کاربر ناشناس
مالک اشتر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mashg |
imported>Mashg بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
نسب مالک طبق گفته [[ابن ابی الحدید]] چنین است: مالک بن حارث بن عبد یغوث بن مسلمة بن ربیعة بن خزیمة بن سعد بن مالک ابن نخع بن عمرو بن علة بن خالد بن مالک بن أدد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج۱۵، ص۹۸.</ref>مالک در رجز خود در جنگ صفین خود را از قبیله مذحج معرفی کرده است.<ref>ابن مزاحم٬ وقعة صفین٬ ۱۴۰۴ق٬ ج۱ ٬ ص۳۹۵</ref> | نسب مالک طبق گفته [[ابن ابی الحدید]] چنین است: مالک بن حارث بن عبد یغوث بن مسلمة بن ربیعة بن خزیمة بن سعد بن مالک ابن نخع بن عمرو بن علة بن خالد بن مالک بن أدد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج۱۵، ص۹۸.</ref>مالک در رجز خود در جنگ صفین خود را از قبیله مذحج معرفی کرده است.<ref>ابن مزاحم٬ وقعة صفین٬ ۱۴۰۴ق٬ ج۱ ٬ ص۳۹۵</ref> | ||
تاریخ و مکان ولادت مالک اشتر، نامشخص است؛ اما شکی نیست که وی در سرزمین [[یمن]] بزرگ شده است و سپس در [[سال ۱۱ قمری]] یا [[سال ۱۲ قمری]] (۶۳۲ یا ۶۳۳م) از آنجا مهاجرت کرده است.<ref>المهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ۱۴۳۲ق، ص۳۳.</ref> وی از دلیران بزرگ و رئیس قومش بود و جاهلیت را درک کرد. در [[کوفه]] ساکن شد و از پشت او نسلی در کوفه زیستند. وقتی در [[جنگ یرموک]] از ناحیه چشم آسیب دید به وی لقب اشتر دادند.<ref>شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۳.(اَشْتَر به کسی گفته میشود که پلک چشمش باز گردیده باشد.دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «اشتر»).</ref> | تاریخ و مکان ولادت مالک اشتر، نامشخص است؛ اما شکی نیست که وی در سرزمین [[یمن]] بزرگ شده است و سپس در [[سال ۱۱ قمری]] یا [[سال ۱۲ قمری]] (۶۳۲ یا ۶۳۳م) از آنجا مهاجرت کرده است.<ref>المهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ۱۴۳۲ق، ص۳۳.</ref> وی از دلیران بزرگ و رئیس قومش بود و جاهلیت را درک کرد. در [[کوفه]] ساکن شد و از پشت او نسلی در کوفه زیستند. وقتی در [[جنگ یرموک]] از ناحیه چشم آسیب دید به وی لقب اشتر دادند.<ref>شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۳.(اَشْتَر به کسی گفته میشود که پلک چشمش باز گردیده باشد.دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «اشتر»).</ref> کنیه او ابو ابراهیم است. | ||
== پیامبر اکرم و مالک اشتر== | == پیامبر اکرم(ص) و مالک اشتر== | ||
مالک اشتر در یمن اسلام آورد. او هیچ وقت به محضر پیامبر نرسید. اما گفته شده است روزی در حضور پیامبر از او سخن به میان آمد٬ پیامبر فرمود: او حقیقتا مومن است.<ref>امین٬ اعیان الشیعه٬ ۱۴۰۳ق٬ ج۹ ٬ ص۴۱ </ref>[[ابن ابی الحدید]] حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل میکند که در آن آمده است گروهی از '''مؤمنان''' بر جنازه [[ابوذر غفاری]] حاضر میشوند. از آنجا که مالک اشتر در میان گروهی بود که بر جنازه ابوذر در تبعیدگاه [[ربذه]] حاضر شدند و به [[غسل میت|غُسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] ابوذر پرداختند، ابن ابی الحدید این [[حدیث]] را شهادت قطعی از پیامبر(ص) بر مؤمنبودن مالک اشتر میداند و نتیجه میگیرد مالک اشتر، طبق آنچه پیامبر(ص) فرموده است '''مؤمن''' است.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۹۹-۱۰۰.</ref> در دفن ابوذر، گروهی که حاضر بودند در [[نماز میت|نماز]] بر ابوذر، مالک اشتر را امام قرار داده و به وی اقتدا کردند.<ref>روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج۲، ص۲۸۴</ref> | مالک اشتر در یمن اسلام آورد. او هیچ وقت به محضر پیامبر نرسید. اما گفته شده است روزی در حضور پیامبر از او سخن به میان آمد٬ پیامبر فرمود: او حقیقتا مومن است.<ref>امین٬ اعیان الشیعه٬ ۱۴۰۳ق٬ ج۹ ٬ ص۴۱ </ref>نیز [[ابن ابی الحدید]] حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل میکند که در آن آمده است گروهی از '''مؤمنان''' بر جنازه [[ابوذر غفاری]] حاضر میشوند. از آنجا که مالک اشتر در میان گروهی بود که بر جنازه ابوذر در تبعیدگاه [[ربذه]] حاضر شدند و به [[غسل میت|غُسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] ابوذر پرداختند، ابن ابی الحدید این [[حدیث]] را شهادت قطعی از پیامبر(ص) بر مؤمنبودن مالک اشتر میداند و نتیجه میگیرد مالک اشتر، طبق آنچه پیامبر(ص) فرموده است '''مؤمن''' است.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۹۹-۱۰۰.</ref> در دفن ابوذر، گروهی که حاضر بودند در [[نماز میت|نماز]] بر ابوذر، مالک اشتر را امام قرار داده و به وی اقتدا کردند.<ref>روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج۲، ص۲۸۴</ref> | ||
==دوره [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]]== | ==دوره [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]]== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==دوره عثمان بن عفان== | ==دوره عثمان بن عفان== | ||
===مقابله با والی فاسد کوفه=== | |||
ولید بن عقبه والی کوفه بود. او بادهگساری میکرد و فسقش علنی بود. چون در حال مستی برای اقامه نماز جماعت صبح در مسجد حاضر شد<ref> ابن عبد البر٬الاستيعاب،۱۴۱۲ق٬ ج۴،ص۱۵۵۴</ref>٬ مردم انگشتر او را در آوردند. مالک اشتر آن را به مدینه و برای خلیفه آورد تا حکم عزلش را از وی بستاند. عثمان با اصرار علی مجبور شد او را احضار و تعزیر نماید.<ref>الکوفی٬ الفتوح، ۱۴۱۱ق٬ ج۲، ص۳۸۲</ref> | |||
===تبعید به شام و حمص=== | ===تبعید به شام و حمص=== | ||
[[سعید بن عاص اموی]]، والی [[عثمان]] در [[کوفه]]، | [[سعید بن عاص اموی]]، والی [[عثمان]] در [[کوفه]]، گفته بود [[سواد]] (منطقهای در [[عراق]] که باغها و بستانهای فراوان دارد) بستان [[قریش]] و [[بنی امیه]] است. این سخن باعث اعتراض و درگیری مالک اشتر و برخی دیگر با رئیس شرطه کوفه شد. پس از این عمل، سعید بن عاص به دستور عثمان، مالک و ۹ نفر دیگر را به [[شام]] تبعید کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۴۰.</ref> | ||
طبق نقل ابن ابی الحدید، برخی از تبعیدشدگان به شام به همراه مالک اشتر از این قرارند: [[مالک بن کعب ارحبی]]، [[اسود بن یزید نخعی]]، [[علقمة بن قیس نخعی]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]. با توجه به گفتوگوهایی که در [[شام]] میان مالک و یارانش با معاویه پیش آمد، [[معاویه]] به عثمان نامهای نوشت و عثمان خواستار برگرداندن آنها به کوفه شد. آنها در کوفه، سرزنش سعید بن عاص و عثمان را ادامه دادند. در اثر گزارش سعید بن عاص به خلیفه، عثمان دستور داد که آنها را به [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]] بفرستد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۲، ص ۱۳۰-۱۳۳.</ref> | طبق نقل ابن ابی الحدید، برخی از تبعیدشدگان به شام به همراه مالک اشتر از این قرارند: [[مالک بن کعب ارحبی]]، [[اسود بن یزید نخعی]]، [[علقمة بن قیس نخعی]]، [[صعصعة بن صوحان عبدی]]. با توجه به گفتوگوهایی که در [[شام]] میان مالک و یارانش با معاویه پیش آمد، [[معاویه]] به عثمان نامهای نوشت و عثمان خواستار برگرداندن آنها به کوفه شد. آنها در کوفه، سرزنش سعید بن عاص و عثمان را ادامه دادند. در اثر گزارش سعید بن عاص به خلیفه، عثمان دستور داد که آنها را به [[حمص]] نزد [[عبدالرحمن بن خالد بن ولید]] بفرستد.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۲، ص ۱۳۰-۱۳۳.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۸: | ||
==حضور در جنگهای امام علی(ع) == | ==حضور در جنگهای امام علی(ع) == | ||
=== از فرماندهان جنگ جمل === | === از فرماندهان جنگ جمل === | ||
مالک اشتر در [[جنگ جمل]]، فرمانده جناح راست لشکر امیرالمؤمنین(ع) بود.<ref>مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۳.</ref> در این جنگ، مالک اشتر با [[عبدالله بن زبیر]] که افسار شتر [[عایشه]] را به دست داشت، تن به تن | مالک اشتر در [[جنگ جمل]]، فرمانده جناح راست لشکر امیرالمؤمنین(ع) بود.<ref>مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۳.</ref> در این جنگ، مالک اشتر با [[عبدالله بن زبیر]] که افسار شتر [[عایشه]] را به دست داشت، تن به تن شدند؛ عبدالله خطاب به یارانش فریاد میزد مالک را با من بکشید<ref>«اقتلونی و مالکا» یا «اقتلوا مالکاً معی»</ref> که یاران هر یک به کمکشان آمدند و یار خود را نجات دادند.<ref>مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۴.</ref> | ||
چون جنگ | |||
:مالک گفت: با معذرت از خدا و سپس از تو، به خدا سوگند! اگر گرسنگی سه | چون جنگ پایان یافت عایشه از او پرسید تو بودی که میخواستی خواهرم اسماء را عزادار فرزندش [یعنی عبدالله بن زبیر] کنی؟ | ||
:مالک گفت: با معذرت از خدا و سپس از تو، به خدا سوگند! اگر پیری و گرسنگی سه روزهام نبود تو را از او آسوده میکردم.<ref>المفید، الجمل، ص۳۷۰؛ نیز رجوع کنید به: دوانی، اصحاب امام علی(ع)، ص۵۰۹.</ref> | |||
پس مالک شتری گران را خرید و در عوض شتر عایشه که در جنگ پی شده بود به وی داد.<ref>الطبری، ج ۴، ص ۵۴۲؛ طبق نقل مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۴.</ref> | پس مالک شتری گران را خرید و در عوض شتر عایشه که در جنگ پی شده بود به وی داد.<ref>الطبری، ج ۴، ص ۵۴۲؛ طبق نقل مهاجر، مالک الاشتر سیرته و مقامه فی بعلبک، ص ۸۴.</ref> | ||
=== از فرماندهان جنگ صفین === | === از فرماندهان جنگ صفین === | ||
مالک اشتر در [[جنگ صفین]] از فرماندهان لشکر [[امیرالمؤمنین(ع)]] بود. در این جنگ که یاران امام علی(ع) در حال پیروزی بودند و هنگامی که مالک به قلب لشکر [[معاویه]] رسیده بود، | مالک اشتر در [[جنگ صفین]] از فرماندهان لشکر [[امیرالمؤمنین(ع)]] بود. در این جنگ که یاران امام علی(ع) در حال پیروزی بودند و هنگامی که مالک به قلب لشکر [[معاویه]] رسیده بود، سپاه معاویه با نیرنگ [[عمرو بن عاص]] [[قرآن|قرآنها]] را بر سرِ نیزه کردند و یاران امام(ع) را به [[حکمیت]] قرآن فراخواندند. عدهای از لشکریان امام علی(ع) که شمارشان را بیست هزار نفر نوشتهاند، فریب خورده و از علی خواستند که از جنگ را خاتمه دهد و گرنه امام را خواهند کشت. سخنان امام علی(ع) در آنان تاثیری نکرد لذا ناچار شد به مالک دستور دهد که برگردد. | ||
چون مالک دانست که علی را تهدید به قتل کردهاند از میدان جنگ برگشت. وی از مخالفان [[حکمیت]] بود؛ اما چون امام(ع) پذیرفته بود از وی پیروی کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۳۹.</ref> | |||
به | |||
==سفر به مصر و شهادت اشتر== | ==سفر به مصر و شهادت اشتر== | ||
[[پرونده:حرم مالک اشتر.jpg|250px|بندانگشتی|آرامگاه مالک اشتر که در روستای القَلَج از توابع شهر الخانکَة در استان القَليُوبِية یکی از استانهای شمالی [[مصر]] و در شمال شرقی شهر [[قاهره]] واقع شده است. این تصویر مربوط به سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ میلادی است.]] | [[پرونده:حرم مالک اشتر.jpg|250px|بندانگشتی|آرامگاه مالک اشتر که در روستای القَلَج از توابع شهر الخانکَة در استان القَليُوبِية یکی از استانهای شمالی [[مصر]] و در شمال شرقی شهر [[قاهره]] واقع شده است. این تصویر مربوط به سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ میلادی است.]] | ||
[[پرونده:سنگ قبر مالک اشتر.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر مالک اشتر]] | [[پرونده:سنگ قبر مالک اشتر.jpg|بندانگشتی|سنگ قبر مالک اشتر]] | ||
چون اوضاع [[مصر]] -که آن هنگام، [[محمد بن ابی بکر]] والیاش بود- آشفته شد، امیرالمؤمنین(ع) اشتر را که در [[نصیبین]] بود٬ به حکومت مصر منصوب کرد.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۳۸.</ref> | |||
معاویه که میدانست با وجود اشتر فتح مصر دشوار میشود برای یکی از خراج دهندگان پیغام فرستاد اگر او را بکشی تا زندهام و زندهای از تو خراج نمیگیرم. اشتر در راه مصر بود که آن مرد ر [[قلزم]] شربت عسل مسمومی را به او نوشاند و به شهادتش رساند.<ref>الامین، اعیان الشیعه، ج ۹، صص ۳۸-۳۹.</ref> | |||
ابن ابی الحدید میگوید: مالک در سال ۳۹ق هنگام سفر به مصر برای اداره آنجا از طرف علی علیهالسلام، درگذشت. | اما ابن ابی الحدید میگوید: مالک در سال ۳۹ق هنگام سفر به مصر برای اداره آنجا از طرف علی علیهالسلام، درگذشت. گفته شده است که سم داده شد و گفته شده است که این درست نیست؛ بلکه مرگش طبیعی بود.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۹۵۹ق، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> نویسنده [[الغارات]] (متوفای ۲۸۳ه.ق.) روایاتی گوناگون را از نحوه مسموم شدن مالک توسط معاویه نقل کرده است.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۳-۲۶۴.</ref> | ||
علقمه بن قیس نخعی میگوید: [امام] علی(ع) [در مرگ مالک] پیوسته دریغ و اندوه میخورد؛ چندانکه گمان کردیم فقط او مصیبت دیده است و نه ما [قبیله نخع] و این اندوه، روزهایی در چهرهاش آشکار بود.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵-۲۶۶.</ref> | علقمه بن قیس نخعی میگوید: [امام] علی(ع) [در مرگ مالک] پیوسته دریغ و اندوه میخورد؛ چندانکه گمان کردیم فقط او مصیبت دیده است و نه ما [قبیله نخع] و این اندوه، روزهایی در چهرهاش آشکار بود.<ref>الثقفی، الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵-۲۶۶.</ref> | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۲: | ||
* ابن مزاحم٬ نصر٬ وقعه الصفین٬ تخقیق محمد عبد السلام هارون٬ قم٬ مکتبه آیةالله العظمی المرعشی النجفی٬ ۱۴۰۴ق. | * ابن مزاحم٬ نصر٬ وقعه الصفین٬ تخقیق محمد عبد السلام هارون٬ قم٬ مکتبه آیةالله العظمی المرعشی النجفی٬ ۱۴۰۴ق. | ||
* بحرانی٬ هاشم سید٬ البرهان فی تفسیر القرآن٬ تحقيق قسم الدراسات الاسلامية موسسة البعثة٬ تهران٬ بعثت٬ چ۱ ٬ ۱۴۱۶ق. | * بحرانی٬ هاشم سید٬ البرهان فی تفسیر القرآن٬ تحقيق قسم الدراسات الاسلامية موسسة البعثة٬ تهران٬ بعثت٬ چ۱ ٬ ۱۴۱۶ق. | ||
اربلی٬ علی بن عیسی٬ كشف الغمة فی معرفة الائمة٬ تبریز٬ بنی هاشمی٬ ۱۳۸۱ش٬ | * قمی٬ عباس٬ تتمه المنتهی فی وقایع ایام خلفا بضمیمه کتاب طبقات خلفا و اصحاب ائمه و علماء و شعراء٬ تهران٬ کتابخانه مرکزی، ۱۳۲۵ش. | ||
* اربلی٬ علی بن عیسی٬ كشف الغمة فی معرفة الائمة٬ تبریز٬ بنی هاشمی٬ ۱۳۸۱ش٬ | |||
* ابن عبد البر٬ أبو عمر يوسف٬ الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، ط الأولى، ۱۴۱۲ق. | |||
* ابن اعثم الكوفى٬ أبو محمد أحمد٬ كتاب الفتوح، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، ۱۴۱۱ق. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۵: | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[Category:کارگزاران حکومت امام علی]] | [[Category:کارگزاران حکومت امام علی]] | ||
[[Category:مدفونان در مصر]] | [[Category:مدفونان در مصر]] |