پرش به محتوا

تنزیه الانبیاء (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می‌پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی‌ای که در بر دارد،<ref>ص ۲۵ـ۲۶، ۲۸، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۵، ۵۳، ۹۳، ۱۱۸ـ ۱۱۹، ۱۸۰ـ۱۸۱، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۱۹۵، ۱۹۸ـ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۶.</ref> شایسته است که جزو کتاب‌های ادبی نیز به شمار آید.
با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می‌پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی‌ای که در بر دارد،<ref>ص ۲۵ـ۲۶، ۲۸، ۳۳، ۴۰، ۴۱، ۴۵، ۵۳، ۹۳، ۱۱۸ـ ۱۱۹، ۱۸۰ـ۱۸۱، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۱۹۵، ۱۹۸ـ۱۹۹، ۲۰۳، ۲۰۶.</ref> شایسته است که جزو کتاب‌های ادبی نیز به شمار آید.


==نویسنده کتاب==
==نویسنده کتاب==
خط ۴۳: خط ۴۲:


== محتوای کتاب ==
== محتوای کتاب ==
این کتاب در ۱۸۹ صفحه، در ایران به چاپ سنگی رسیده است. مسائل مختلف این کتاب به نقطه مرکزی بحث و خلاف بین امامیه و معتزله در مسأله [[عصمت]] انبیاء منتهی می‌شود، امامیه می‌گویند: انبیاء هیچ گاه مرتکب گناه نخواهند شد، چه گناه بزرگ و چه گناه کوچک، و چه قبل از نیل به مقام [[نبوت]] و چه بعد از آن، ولی معتزله تنها ارتکاب [[گناه کبیره|گناهان کبیره]]، و یا [[گناه صغیره|صغیره‌ای]] را که موجب استخفاف شود برایشان محال می‌دانند و اما ارتکاب گناهان صغیره‌ای را که موجب استخفاف نگردد چه قبل از نیل به مقام نبوت و چه بعد از آن برایشان تجویز می‌کنند. این کتاب بار دیگر در سال ۱۳۵۲ه در [[نجف]] به چاپ رسیده است. سید در قسمت مهم این کتاب همّ خود را بر صرف ظواهر آیات و یا احادیث نبویه‌ای که از آنها نسبت خطا و گناهان کوچک بر پیغمبران استفاده می‌شود به کار برده است و نیز امامان شیعه امامیه را -چنان که مقتضای مذهب ایشان است- چون پیغمبران معصوم دانسته و حکم به حسن سیرت همه آنان کرده است. سید در این کتاب مسائلی را به کتاب الشافی و رساله المقنع فی الغیبة خود ارجاع داده است. این کتاب را تتمه‌ای است که عبدالوهاب الحسینی -که از افاضل قرن نهم و اوائل قرن دهم است- آن را تألیف نموده است.<ref>گرجی، ابوالقاسم، تاریخ فقه و فقها، ص۱۶۲-۱۶۳.</ref>
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه.
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه.


خط ۵۱: خط ۵۲:


=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
=== استدلال بر عصمت پیامبران ===
وی در شرحِ نظر خود می‌گوید:  
وی در شرحِ نظر خود می‌گوید:
::«تمام آنچه از [[پیامبران]] در مورد انجام گناه بیان شده و ما آنها را نمی‌پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق ([[معجزه|اعجاز]]) پیامبری برمی‌گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره‌ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه [[پیامبر|پیامبری]] بر وجوب پیروی از [[پیامبران]] و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر [[گناهان کبیره]] نیز اینگونه است، اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن).»
::«تمام آنچه از [[پیامبران]] در مورد انجام گناه بیان شده و ما آنها را نمی‌پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم، به نشانه صدق ([[معجزه|اعجاز]]) پیامبری برمی‌گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است، پس باید از گناه کبیره‌ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایسته خداوند نیست. غیرمستقیم به این صورت است که نشانه [[پیامبر|پیامبری]] بر وجوب پیروی از [[پیامبران]] و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر [[گناهان کبیره]] نیز اینگونه است، اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن).»


[[سیدمرتضی]] می‌گوید:  
[[سیدمرتضی]] می‌گوید:
::«میان دو نفر که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است یا احتمال انجام دادنش بر او می‌رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می‌کنند که چنین گناهانی نداشته باشد.»<ref>ص ۱۸، ۲۳.</ref>
::«میان دو نفر که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است یا احتمال انجام دادنش بر او می‌رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می‌کنند که چنین گناهانی نداشته باشد.»<ref>ص ۱۸، ۲۳.</ref>


=== استدلال بر عصمت امامان===
=== استدلال بر عصمت امامان===
او درباره [[امامان]] نیز می‌گوید:  
او درباره [[امامان]] نیز می‌گوید:
::«علت حضور [[امام]] این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن [[گناهان کبیره]] را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می‌انجامد مگر اینکه به امامی [[معصوم]] برسد. چون قول [[امامان]] مانند قول [[پیامبر]]، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می‌شود، پس حکم آنان دربارۀ انجام دادن [[گناهان صغیره]] (چه پیش از [[امامت]] چه پس از آن)، و [[گناهان کبیره]] پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.»<ref>ص ۲۴ـ ۲۵.</ref>
::«علت حضور [[امام]] این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس، اگر انجام دادن [[گناهان کبیره]] را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می‌انجامد مگر اینکه به امامی [[معصوم]] برسد. چون قول [[امامان]] مانند قول [[پیامبر]]، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می‌شود، پس حکم آنان دربارۀ انجام دادن [[گناهان صغیره]] (چه پیش از [[امامت]] چه پس از آن)، و [[گناهان کبیره]] پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.»<ref>ص ۲۴ـ ۲۵.</ref>


خط ۸۵: خط ۸۶:


=== توجیه روایات ناسازگار ===
=== توجیه روایات ناسازگار ===
[[سید مرتضی]] درباره روایت‌های ناظر به مسئله [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می‌گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قوی‌تر است<ref>همان، ص۳۶، ۴۶.</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی‌توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص۲۲۶.</ref> بنابراین، هر روایتی که با ادله عقلی ناسازگار باشد را نمی‌پذیریم.<ref>ص ۳۶، ۴۹، ۱۴۲، ۱۵۲، ۱۷۱، ۱۹۳.</ref> این امر در صورتی است که روایت‌ها از نظر سند و راوی محکم باشند و گرنه نمی‌توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص ۳۶ـ۳۷، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۷۱، ۱۹۱، ۲۳۷ـ ۲۳۸.</ref>  
[[سید مرتضی]] درباره روایت‌های ناظر به مسئله [[عصمت]] که با نظر وی ناسازگار است، می‌گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادله عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قوی‌تر است<ref>همان، ص۳۶، ۴۶.</ref>و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی‌توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛<ref>همان، ص۲۲۶.</ref> بنابراین، هر روایتی که با ادله عقلی ناسازگار باشد را نمی‌پذیریم.<ref>ص ۳۶، ۴۹، ۱۴۲، ۱۵۲، ۱۷۱، ۱۹۳.</ref> این امر در صورتی است که روایت‌ها از نظر سند و راوی محکم باشند و گرنه نمی‌توان به آنها اعتنا کرد.<ref>ص ۳۶ـ۳۷، ۱۰۲ـ۱۰۳، ۱۷۱، ۱۹۱، ۲۳۷ـ ۲۳۸.</ref>


سیدمرتضی درباره پاره‌ای از روایت‌ها که با ظاهر [[قرآن]] نیز مخالفند، می‌گوید وقتی ظاهر [[قرآن]] بر معصیت [[پیامبران]] دلالت ندارد، چگونه چنین روایت‌هایی را می‌توان پذیرفت؟<ref>ص ۱۷۹.</ref> البته اگر روایت‌های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل هستند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص ۴۹، ۱۹۳، ۲۰۰، ۲۰۹ـ۲۱۰، ۲۲۶.</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص ۲۶۰.</ref>
سیدمرتضی درباره پاره‌ای از روایت‌ها که با ظاهر [[قرآن]] نیز مخالفند، می‌گوید وقتی ظاهر [[قرآن]] بر معصیت [[پیامبران]] دلالت ندارد، چگونه چنین روایت‌هایی را می‌توان پذیرفت؟<ref>ص ۱۷۹.</ref> البته اگر روایت‌های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل هستند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد<ref>ص ۴۹، ۱۹۳، ۲۰۰، ۲۰۹ـ۲۱۰، ۲۲۶.</ref> و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.<ref>ص ۲۶۰.</ref>
خط ۱۰۸: خط ۱۰۹:


ترجمه‌ای به اردو از بخش اول ''تنزیه الانبیاء''، به قلم حسین هندی با عنوان ''تحفة الاتقیاء''، در [[هند]] به چاپ رسیده است. ترجمه اردویی به نام ''تحفة الانبیاء'' نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۳، ص۴۰۸، ۴۲۲.</ref>
ترجمه‌ای به اردو از بخش اول ''تنزیه الانبیاء''، به قلم حسین هندی با عنوان ''تحفة الاتقیاء''، در [[هند]] به چاپ رسیده است. ترجمه اردویی به نام ''تحفة الانبیاء'' نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج ۳، ص۴۰۸، ۴۲۲.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|4}}


{{پانویس|2}}
==منابع==
==منابع==
* آقابزرگ طهرانی.
* آقابزرگ طهرانی.