علت غایی: تفاوت میان نسخهها
م،
بدون خلاصۀ ویرایش |
(م،) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==تعریف علت غایی== | ==تعریف علت غایی== | ||
علت غایی یکی از علل چهارگانه (فاعلی، غایی، صوری و مادی){{یادداشت|علت فاعلى، موجوديّت معلول از اوست؛ علت مادی، مواد تشكيل دهنده وجود معلول است، مانند چوب و ميخ و غيره در صندلى؛ علت صوری، شكل هندسى و هيأت ظاهری معلول است كه با حاصل شدن آن، معلول موجود میشود كه حصول آن هم مستلزم حصول علل فاعلی، مادی و غایی است؛ علت غايی، هدف و انگيزهاى كه موجب فعاليت فاعل براى ايجاد معلول میشود.(غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شيخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۶۵)}} که محرِّک علت فاعلی در بهکارگرفتن ماده و صورت است و به همین جهت، ارسطو آن را مقدم بر سایر علل میدانست.<ref>بریه، تاریخ فلسفه، ۱۳۷۴ش، ص۲۵۸.</ref> [[فلسفه اسلامی|فیلسوفان مسلمان]]، علت غایی را به معنای علتی میدانند که فاعل به سبب آن فعلی را انجام میدهد.<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۵۰؛ مصباح یزدی، تعلیقة علی نهایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۸.</ref><br> | علت غایی یکی از علل چهارگانه (فاعلی، غایی، صوری و مادی){{یادداشت|علت فاعلى، موجوديّت معلول از اوست؛ علت مادی، مواد تشكيل دهنده وجود معلول است، مانند چوب و ميخ و غيره در صندلى؛ علت صوری، شكل هندسى و هيأت ظاهری معلول است كه با حاصل شدن آن، معلول موجود میشود كه حصول آن هم مستلزم حصول علل فاعلی، مادی و غایی است؛ علت غايی، هدف و انگيزهاى كه موجب فعاليت فاعل براى ايجاد معلول میشود.(غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شيخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۲۶۵)}} که محرِّک علت فاعلی در بهکارگرفتن ماده و صورت است و به همین جهت، ارسطو آن را مقدم بر سایر علل میدانست.<ref>بریه، تاریخ فلسفه، ۱۳۷۴ش، ص۲۵۸.</ref> [[فلسفه اسلامی|فیلسوفان مسلمان]]، علت غایی را به معنای علتی میدانند که فاعل به سبب آن فعلی را انجام میدهد.<ref>صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۵۰؛ مصباح یزدی، تعلیقة علی نهایة الحکمة، ۱۳۹۳ش، ص۲۸۸.</ref><br>{{یادداشت|أما الغاية فهي ما لأجله يكون الشيء. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱، ج۲، ص۲۵۰.}} | ||
با توجه به تنوع [[علت فاعلی]] (فاعل بالطبع، فاعل بالقصد و غیره)،<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰-۹۳.</ref> تحقق علت غایی نیز متنوع است؛ مثلا علت غایی افعال طبیعی در فاعل بالطبع، میل طبیعی شیء به اثر و فعلیت خاص است؛<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref> اما علت غایی فعل اختیاری در فاعل بالقصد، علم یا شوق و محبت او به نتیجه فعل است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref><br> | با توجه به تنوع [[علت فاعلی]] (فاعل بالطبع، فاعل بالقصد و غیره)،<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰-۹۳.</ref> تحقق علت غایی نیز متنوع است؛ مثلا علت غایی افعال طبیعی در فاعل بالطبع، میل طبیعی شیء به اثر و فعلیت خاص است؛<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref> اما علت غایی فعل اختیاری در فاعل بالقصد، علم یا شوق و محبت او به نتیجه فعل است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref><br> | ||
درباره نسبت علت فاعلی و علت غایی گفته شده، علت فاعلی، سبب تحقق غایت در خارج است و علت غایی، سبب فاعل شدن فاعل است و ذات فاعل بدون علت غایی، متصف به وصف فاعلیت نخواهد شد.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۷۶ش، ج۲، بخش دوم، ص۳۳۳.</ref> | درباره نسبت علت فاعلی و علت غایی گفته شده، علت فاعلی، سبب تحقق غایت در خارج است و علت غایی، سبب فاعل شدن فاعل است و ذات فاعل بدون علت غایی، متصف به وصف فاعلیت نخواهد شد.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۱۳۷۶ش، ج۲، بخش دوم، ص۳۳۳.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
===علت غایی و جهت=== | ===علت غایی و جهت=== | ||
«حرکت» خروج از حالتی به حالت دیگر است و «جهت» آن جانبی است که سیر حرکت به سمت آن است. در مثال «خروج علی از منزل به سمت خانه حسن برای دیدار او»، سمت چپ، جهت حرکت علی است و رسیدن به خانه حسن، نهایت حرکت و دیدار با او، نتیجه حرکت است. علت غایی نیز علم و شوق علی به این دیدار است.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | «حرکت» خروج از حالتی به حالت دیگر است و «جهت» آن جانبی است که سیر حرکت به سمت آن است. در مثال «خروج علی از منزل به سمت خانه حسن برای دیدار او»، سمت چپ، جهت حرکت علی است و رسیدن به خانه حسن، نهایت حرکت و دیدار با او، نتیجه حرکت است. علت غایی نیز علم و شوق علی به این دیدار است.<ref>نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
ارسطو از فیلسوفان یونان باستان (درگذشت ۳۲۲ سال پیش از میلاد)، علت غایی را سرآمد و مقدم بر همه علتها میدانست. با پیروی از او، مکتب مَدْرَسی مسیحیت در قرون وسطا نیز پدیدههای مادی را به کمک قصد و [[اراده الهی|اراده خدا]] تبیین میکرد و به جای پرسش از چگونگی، از چراییها و علت غایی سخن میگفت.<ref>برت، مبادی مابعدالطبیعه علوم نوین، ۱۳۶۹ش، ص۹۰.</ref><br> | ارسطو از فیلسوفان یونان باستان (درگذشت ۳۲۲ سال پیش از میلاد)، علت غایی را سرآمد و مقدم بر همه علتها میدانست. با پیروی از او، مکتب مَدْرَسی مسیحیت در قرون وسطا نیز پدیدههای مادی را به کمک قصد و [[اراده الهی|اراده خدا]] تبیین میکرد و به جای پرسش از چگونگی، از چراییها و علت غایی سخن میگفت.<ref>برت، مبادی مابعدالطبیعه علوم نوین، ۱۳۶۹ش، ص۹۰.</ref><br> |