تو را وصی خودم برای فرزندان یا حفظ اموال یا در اموری که انجام دادن آن به نفع فرزندانم باشد انتخاب کردم» ذکر شده است.<ref> علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۲.</ref>
*صیغه وصیت: برای وصیت، صیغه‌هایی چون «وصَّیتُ الیک: به تو وصیت کردم»، یا «فوّضت الیک امور اولادی: اختیار امور فرزندانم را به تو واگذار کردم»، یا «نصبتک وصیا لهم او فی حفظ مالی او فیما له فعله: تو را وصی خودم برای فرزندان یا حفظ اموال یا در اموری که انجام دادن آن به نفع فرزندانم باشد انتخاب کردم» ذکر شده است.<ref>علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۲.</ref>
*موصی: همان وصیت کننده است که از لحاظ شرعی دارای ولایت بر مال یا اطفال یا مجانین باشد همانند پدر یا جد.<ref> علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.</ref> از شرایط موصی [[بلوغ]]، عقل، [[اسلام]]، [[عدالت]] و حر بودن است.<ref> ر. ک: شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۸. بیهقی، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، ۱۴۱۶ق، ص۳۵۵.</ref>
*موصی: همان وصیت‌کننده است که از لحاظ شرعی دارای ولایت بر مال یا اطفال یا مجانین باشد؛ همانند پدر یا جد.<ref>علامه حلی، فواعد الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۶۳.</ref> از شرایط وصی، [[بلوغ]]، عقل، [[اسلام|مسلمان بودن]]، [[عدالت]] و حر بودن است.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸؛ بیهقی، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، ۱۴۱۶ق، ص۳۵۵.</ref>
* موصیٰ به: اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار می‌گیرد<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام،۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۰</ref>
*موصیٰ‌به: اموال یا منفعتی که مورد وصیت قرار می‌گیرد.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۰.</ref>
* موصیٰ له: کسی‌که برای او وصیت می‌شود و باید وجود خارجی داشته باشد، بنابراین وصیت کردن برای میت صحیح نیست.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام،۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۹</ref>
* موصیٰ‌له: کسی که برای او وصیت می‌شود و باید وجود خارجی داشته باشد. بنابراین وصیت کردن برای میت صحیح نیست.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۷۹.</ref>


==شرایط==
==شرایط==
در کتب فقهی شرایط متعددی برای وصیت ذکر شده است که از جمله آنها می‌توان به حضور شهود هنگام وصیت،<ref> شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۶</ref> عدم جواز وصیت صبی و [[محجور]]،<ref> شیخ مفید، المقنعة،۱۴۱۰ق، ص۶۶۸</ref> وجود خارجی داشتن چیزی که به آن وصیت می‌شود <ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹، ج۲، ص۴۷۹.</ref> اشاره کرد.
در کتب فقهی شرایط متعددی برای وصیت ذکر شده است؛ از جمله حضور شهود هنگام وصیت،<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۶.</ref> عدم جواز وصیت صبی و [[محجور]]،<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۶۶۸.</ref> و نیز وجود خارجی داشتن چیزی که به آن وصیت می‌شود.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۹، ج۲، ص۴۷۹.</ref>


== انواع وصیت ==
== انواع وصیت ==
وصیت به عهدی و تملیکی تقسیم شده است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۳۲۴.</ref>  
وصیت به عهدی و تملیکی تقسیم شده است:<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۳۲۴.</ref>  
*وصیت عهدی: موصی، به شخص یا اشخاصی وصیت می‌کند تا بعد از مرگ او تمام امور مورد وصیت را اجرا کند.<ref>بحر العلوم، ۱۴۰۳، بلغة الفقیه، ج۴، ص۵۳.</ref> قوام وصیت عهدی به دو امر موصی و موصی به است، مگر آنکه موصی شخصی را برای اجرای وصیت معین کند که در این صورت تحقق وصیت افزون بر دو رکن مذکور، به وصی نیز نیاز دارد.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref>  
*وصیت عهدی: موصی به شخص یا اشخاصی وصیت می‌کند تا بعد از مرگ او تمام امور مورد وصیت را اجرا کند.<ref>بحرالعلوم، بلغة الفقیه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۵۳.</ref> قوام وصیت عهدی به دو امر موصی و موصی‌به است، مگر آنکه موصی شخصی را برای اجرای وصیت معین کند که در این صورت تحقق وصیت افزون بر دو رکن مذکور، به وصی نیز نیاز دارد.<ref>گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۷۰.</ref>


*وصیت تملیکیه: در این نوع، انسان وصیت می‌کند چیزی بعد از مرگش به تملیک شخص دیگری درآید.<ref>اصفهانی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> این قسم از وصیت را از جمله عقود دانسته‌اند.<ref> نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۲۷۹.</ref>نظر مشهور فقها این است که وصیت تملیکی نیاز به قبول موصی له دارد، برخلاف وصیت عهدی که نیاز به قبول موصی له ندارد.<ref>یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۶۴۳.</ref>
*وصیت تملیکیه: در این نوع، انسان وصیت می‌کند چیزی بعد از مرگش به تملیک شخص دیگری درآید.<ref>اصفهانی، حاشیة المکاسب، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> این قسم از وصیت، از جملهٔ عقود دانسته‌ شده است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۸ش، ج۲۸، ص۲۷۹.</ref> نظر مشهور فقها این است که وصیت تملیکی نیاز به قبول موصی‌له دارد، بر خلاف وصیت عهدی که نیاز به قبول موصی‌له ندارد.<ref>یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۶۴۳.</ref>


== انواع وصیت‌نامه در حقوق ایران ==
== انواع وصیت‌نامه در حقوق ایران ==
بر اساس قوانین امور حسبی، سه نوع وصیت‌نامه «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» وجود دارد.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۶</ref>
بر اساس قوانین امور حسبی، سه نوع وصیت‌نامه «خودنوشت یا عادی»، «رسمی» و «سری» وجود دارد.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۶.</ref>
* وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی: وصیت‌نامه‌ای که وصیت کننده به خط خود می‌نویسد. این وصیت‌نامه دارای تاریخ (روز، ماه و سال) و با امضای موصی می‌باشد.<ref> قانون امور حسبی، ماده ۲۷۸</ref> بر همین اساس کسی که سواد خواندن و نوشتن ندارد یا نابینا باشد یا به نوعی ناتوانی داشته باشد که قادر به نوشتن نباشد، چنین شخصی نمی‌تواند وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی تنظیم نماید. البته نابینایان می‌توانند از خط بریل برای نوشتن وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی استفاده نمایند. وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی در واقع سند عادی است که اجرای آن تنها با رضایت وراث شدنی می‌باشد (نفوذ آن به موجب رضایت وارث یا وارثان خواهد بود).
*وصیت‌نامه خودنوشت یا عادی: وصیت‌نامه‌ای که وصیت‌کننده به خط خود می‌نویسد. این وصیت‌نامه دارای تاریخ (روز، ماه و سال) و با امضای موصی است.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۸.</ref>
*وصیت‌نامه رسمی: این نوع از وصیت مانند سایر اسناد رسمی خواه با موضوع اموال منقول و خواه غیرمنقول، از اعتبار رسمی برای اجرا برخودار می‌باشد. اجرای وصیت‌نامه رسمی نیازی به رضایت وارثان ندارد و آنها تنها می‌توانند نسبت به جعلی بودن آن اعتراض داشته باشند. تنظیم وصیت‌نامه رسمی، مانند تنظیم سایر اسناد رسمی در دفتر اسناد رسمی صورت می‌گیرد.<ref>قانون امور حسبی، ماده 277.</ref>
*وصیت‌نامه رسمی: این نوع از وصیت مانند سایر اسناد رسمی خواه با موضوع اموال منقول و خواه غیرمنقول، از اعتبار رسمی برای اجرا برخودار است. اجرای وصیت‌نامه رسمی نیازی به رضایت وارثان ندارد و آنها تنها می‌توانند نسبت به جعلی بودن آن اعتراض داشته باشند.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۷.</ref>
*وصیت‌نامه سری: این وصیت ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضاء موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین می گردد، امانت گذارده می شود.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۹.</ref> کسی که سواد ندارد نمی تواند سری وصیت نماید.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۸۰.</ref> از سوی دیگر کسی که نمی تواند حرف بزند هر گاه بخواهد وصیت نامه سری تنظیم کند باید تمام وصیت نامه را به خط خود نوشته و امضاء نماید و نیز در حضور مسئول دفتر رسمی روی وصیت نامه بنویسد.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۸۱</ref>
*وصیت‌نامه سری: این وصیت ممکن است به خط موصی یا به خط دیگری باشد، ولی در هر صورت باید به امضای موصی برسد و به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت اقامتگاه موصی یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین می‌گردد، امانت گذارده می‌شود.<ref>قانون امور حسبی، ماده ۲۷۹.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
 
* ابن‌سعید حلی، یحیی، الجامع للشرایع، تحقیق جعفر سبحانی، قم، ‌موسسة سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
* ابن سعید حلی، یحیی، الجامع للشرایع، تحقیق جعفر سبحانی، قم، ‌موسسة سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
* ابن‌سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، تحقیق لجنة احیاء التراث العربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
* ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، تحقیق لجنة احیاء التراث العربی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
* ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا.
* ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، بی تا.
* اصفهانی، محمدحسین، حاشیة المکاسب، تحقیق عباس محمد آل سباع، ۱۴۱۸ق.
* اصفهانی، محمد حسین، حاشیة المکاسب، تحقیق عباس محمد آل سباع، ۱۴۱۸ق.
* بحرالعلوم، محمد، بلغة الفقیه، تعلیق محمد تقی آل بحر العلوم، چاپ چهارم، ۱۴۰۳ق.
* بحر العلوم، محمد، بلغة الفقیه، تعلیق محمد تقی آل بحر العلوم، چاپ چهارم، ۱۴۰۳ق.
* بیهقی، قطب‌الدین، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، موسسة الامام الصادق، ۱۴۱۶ق.
* بیهقی، قطب الدین، اصباح الشیعة بمصباح الشریعة، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، موسسة الامام الصادق، ۱۴۱۶ق.
* جُزَیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، تحقیق سید محمد غروی و یاسر مازح، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
* جزائری و دیگران، الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت، بیروت، دار الثقلین، ۱۴۱۹ق.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمود قوچانی، طهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.  
* جواهری نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الإسلام، تحقیق محمودقوچانی، طهران، دارالکتب‌الاسلامیة،چاپ دوم۱۳۶۸ش.  
* حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تحقیق موسسة آل البیت، قم، موسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
* حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشرعیة، تحقیق موسسة آل البیت، قم: موسسة آل البیت،۱۴۱۴ق.
* سیستانی، سید علی، المسائل المنتخبة، قم، مکتب آیت‌الله العظمی سیستانی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.  
* سیستانی، علی، المسائل المنتخبة، قم، مکتب آیت الله العظمی سیستانی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.  
* شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
* شیخ طوسی، محمد، تهذیب الأحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید، تحقیق حسن موسوی ، طهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* عسکری، ابی الهلال، الفروق اللغویة، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، قم: موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.  
* عسکری، ابی‌الهلال، الفروق اللغویة، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، قم، موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.  
* علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
* علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، تحقیق موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
* فتال نیشابوری، محمد، روضةالواعظین، قم: منشورات الرضی، بی‌تا.
* فتال نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، قم: منشورات الرضی، بی‌تا.
* فراهیدی، خلیل، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بی جا: دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
* فراهیدی، خلیل، العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بی‌جا، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* گلپایگانی، محمد رضا؛ مختصر الاحکام؛ بی‌جا: دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۴ق.
* گلپایگانی، سید محمدرضا، مختصر الاحکام، بی‌جا، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۴ق.
* گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۷ق.
* گلپایگانی، سید محمدرضا، هدایة العباد، قم، دار القرآن الکریم، ۱۴۱۷ق.
* مغنیه، محمد جواد، الفقه علی مذاهب الخمسة، قم، موسسة الصادق، چاپ پنجم، ۱۴۲۷ق.
* مغنیه، محمدجواد، الفقه علی مذاهب الخمسة، قم، موسسة الصادق، چاپ پنجم، ۱۴۲۷ق.
* محقق حلی، شرایع الاسلام، تحقیق صادق شیرازی، طهران، انشارات استقلال، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، تحقیق صادق شیرازی، طهران، انشارات استقلال، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* یزدی طباطبائی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، قم، موسسة فقه الثقلین، ۱۴۲۰ق.
* یزدی طباطبائی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، موسسة فقه الثقلین، ۱۴۲۰ق.
{{پایان}}


{{پایان}}
{{ابواب فقهی}}
{{ابواب فقهی}}
[[رده:احکام ارث]]
[[رده:احکام ارث]]
[[رده:احکام اموات]]
[[رده:احکام اموات]]
۴۴۱

ویرایش