|
|
خط ۷۹: |
خط ۷۹: |
| [[توریه]] به این معناست که گوینده از گفتن یک لفظ، معنایی اراده کند که اگرچه مطابق واقع است، هدفش از گفتن آن لفظ این است که شنونده خلاف آن معنا را بفهمد.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۷.</ref> گاهی تقیه در قالب توریه انجام میشود و گفته میشود این بهترین نوع تقیه است و تا جایی که امکان دارد، تقیهکننده بهتر است توریه کند.<ref>گلستانه اصفهانی، منهج الیقین، ۱۳۸۸ش، ص۸۳.</ref> | | [[توریه]] به این معناست که گوینده از گفتن یک لفظ، معنایی اراده کند که اگرچه مطابق واقع است، هدفش از گفتن آن لفظ این است که شنونده خلاف آن معنا را بفهمد.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۷.</ref> گاهی تقیه در قالب توریه انجام میشود و گفته میشود این بهترین نوع تقیه است و تا جایی که امکان دارد، تقیهکننده بهتر است توریه کند.<ref>گلستانه اصفهانی، منهج الیقین، ۱۳۸۸ش، ص۸۳.</ref> |
|
| |
|
| برای نمونه در داستان برادران [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] که برای گرفتن گندم نزد وی آمده بودند، مطابق آیات قرآن، وقتی یوسف بارشان را بست، برای آنکه برادرش بنیامین را نزد خودش نگه دارد، جام سلطنتی را مخفیانه در بار او گذاشت و به سخنگویش گفت فریاد بزند که شما کاروانیان، دزد هستید. | | برای نمونه در داستان برادران [[یوسف (پیامبر)|حضرت یوسف]] که برای گرفتن گندم نزد وی آمده بودند، مطابق آیات قرآن، وقتی یوسف بارشان را بست، برای آنکه برادرش بنیامین را نزد خودش نگه دارد، جام سلطنتی را مخفیانه در بار او گذاشت و به سخنگویش گفت فریاد بزند که شما کاروانیان، دزد هستید. طبق برخی روایات و بر همین اساس، بهباور مفسران، یوسف در اینجا برای رسیدن به مصلحتی، تقیه کرد و دست به توریه زد؛ به این معنا که مقصود او این نبود که پیمانه را دزدیدهاید؛ بلکه این بود که شما برادران، یوسف را از پدرش دزدیده و به چاه انداختهاید.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۵۵؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱۷؛طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تقیه و حفظ نیروها، ترجمه سید محمدجواد بنی سعید لنگرودی، ۱۳۹۴ش، ص۶۸.</ref> |
| | |
| براساس روایت [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، وقتی برادران یوسف گفتند: «چه گم كردهايد؟»، گفتند: «جام شاه را گم كردهايم» (نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ) و به آنان نگفتند شما سارقید.<ref>سوره یوسف، آیات ۷۲-۷۰؛ طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، صص۳۵۲-۳۵۴</ref> طبق برخی روایات و بر همین اساس، بهباور مفسران، یوسف در اینجا برای رسیدن به مصلحتی، تقیه کرد و دست به توریه زد؛ به این معنا که مقصود او این نبود که پیمانه را دزدیدهاید؛ بلکه این بود که شما برادران، یوسف را از پدرش دزدیده و به چاه انداختهاید.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۵۵؛ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۱۷؛طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۲۲۳؛ مکارم شیرازی، تقیه و حفظ نیروها، ترجمه سید محمدجواد بنی سعید لنگرودی، ۱۳۹۴ش، ص۶۸.</ref>
| |
| | |
| [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] در توضیح این روایت میگوید امام صادق(ع) در این مقام است که بگوید هرگاه مصلحت اقتضا کند که گفتار انسان بر خلاف ظاهرش تأویل شود، این کار مجاز است و به آن دروغ گفته نمیشود؛ چنانچه پیامبران این کار را کردهاند.<ref>فیض کاشانی، الوافي، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۹۳۳.</ref>
| |
|
| |
|
| ==دیدگاه اهل سنت== | | ==دیدگاه اهل سنت== |
| در کتاب [[الموسوعة الفقهیة الکویتیة]] (موسوعهای در موضوع فقه اهل سنت در ۴۵ مجلد) چنین آمده است که از نظر اکثر عالمان اهل سنت، در مواقع ضرورت؛ یعنی در جایی که خوف از کشتهشدن و آزار و اذیت و به طور کلی ضرر زیاد وجود داشته باشد، به مقدار دفع ضرر، تقیه جایز است.<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> | | در کتاب [[الموسوعة الفقهیة الکویتیة]] (موسوعهای در موضوع فقه اهل سنت در ۴۵ مجلد) چنین آمده است که از نظر اکثر عالمان اهل سنت، در مواقع ضرورت؛ یعنی در جایی که خوف از کشتهشدن و آزار و اذیت و به طور کلی ضررِ زیاد وجود داشته باشد، بهمقدار دفع ضرر، تقیه جایز است.<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> |
| | |
| آنها برای اثبات جواز و مشروعیت تقیه علاوه بر آیاتی همچون آیه ۲۸ [[سوره آلعمران|سوره آل عمران]] و [[آیه ۱۰۶ سوره نحل]]<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> به روایات نیز استناد کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۹؛ هیثمی، کشف الاستار، ۱۳۹۹ق، ج۴، ص۱۱۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۲۰، ص۹۴؛ حبیب العمیدی، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقههای اسلامی غیر شیعی، ترجمه محمدصادق عارف، ۱۳۷۷ش، ص۷۲-۷۷.</ref>
| |
|
| |
|
| ==دیدگاه وهابیت و نقد آن==
| | آنها برای اثبات جواز و مشروعیت تقیه علاوه بر آیاتی همچون آیه ۲۸ [[سوره آلعمران]] و [[آیه ۱۰۶ سوره نحل]]<ref>جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۸۶-۱۸۷.</ref> به روایات نیز استناد کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۹؛ هیثمی، کشف الاستار، ۱۳۹۹ق، ج۴، ص۱۱۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۲۰، ص۹۴؛ حبیب العمیدی، تقیه از دیدگاه مذاهب و فرقههای اسلامی غیر شیعی، ترجمه محمدصادق عارف، ۱۳۷۷ش، ص۷۲-۷۷.</ref> |
| عالمان [[وهابیت|وهابی]] از مخالفان و منتقدان عمل به تقیه به شمار رفته و شیعیان را به سبب پذیرش تقیه و عمل به آن، مورد سرزنش قرار میدهند.<ref>نوری، «نقد دیدگاه ابنتیمیه در باب تقیه»، ص۱۴۹.</ref> برخی از این نقدها و اشکالها به قرار زیر است:
| |
| *از اشکالهای که [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] به تقیه وارد کرده و به پیروی از او وهابیها به آن دامن زدهاند این است که تقیه شعبهای از دروغگویی و نفاق است؛ زیرا تقیه این است که شخص چیزی را بر زبان وارد میکند که در قلبش به آن اعتقاد ندارد.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۶۸ و ج۲، ص۴۶؛ القفاری، اصول المذهب الشیعه الاثنی العشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۱۹؛ الهی ظهیر الباکستانی، الشیعة و التشیع، ۱۴۱۵ق، ص۸۸.</ref>
| |
| **در جواب این اشکال گفتهاند که معنای تقیه کاملاً متضاد و مباین با معنای نفاق است؛ چرا که نفاق به معنای پنهان نمودن کفر و باطل در درون و اظهار ایمان با زبان است؛ در حالی که تقیه پنهان نمودن ایمان و اظهار کفر است.<ref>سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۴.</ref> علاوه بر این، شیعیان در عمل به تقیه، فقط اعتقادشان به [[امامت]] و [[ولایت|ولایت اهل بیت(ع)]] را آن هم در برابر مخالفان متعصبی که با اظهار آن، خوف ضرر وجود دارد، کتمان میکنند و مانند سایر گروههای مسلمان، به امور اعتقادی دیگر مانند [[شهادتین]] و [[معاد]] اعتقاد دارند و اعمال عبادی و سایر فروع را به جا میآورند و به آنها قلباً اعتقاد دارند.<ref>سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۴.</ref>
| |
| *اشکال دیگر این است که شیعیان با توجه به روایاتی مانند «لا ایمان لمن لا تقیة له؛ کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد.» که در منابع رواییشان آمده، تقیه را از اصول اعتقادات مذهبشان قرار دادهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۶؛ القفاری، اصول المذهب الشیعه الاثنی العشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۰۷.</ref> آنها ترک تقیه را به منزله ترک نماز دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۷.</ref>
| |
| **در جواب گفتهاند تقیه از موضوعات فقهی است و نه از اصول اعتقادات و مانند سایر موضوعات، [[احکام عملی|احکام پنجگانه]] واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام بر آن حمل میشود و این که در روایات شیعه با این ادبیات وارد شده، از باب استعاره بوده و هدفش این است تا اهمیت این موضوع را بیان کند.<ref>سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۶.</ref>
| |
| *نصوصی مانند آیه ۲۸ [[سوره آلعمران|سوره آل عمران]] که درباره جواز تقیه وارد شده، تنها بر جواز تقیه مسلمان در برابر کفار (نه مسلمانان) و آن هم در زمانی که اسلام قدرت کافی نداشته دلالت دارند و امروز که اسلام قدرت یافته، تقیه دیگر جایگاهی ندارد.<ref>القفاری، اصول المذهب الشیعه الاثنی العشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۰۶.</ref>
| |
| **در جواب گفتهاند، موردی که در این آیه آمده یعنی تقیه مسلمان در برابر کافر، عمومیت حکم تقیه را تخصیص نمیزند؛ چرا که هدف از تشریع حکم تقیه، حفظ جان و دفع ضرر بوده است و لذا در هر جایی و در هر زمانی که مکلف علم و یا گمان داشته باشد که با اظهار عقیده، ممکن است تهدید و ضرری متوجهاش شود، تقیه برای او جایز است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۸، ص۱۹۴؛ سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۸۰.</ref>
| |
|
| |
|
| گفته میشود [[زیدیه|فرقه زیدیه]] از دیگر فرقههایی مسلمانِ مخالف تقیه است.<ref>مشکور، مدیر شانهچی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.</ref> | | ==مذاهب اسلامی مخالف تقیه== |
| | از میان مذاهب اهلسنت [[وهابیت|وهابیان]] از مخالفان و منتقدان عمل به تقیهاند و شیعیان را بهسبب پذیرش تقیه و عمل به آن، سرزنش میکنند.<ref>نوری، «نقد دیدگاه ابنتیمیه در باب تقیه»، ص۱۴۹.</ref> از مذاهب شیعه هم گفته میشود [[زیدیه|فرقه زیدیه]] مخالف تقیه است.<ref>مشکور، مدیر شانهچی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.</ref> |
|
| |
|
| | یکی از اشکالات ابنتیمیه و و بهپیروی از او وهابیان به تقیه این است که تقیه نوعی دروغگویی و نفاق است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۶۸ و ج۲، ص۴۶؛ القفاری، اصول المذهب الشیعه الاثنی العشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۱۹؛ الهی ظهیر الباکستانی، الشیعة و التشیع، ۱۴۱۵ق، ص۸۸.</ref> در جواب این اشکال گفتهاند که معنای تقیه کاملاً متضاد با معنای نفاق است؛ چراکه نفاق پنهان کردن کفر و باطل و اظهار ایمان است؛ در حالی که تقیه پنهان کردن ایمان و اظهار کفر است.<ref>سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۴.</ref> |
| ==تکنگاری== | | ==تکنگاری== |
| رساله و کتابهایی در موضوع تقیه به رشته نگارش درآمده که برخی از آنها عبارتند از: | | رساله و کتابهایی در موضوع تقیه به رشته نگارش درآمده که برخی از آنها عبارتند از: |