کاربر ناشناس
تجرید الاعتقاد (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hrezaei |
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
بعضی معتقدند که خواجه بعد از نقد کتاب المحصَّل [[فخررازی]]، تجرید را تألیف کرد تا کسانی که به دنبال به دست آوردن عقیده حق هستند، به جای مراجعه به کتاب [[المحصل(کتاب)|المحصل]] به آن رجوع کنند؛<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 4</ref> زیرا خواجه نصیر در مقدمه [[تلخیص المحصل]] گفته است: | بعضی معتقدند که خواجه بعد از نقد کتاب المحصَّل [[فخررازی]]، تجرید را تألیف کرد تا کسانی که به دنبال به دست آوردن عقیده حق هستند، به جای مراجعه به کتاب [[المحصل(کتاب)|المحصل]] به آن رجوع کنند؛<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 4</ref> زیرا خواجه نصیر در مقدمه [[تلخیص المحصل]] گفته است: | ||
:«همتهای عالی برای تحصیل حق از طریق تحقیق رویگردان شده و دیگر کتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن اندیشه وجود ندارد و اینکه کسانی می پندارند کتاب المحصل [[فخررازی]] این خلا را پر کرده، چنین نیست و آن کتاب مملو از اندیشه های باطل و غیرقابل اعتماد است.»<ref>نصیرالدین طوسی، 1359 ش، ص 1ـ2</ref> | :«همتهای عالی برای تحصیل حق از طریق تحقیق رویگردان شده و دیگر کتابی قابل اعتماد و مشتمل بر اصول متقن اندیشه وجود ندارد و اینکه کسانی می پندارند کتاب المحصل [[فخررازی]] این خلا را پر کرده، چنین نیست و آن کتاب مملو از اندیشه های باطل و غیرقابل اعتماد است.»<ref>نصیرالدین طوسی، 1359 ش، ص 1ـ2</ref> | ||
از آنجا که خواجه بعد از مواجهه با آرای فخررازی در بحث [[امامت]] دریافت که اشکالات وی را در یک اثر فلسفی نمی توان پاسخ داد، به نگاشتن [[تجرید الاعتقاد]] اقدام کرد. | از آنجا که خواجه بعد از مواجهه با آرای فخررازی در بحث [[امامت]] دریافت که اشکالات وی را در یک اثر فلسفی نمی توان پاسخ داد، به نگاشتن [[تجرید الاعتقاد]] اقدام کرد. | ||
== جایگاه تجرید الاعتقاد == | == جایگاه تجرید الاعتقاد == | ||
خط ۱۷: | خط ۱۸: | ||
[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نقش خواجه نصیر در كلام را این چنین وصف نموده است: | [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نقش خواجه نصیر در كلام را این چنین وصف نموده است: | ||
:«خواجه نصیرالدین طوسی كه خود | :«خواجه نصیرالدین طوسی كه خود [[حکیم]] و [[فیلسوف|فیلسوفی]] متبحّراست، با تألیف كتاب تجرید الاعتقاد، محكمترین متن كلامی را آفرید. پس از تجرید هر متكلمی اعم از [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] كه آمده است به این متن توجه داشته است. خواجه نصیرالدین تا حد زیادی كلام را از سبك حكمت جدلی به سبك حكمت برهانی نزدیك كرد».<ref> مطهری، ج 2، ص 68</ref> ... [وقتی] كه خواجه نصیرالدین طوسى ظهور كرد و كتاب تجرید الاعتقاد را نوشت، كلام بیش از نود درصد رنگ فلسفى به خود گرفت. پس از تجرید همه متكلمین اعم از [[اشعری|اشعرى]] و [[معتزله|معتزلى]] از همان راهى رفتند كه این فیلسوف و متكلم بزرگ شیعى رفت .مثلا كتابهاى مواقف و مقاصد و شروح آنها همه رنگ تجرید را به خود گرفته اند».<ref>همو، ص 57</ref> | ||
خواجه نصیر، خود این کتاب را برخوردار از بهترین روش و دربرگیرنده دیدگاهها و اعتقاداتی که با برهان برای وی اثبات گردیده، معرفی کرده است.<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 20</ref> به این ترتیب، برخلاف برخی کتابهای او که صرفاً تبیین نظریات عده ای از بزرگان است ــ همچون حل مشکلات الاشارات در شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از آن در مقابل انتقادات فخرالدین رازی و کتاب [[مَصارع المُصارع]] در دفاع از دیدگاههای [[ابن سینا]] در مقابل اشکالات [[ابن سینا|شهرستانی]] ــ این کتاب دربرگیرنده نظریات خاص وی است. | خواجه نصیر، خود این کتاب را برخوردار از بهترین روش و دربرگیرنده دیدگاهها و اعتقاداتی که با برهان برای وی اثبات گردیده، معرفی کرده است.<ref>علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 20</ref> به این ترتیب، برخلاف برخی کتابهای او که صرفاً تبیین نظریات عده ای از بزرگان است ــ همچون حل مشکلات الاشارات در شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از آن در مقابل انتقادات فخرالدین رازی و کتاب [[مَصارع المُصارع]] در دفاع از دیدگاههای [[ابن سینا]] در مقابل اشکالات [[ابن سینا|شهرستانی]] ــ این کتاب دربرگیرنده نظریات خاص وی است. | ||
تجرید الاعتقاد، دارای شش «مقصد» (بخش) است که بترتیب عبارت اند از: امور عامه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات او، | تجرید الاعتقاد، دارای شش «مقصد» (بخش) است که بترتیب عبارت اند از: امور عامه، جواهر و اعراض، اثبات صانع و صفات او، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]]. | ||
پس از خواجه کسانی مانند قاضی عضدالدین ایجی (متوفی 756) در کتاب [[ابن سینا|المواقف]] و تفتازانی (متوفی 792) در کتاب [[ابن سینا|المقاصد]] در این جهت از او پیروی کرده اند. برخی مباحث این کتاب به گونه ای است که مبنا بودن آن را برای جریانات فکری مهمی همچون [[ابن سینا|حکمت متعالیه]] موجه می سازد.<ref>مثلاً رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، 1407، ص 22ـ73</ref> | پس از خواجه کسانی مانند قاضی عضدالدین ایجی (متوفی 756) در کتاب [[ابن سینا|المواقف]] و تفتازانی (متوفی 792) در کتاب [[ابن سینا|المقاصد]] در این جهت از او پیروی کرده اند. برخی مباحث این کتاب به گونه ای است که مبنا بودن آن را برای جریانات فکری مهمی همچون [[ابن سینا|حکمت متعالیه]] موجه می سازد.<ref>مثلاً رجوع کنید به نصیرالدین طوسی، 1407، ص 22ـ73</ref> | ||
== رویکرد کلامی تجرید الاعتقاد == | == رویکرد کلامی تجرید الاعتقاد == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
میزان توجه خواجه به بحث [[امامت]] با تمایلات [[شیعه|شیعی]] در عناوینی چون اثبات امامت [[حضرت علی(ع)|حضرت علی]] علیه السلام و بیان نقاط ضعف زندگی خلفای نخستین و عدم صلاحیت آنان برای [[خلافت]] [[رسول خدا(ص)|رسول خدا]] و دلایل قطعی برتر بودن [[امام علی علیه السلام]] و وجود دلیل مخصوص و نص بر [[خلافت|امامت]] [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] علیهم السلام و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 367ـ 398</ref> به حدی است که عده ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته اند.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج 1، ستون 346</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه هایی غیر از شیعه [[رسول خدا(ص)|امامی]] است،<ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. 2»</ref> معتبر نیست. | میزان توجه خواجه به بحث [[امامت]] با تمایلات [[شیعه|شیعی]] در عناوینی چون اثبات امامت [[حضرت علی(ع)|حضرت علی]] علیه السلام و بیان نقاط ضعف زندگی خلفای نخستین و عدم صلاحیت آنان برای [[خلافت]] [[رسول خدا(ص)|رسول خدا]] و دلایل قطعی برتر بودن [[امام علی علیه السلام]] و وجود دلیل مخصوص و نص بر [[خلافت|امامت]] [[امامان شیعه|ائمة اثناعشر]] علیهم السلام و حکم محاربان آنها<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 367ـ 398</ref> به حدی است که عده ای از اندیشمندان غیر شیعه در نقد این بخش از مباحث او سخت بر خواجه تاخته و جانب انصاف را چندان نگه نداشته اند.<ref> رجوع کنید به حاجی خلیفه، ج 1، ستون 346</ref> به این ترتیب، این سخن که تجرید خواجه متأثر از اصول اعتقادی فرقه هایی غیر از شیعه [[رسول خدا(ص)|امامی]] است،<ref> د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «طوسی، نصیرالدین. 2»</ref> معتبر نیست. | ||
همچنین در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می داند نه سطح؛<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 152</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن؛<ref>همان، ص 170</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می داند؛<ref>همان، ص 176</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.<ref>همان، ص 150</ref> همچنین خواجه در مباحث توبه و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان [[معتزله|معتزلی]] مخالفت کرده است.<ref>همان، ص 422ـ424</ref> | همچنین در افکار فلسفی نباید خواجه را تابع محض [[ابن سینا]] دانست، زیرا آرای او در کتاب تجرید در موارد متعددی با آرای ابن سینا سازگار نیست، از جمله آنکه وی مکان را بُعد می داند نه سطح؛<ref>نصیرالدین طوسی، 1407، ص 152</ref> به حدوث عالم اجسام معتقد است نه قدم آن؛<ref>همان، ص 170</ref> ادله اثبات وجود عقل مفارق را ناکافی و قابل ایراد می داند؛<ref>همان، ص 176</ref> و معتقد است که ماده المواد، جسم مطلق است نه هیولا، و برهان اثبات هیولا قابل نقد است.<ref>همان، ص 150</ref> همچنین خواجه در مباحث [[توبه]] و وجوب اسقاط عقاب به واسطه آن نیز با بسیاری از متکلمان [[معتزله|معتزلی]] مخالفت کرده است.<ref>همان، ص 422ـ424</ref> | ||
== ویژگی های کتاب تجرید الاعتقاد == | == ویژگی های کتاب تجرید الاعتقاد == | ||
* آشکار ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی شرح الاشارات و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص 3؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref> | * آشکار ترین ویژگی این کتاب، اختصار فوق العاده آن است. خواجه نصیر در بسیاری از کتابهای خود، از جمله قواعد العقائد و اوصاف الاشراف و حتی [[شرح الاشارات]] و اساس الاقتباس، بنا را بر اختصار گذاشته بوده، ولی این خصوصیت در تجرید به حدی است که شمس الدین محمود اصفهانی آن را از «اَلغاز» (چیستانها) به حساب آورده است.<ref>قوشچی، ص 3؛ حاجی خلیفه، همانجا</ref> | ||
البته اختصار این کتاب به جامعیت آن لطمه ای وارد نساخته و عبارات کتاب در عین کوتاه بودن جامع و گویا هستند. دو عامل جامعيت درعين ايجاز و اختصار يكي از مهمترين عوامل جلب توجه متكلمان بوده است. عبارتها بقدري موجز ودرعين حال گوياست كه با اندك تغييري ميتوان آنها را منظوم نمود، بعضی از متکلمان معاصر معتقدند كه [[حكيم سبزواري]] درمنظومه خود از متن تجريد الاعتقاد بهره وافي برده است.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، امامیه، كيهان انديشه؛ شماره 54- خرداد و تير1373</ref> | البته اختصار این کتاب به جامعیت آن لطمه ای وارد نساخته و عبارات کتاب در عین کوتاه بودن جامع و گویا هستند. دو عامل جامعيت درعين ايجاز و اختصار يكي از مهمترين عوامل جلب توجه متكلمان بوده است. عبارتها بقدري موجز ودرعين حال گوياست كه با اندك تغييري ميتوان آنها را منظوم نمود، بعضی از متکلمان معاصر معتقدند كه [[حكيم سبزواري]] درمنظومه خود از متن تجريد الاعتقاد بهره وافي برده است.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، امامیه، كيهان انديشه؛ شماره 54- خرداد و تير1373</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
همچنین خواجه طوسی قبل از آن «تجريد المنطق» را تأليف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی 726) آن را شرح کرده اند) زيرا بدون آشنايي با منطق كه روشهاي استدلال را ميآموزد، ورود در فلسفه و كلام ممكن نيست. | همچنین خواجه طوسی قبل از آن «تجريد المنطق» را تأليف نموده است،(و بزرگانی چون [[علامه حلّی]] (متوفی 726) آن را شرح کرده اند) زيرا بدون آشنايي با منطق كه روشهاي استدلال را ميآموزد، ورود در فلسفه و كلام ممكن نيست. | ||
اگر چه ورود به قلمرو مباحث كلامي از طريق طرح بحثهاي منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسي نيز متداول بوده است، چنانكه در كتاب«ياقوت» تأليف ابواسحاق اسماعيل بن نوبخت(قرن چهارم | اگر چه ورود به قلمرو مباحث كلامي از طريق طرح بحثهاي منطق و فلسفه قبل ازمحقق طوسي نيز متداول بوده است، چنانكه در كتاب«ياقوت» تأليف ابواسحاق اسماعيل بن نوبخت([[قرن چهارم]] [[هجری قمری]]) همين روش بكاررفته است، ولي روش محقق از نظر گستردگي و جامعيت كاملاً بي سابقه و نوين است. | ||
بنابراين خواجه نصيرالدين با حفظ مباني [[كلام اماميه]] كه مهمترين آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبيين بسياري از مسائل كلامي از قواعد و دلايل فلسفي بهره گرفت و براي آنكه آيندگان نيز روش او را دنبال كنند در تنظيم متن معروف كلامي خود(تجريد الاعتقاد) نخست به بررسي مباحث فلسفي پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل كلامي شد | بنابراين خواجه نصيرالدين با حفظ مباني [[كلام اماميه]] كه مهمترين آن قاعده [[حسن و قبح عقلی]] است، درتبيين بسياري از مسائل كلامي از قواعد و دلايل فلسفي بهره گرفت و براي آنكه آيندگان نيز روش او را دنبال كنند در تنظيم متن معروف كلامي خود(تجريد الاعتقاد) نخست به بررسي مباحث فلسفي پرداخت آنگاه وارد حوزه مسائل كلامي شد | ||
خط ۵۶: | خط ۵۸: | ||
تجریدالاعتقاد از ارزشمندترین و محکمترین و در عین حال مختصرترین متون کلامی شیعی به شمار می آید و به سبب همین ویژگیها از زمان تألیف شهرت یافته و دانشمندان فرقه های مختلف اسلامی شروح و حواشی متعددی به فارسی و عربی بر آن نگاشته اند.<ref>کنتوری، ص 97</ref> قضاوتهای شارحان در باره این کتاب نشان می دهد که خواجه در اقدام خود کاملاً موفق بوده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به قوشچی ، ص 2</ref> | تجریدالاعتقاد از ارزشمندترین و محکمترین و در عین حال مختصرترین متون کلامی شیعی به شمار می آید و به سبب همین ویژگیها از زمان تألیف شهرت یافته و دانشمندان فرقه های مختلف اسلامی شروح و حواشی متعددی به فارسی و عربی بر آن نگاشته اند.<ref>کنتوری، ص 97</ref> قضاوتهای شارحان در باره این کتاب نشان می دهد که خواجه در اقدام خود کاملاً موفق بوده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به قوشچی ، ص 2</ref> | ||
ظاهراً اولین شرح تجرید را معروفترین شاگرد خواجه، [[علامه حلّی]]، تدوین کرد، این شرح، [[کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد]] نام دارد و برخی معتقدند که اگر علامه آن را نمی نوشت، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث این اثر هیچگاه روشن نمی شد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 353؛ علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 3</ref> آقابزرگ طهرانی<ref>ج 3، ص 352ـ354، ج 6، ص 64ـ70</ref> و حاجی خلیفه<ref>ج 1، ستون 346ـ351</ref> و دیگران<ref>مثلاً رجوع کنید به انوار، ج 7، ص 357، ج 8 ، ص 360ـ361، ج 9، ص 308، ج 10، ص 290ـ291، 297ـ 298؛ فاضل ، ج 2، ص 571، 618ـ619، ج 3، ص 767، 774، 807 ـ 808، 815، 864 ـ 866، 872، 895؛ نسخه های خطی، ج 5، ص 3، 22، 37، 211، 213، 299، 594 ـ 595؛ منزوی و دانش پژوه، ج 4، ص 175ـ 185</ref> شمار زیادی از شروح و تعلیقات و حواشی تجرید را معرفی کرده اند. در برخی از این شروح و حواشی به بررسی نقادانه نظریات خواجه پرداخته شده است. از جمله معروفترین و قدیمترین شروح این اثر عبارت اند از: | ظاهراً اولین شرح تجرید را معروفترین شاگرد خواجه، [[علامه حلّی]]، تدوین کرد، این شرح، [[کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد]] نام دارد و برخی معتقدند که اگر علامه آن را نمی نوشت، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث این اثر هیچگاه روشن نمی شد.<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 353؛ علامه حلّی، مقدمه حسن زاده آملی، ص 3</ref> [[آقا بزرگ طهرانی|آقابزرگ طهرانی]]<ref>ج 3، ص 352ـ354، ج 6، ص 64ـ70</ref> و حاجی خلیفه<ref>ج 1، ستون 346ـ351</ref> و دیگران<ref>مثلاً رجوع کنید به انوار، ج 7، ص 357، ج 8 ، ص 360ـ361، ج 9، ص 308، ج 10، ص 290ـ291، 297ـ 298؛ فاضل ، ج 2، ص 571، 618ـ619، ج 3، ص 767، 774، 807 ـ 808، 815، 864 ـ 866، 872، 895؛ نسخه های خطی، ج 5، ص 3، 22، 37، 211، 213، 299، 594 ـ 595؛ منزوی و دانش پژوه، ج 4، ص 175ـ 185</ref> شمار زیادی از شروح و تعلیقات و حواشی تجرید را معرفی کرده اند. در برخی از این شروح و حواشی به بررسی نقادانه نظریات خواجه پرداخته شده است. از جمله معروفترین و قدیمترین شروح این اثر عبارت اند از: | ||
* تعرید الاعتماد فی شرح تجرید الاعتقاد، اثر شیخ شمس الدین محمد اسفراینی بیهقی (متوفی 746) | * تعرید الاعتماد فی شرح تجرید الاعتقاد، اثر شیخ شمس الدین محمد اسفراینی بیهقی (متوفی 746) | ||
* تسدید یا تشیید القواعد فی شرح تجرید العقاید، معروف به شرح قدیم، اثر شمس الدین محمودبن عبدالرحمان بن احمد عامی اصفهانی (این شرح در مقایسه با شرح فاضل قوشچی ، «قدیم» نامیده شده ، نه به سبب قدیمترین بودن آن، همچنانکه خود شارح در ابتدا به شرح علامه حلّی و اسفراینی بیهقی اشاره کرده است | * تسدید یا تشیید القواعد فی شرح تجرید العقاید، معروف به شرح قدیم، اثر شمس الدین محمودبن عبدالرحمان بن احمد عامی اصفهانی (این شرح در مقایسه با شرح فاضل قوشچی ، «قدیم» نامیده شده ، نه به سبب قدیمترین بودن آن، همچنانکه خود شارح در ابتدا به شرح علامه حلّی و اسفراینی بیهقی اشاره کرده است | ||
خط ۷۰: | خط ۷۲: | ||
[[پرونده:کتابشناسی تجرید الاعتقاد.jpg|بندانگشتی|قاب|کتابشناسی تجرید الاعتقاد]] | [[پرونده:کتابشناسی تجرید الاعتقاد.jpg|بندانگشتی|قاب|کتابشناسی تجرید الاعتقاد]] | ||
تجریدالاعتقاد برای اولین بار همراه با شرح [[علامه حلّی]] در 1311 چاپ شد<ref>ون دایک، ص 197</ref> از این کتاب چاپهای مختلفی موجود است که از میان چاپهای منقح آن می توان به تصحیح محمدجواد حسینی جلالی که در 1407 در قم منتشر شد اشاره کرد. از میان چاپهای مختلف کشف المراد نیز می توان چاپ حسن [[حسن زاده آملی]] را که در همان سال در قم، به چاپ رسید ذکر نمود. این کتاب به قلم [[ابوالحسن شعرانی]] به فارسی ترجمه و شرح شده است. | تجریدالاعتقاد برای اولین بار همراه با شرح [[علامه حلّی]] در 1311 چاپ شد<ref>ون دایک، ص 197</ref> از این کتاب چاپهای مختلفی موجود است که از میان چاپهای منقح آن می توان به تصحیح محمدجواد حسینی جلالی که در 1407 در [[قم]] منتشر شد اشاره کرد. از میان چاپهای مختلف کشف المراد نیز می توان چاپ حسن [[حسن زاده آملی]] را که در همان سال در قم، به چاپ رسید ذکر نمود. این کتاب به قلم [[ابوالحسن شعرانی]] به فارسی ترجمه و شرح شده است. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۴: | ||
در این نوشتار از مقاله [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3292 دانشنامه جهان اسلام] استفاده شده است. | در این نوشتار از مقاله [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=3292 دانشنامه جهان اسلام] استفاده شده است. | ||
[[ar:view/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D9%8A%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF]] | [[ar:view/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D9%8A%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF]] | ||
[[رده:کتابهای کلامی شیعه]] | [[رده:کتابهای کلامی شیعه]] |