پرش به محتوا

تجرید الاعتقاد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:


== ویژگی ها==
== ویژگی ها==
* آشکار‌ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی [[شرح الاشارات]] و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص۳؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref>
* آشکار‌ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی [[شرح الاشارات]] و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص۳؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref> {{سخ}} البته اختصار این کتاب به جامعیت آن لطمه‌ای وارد نساخته و عبارات کتاب در عین کوتاه بودن جامع و گویا هستند. دو عامل جامعیت درعین ایجاز و اختصار یکی از مهمترین عوامل جلب توجه متکلمان بوده است. عبارتها بقدری موجز ودرعین حال گویاست که با اندک تغییری می‌توان آنها را منظوم نمود، بعضی از متکلمان معاصر معتقدند که [[حکیم سبزواری]] درمنظومه خود از متن تجرید الاعتقاد بهره وافی برده است.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، امامیه، کیهان اندیشه؛ شماره ۵۴- خرداد و تیر۱۳۷۳</ref>
 
البته اختصار این کتاب به جامعیت آن لطمه‌ای وارد نساخته و عبارات کتاب در عین کوتاه بودن جامع و گویا هستند. دو عامل جامعیت درعین ایجاز و اختصار یکی از مهمترین عوامل جلب توجه متکلمان بوده است. عبارتها بقدری موجز ودرعین حال گویاست که با اندک تغییری می‌توان آنها را منظوم نمود، بعضی از متکلمان معاصر معتقدند که [[حکیم سبزواری]] درمنظومه خود از متن تجرید الاعتقاد بهره وافی برده است.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، امامیه، کیهان اندیشه؛ شماره ۵۴- خرداد و تیر۱۳۷۳</ref>


* بهره‌گیری از اصطلاحات و قواعد فلسفی در اثبات مسائل کلامی، چنان که اکثر صفات جمال و جلال الهی را برپایه اصل «وجوب الوجود بالذات» اثبات نموده و گفته است: «و وجوب‌الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزائد و الشریک و المثل..... وعلی ثبوت الجود والملک و.....» و براثبات علم الهی سه برهان اقامه کرده است که برهان دوم وسوم ازآن فلاسفه می‌باشد.چنانکه گفته ست: «والاحکام و التجرد و استناد کل شیء الیه دلائل العلم».
* بهره‌گیری از اصطلاحات و قواعد فلسفی در اثبات مسائل کلامی، چنان که اکثر صفات جمال و جلال الهی را برپایه اصل «وجوب الوجود بالذات» اثبات نموده و گفته است: «و وجوب‌الوجود یدل علی سرمدیته و نفی الزائد و الشریک و المثل..... وعلی ثبوت الجود والملک و.....» و براثبات علم الهی سه برهان اقامه کرده است که برهان دوم وسوم ازآن فلاسفه می‌باشد.چنانکه گفته ست: «والاحکام و التجرد و استناد کل شیء الیه دلائل العلم».


* قبل ازآنکه به بحث پیرامون موضوعات کلامی(خداشناسی، نبوت، امامت و معاد) بپردازد، مباحث مربوط به وجود و ماهیت، علت و معلول، وجوب و امکان و به عبارت دیگر، مباحث فلسفه اولی را مورد بررسی قرارداده است، زیرا مباحث یادشده از مبادی و مقدمات بحثهای کلامی بشمار می‌روند.
* قبل ازآنکه به بحث پیرامون موضوعات کلامی(خداشناسی، نبوت، امامت و معاد) بپردازد، مباحث مربوط به وجود و ماهیت، علت و معلول، وجوب و امکان و به عبارت دیگر، مباحث فلسفه اولی را مورد بررسی قرارداده است، زیرا مباحث یادشده از مبادی و مقدمات بحثهای کلامی بشمار می‌روند. {{سخ}} همچنین خواجه طوسی قبل از آن «تجرید المنطق» را تألیف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست. {{سخ}}  اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است. {{سخ}} بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد
 
همچنین خواجه طوسی قبل از آن «تجرید المنطق» را تألیف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی ۷۲۶) آن را شرح کرده‌اند) زیرا بدون آشنایی با منطق که روشهای استدلال را می‌آموزد، ورود در فلسفه و کلام ممکن نیست.
اگر چه ورود به قلمرو مباحث کلامی از طریق طرح بحثهای منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسی نیز متداول بوده است، چنانکه در کتاب«یاقوت» تألیف [[ابواسحاق اسماعیل بن نوبخت]]([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همین روش بکاررفته است، ولی روش محقق از نظر گستردگی و جامعیت کاملاً بی‌سابقه و نوین است.
 
بنابراین خواجه نصیرالدین با حفظ مبانی [[کلام امامیه]] که مهمترین آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبیین بسیاری از مسائل کلامی از قواعد و دلایل فلسفی بهره گرفت و برای آنکه آیندگان نیز روش او را دنبال کنند در تنظیم متن معروف کلامی خود(تجرید الاعتقاد) نخست به بررسی مباحث فلسفی پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل کلامی شد


* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، ۱۴۰۷، ص۳۴۸، ۳۶۲</ref>
* در این کتاب، برخلاف دیگر کتابهای کلامی پیش از آن، مبحث معاد بعد از مبحث نبوت آمده است. پیش از خواجه بحث معاد ــ به سبب ارتباط بحث وعد و وعید و ثواب و عقاب با صفات حق تعالی و بویژه بحث عدل خداوند ــ قبل از نبوت و امامت طرح می‌گردید، اما در تجرید مباحث نبوت و امامت ارتباط نزدیکی با مباحث عدل الاهی پیدا نکرده و توجه خواجه در آنها برخلاف پیشینیانش، بیشتر معطوف به [[لطف]] الاهی است.<ref>نصیرالدین طوسی، ۱۴۰۷، ص۳۴۸، ۳۶۲</ref>
کاربر ناشناس