پرش به محتوا

ابوذر غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
| آثار            =
| آثار            =
}}
}}
'''جُنْدَب بْن جُنادَه بْن سُفْیان الغِفاری''' معروف به '''ابوذر غِفاری''' (درگذشت [[سال ۳۲ هجری قمری|۳۲ق]])از بزرگان [[صحابه]] [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران [[امیرالمومنین(ع)]]. وی از دوست‌داران راستین پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] بود که نزد [[شیعه]] و [[اهل سنت]] دارای فضائل و مناقب فراوان است و نزد علمای [[رجال]] یکی از [[ارکان اربعه]] به شمار می‌آید. اعتراض‌های ابوذر به کارهای [[عثمان]] ، سبب تبعید وی به [[شام]] و سپس به [[ربذه]] شد که سرانجام در همانجا درگذشت.
'''جُنْدَب بْن جُنادَه بْن سُفْیان الغِفاری''' معروف به '''ابوذر غِفاری''' (درگذشت [[سال ۳۲ هجری قمری|۳۲ق]])، از بزرگان [[صحابه]] [[پیامبر اکرم(ص)]] و یاران [[امیرالمومنین(ع)]]. وی از دوست‌داران راستین پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] بود که نزد [[شیعه]] و [[اهل سنت]] دارای فضائل و مناقب فراوان است و علمای [[رجال]]، او را یکی از [[ارکان اربعه]] دانسته‌اند. اعتراض‌های ابوذر به اقدامات [[عثمان]]، سبب تبعید وی به [[شام]] و سپس [[ربذه]] شد. ابوذر غفاری در ربذه درگذشت.
== ولادت، نسب و اوصاف ظاهری ==
 
==زندگی==
ابوذر بیست سال پیش از ظهور اسلام، در خانواده‌ای از طایفه غِفْار که از طوایف اصیل عرب به شمار می‌رود به دنیا آمد.<ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> پدرش «جناده» از فرزندان غفار و نام مادرش «رمله بنت الوقیعه» از طایفه بنی غفار بن ملیل بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۲.</ref> مورّخان می‌گویند در نام پدرش اختلاف است و از [[یزید بن معاویه|یزید]]، جندب، عشرقه، عبدالله و سکن نیز نام برده‌اند.<ref>ابن حبان، مشاهیر علماء الامصار، ۱۴۱۱ق، ص۳۰.</ref> <ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۵۵.</ref> <ref>عسقلانی، تقریب التهذیب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۹۵.</ref>
ابوذر بیست سال پیش از ظهور اسلام، در خانواده‌ای از طایفه غِفْار که از طوایف اصیل عرب به شمار می‌رود به دنیا آمد.<ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> پدرش «جناده» از فرزندان غفار و نام مادرش «رمله بنت الوقیعه» از طایفه بنی غفار بن ملیل بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۲.</ref> مورّخان می‌گویند در نام پدرش اختلاف است و از [[یزید بن معاویه|یزید]]، جندب، عشرقه، عبدالله و سکن نیز نام برده‌اند.<ref>ابن حبان، مشاهیر علماء الامصار، ۱۴۱۱ق، ص۳۰.</ref> <ref>ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۳، ص۵۵.</ref> <ref>عسقلانی، تقریب التهذیب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۹۵.</ref>


[[ابن حجر عسقلانی]] می‌نویسد: ابوذر مردی بلند قامت، گندمگون و لاغر اندام بود.<ref>عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۱۰۷.</ref> [[ابن سعد (ابهام‌زدایی)|ابن سعد]] او را فردی بلند بالا با مو و ریش‌های سفید معرفی می‌کند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۲۳.</ref> [[ذهبی]] می‌گوید: ابوذر، مردی درشت و قوی هیکل با ریش‌های انبوه بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۷.</ref>
[[ابن حجر عسقلانی]] می‌نویسد: ابوذر مردی بلند قامت، گندمگون و لاغر اندام بود.<ref>عسقلانی، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۱۰۷.</ref> [[ابن سعد (ابهام‌زدایی)|ابن سعد]] او را فردی بلند بالا با مو و ریش‌های سفید معرفی می‌کند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۴، ص۲۳.</ref> [[ذهبی]] می‌گوید: ابوذر، مردی درشت و قوی هیکل با ریش‌های انبوه بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۷.</ref>
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = پیامبر(ص):{{سخ}} خداوند مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: [[علی]]، [[مقداد بن عمرو|مقداد]]، ابوذر، [[سلمان فارسی|سلمان]].|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[الغدیر]]، ۱۳۹۷ق، ج ۹، ص ۱۱۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = پیامبر(ص):{{سخ}} خداوند مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: [[علی]]، [[مقداد بن عمرو|مقداد]]، ابوذر، [[سلمان فارسی|سلمان]].|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[الغدیر]]، ۱۳۹۷ق، ج ۹، ص ۱۱۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
=== اسماء و القاب ===
=== اسماء و القاب ===
او را به واسطه نام فرزندش (ذَر)، [[کنیه]] ابوذر داده‌اند؛ و بیشتر از نزد همه با این کنیه شناخته می‌شود اما نام اصلی او مورد اختلاف است و در کتب تاریخی، نام‌های مختلفی مانند «بدر بن‌ جندب»، «بریر بن‌ عبدالله»، «بریر بن جناده»، «بریره بن‌ عشرقه»، «جندب بن‌ عبدالله»، «جندب بن‌ سکن» و «یزید بن‌ جناده» اشاره شده است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۵، ص۱۸۶.</ref>  <ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۳۳، ص۲۹۴.</ref> <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۹.</ref> <ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> اما آنچه مشهور و صحیح به نظر می‌رسد «جندب بن ‌یزید» است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۲.</ref>
او را به واسطه نام فرزندش (ذَر)، [[کنیه]] ابوذر داده‌اند؛ و بیشتر از نزد همه با این کنیه شناخته می‌شود اما نام اصلی او مورد اختلاف است و در کتب تاریخی، نام‌های مختلفی مانند «بدر بن‌ جندب»، «بریر بن‌ عبدالله»، «بریر بن جناده»، «بریره بن‌ عشرقه»، «جندب بن‌ عبدالله»، «جندب بن‌ سکن» و «یزید بن‌ جناده» اشاره شده است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۵، ص۱۸۶.</ref>  <ref>مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۳۳، ص۲۹۴.</ref> <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۹.</ref> <ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> اما آنچه مشهور و صحیح به نظر می‌رسد «جندب بن ‌یزید» است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۲.</ref>


== همسر و فرزند ==
=== همسر و فرزند ===
بنابر آن چه در منابع آمده، او فرزندی به اسم «ذَرْ» داشته و [[کلینی]] روایتی را نقل می‌کند که در باب وفات ذَر آمده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۵.</ref> همسرش را نیز «امّ‌ ذر» گفته‌اند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۵، ص۹۹.</ref>
بنابر آن چه در منابع آمده، او فرزندی به اسم «ذَرْ» داشته و [[کلینی]] روایتی را نقل می‌کند که در باب وفات ذَر آمده است.<ref>کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۵.</ref> همسرش را نیز «امّ‌ ذر» گفته‌اند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۵، ص۹۹.</ref>


== اسلام ==
== مسلمان شدن ==
وی از سابقان و پیشتازان [[اسلام]] است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۴۰۶.</ref> <ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref> به گفته برخی، ابوذر قبل از اسلام نیز یکتاپرست بود و سه سال پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص) خدا را می‌پرستید.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۱۱، ص ۳۲۲.</ref> ابن حبیب بغدادی، او را از جمله کسانی می‌داند که [[شراب]] و [[ازلام]] را در [[عصر جاهلیت]] حرام می‌دانسته‌اند.<ref>بغدادی، المُحبَّر، ۱۳۶۱ق، ص۲۳۷.</ref> وی پس از ظهور اسلام جزء اولین نفرات ایمان‌آورنده به [[رسول اکرم(ص)]] بود. روایت است که ابوذر گفت: من چهارمین نفر بودم که نزد پیامبر(ص) رفتم و بدو گفتم: سلام بر تو‌ای رسول خدا! شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و شهادت می‌دهم که محمد بنده او و فرستاده اوست. پس خوشحالی را در چهره رسول خدا(ص) دیدم.<ref>ابن حبان، الصحیح، ۱۴۱۴ق، ج۱۶، ص۸۳.</ref>
وی از سابقان و پیشتازان [[اسلام]] است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۴۰۶.</ref> <ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref> به گفته برخی، ابوذر قبل از اسلام نیز یکتاپرست بود و سه سال پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص) خدا را می‌پرستید.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۱۱، ص ۳۲۲.</ref> ابن حبیب بغدادی، او را از جمله کسانی می‌داند که [[شراب]] و [[ازلام]] را در [[عصر جاهلیت]] حرام می‌دانسته‌اند.<ref>بغدادی، المُحبَّر، ۱۳۶۱ق، ص۲۳۷.</ref> وی پس از ظهور اسلام جزء اولین نفرات ایمان‌آورنده به [[رسول اکرم(ص)]] بود. روایت است که ابوذر گفت: من چهارمین نفر بودم که نزد پیامبر(ص) رفتم و بدو گفتم: سلام بر تو‌ای رسول خدا! شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و شهادت می‌دهم که محمد بنده او و فرستاده اوست. پس خوشحالی را در چهره رسول خدا(ص) دیدم.<ref>ابن حبان، الصحیح، ۱۴۱۴ق، ج۱۶، ص۸۳.</ref>


خط ۴۴: خط ۴۶:
ابوذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی. این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی رو به گریز در آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی، چه بسیار نیاز دارند، و چه بی‌نیازی تو بدانچه از تو باز می‌دارند. به زودی می‌دانی فردا سود برنده کیست، و آن که بیشتر بر او حسد برند، چه کسی است. اگر آسمانها و زمین بر بنده‌ای ببندد، و او از خدا بترسد، برای وی میان آن دو برون‌شوی نهد. جز حق مونس تو مباشد، و جز باطل تو را نترساند. اگر دنیای آنان را می‌پذیرفتی تو را دوست می‌داشتند، و اگر از آن به وام می‌گرفتی امینت می‌انگاشتند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سید جعفر شهیدی|شهیدی]]، خطبه ۱۳۰، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۸-۱۲۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
ابوذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی. این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی رو به گریز در آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی، چه بسیار نیاز دارند، و چه بی‌نیازی تو بدانچه از تو باز می‌دارند. به زودی می‌دانی فردا سود برنده کیست، و آن که بیشتر بر او حسد برند، چه کسی است. اگر آسمانها و زمین بر بنده‌ای ببندد، و او از خدا بترسد، برای وی میان آن دو برون‌شوی نهد. جز حق مونس تو مباشد، و جز باطل تو را نترساند. اگر دنیای آنان را می‌پذیرفتی تو را دوست می‌داشتند، و اگر از آن به وام می‌گرفتی امینت می‌انگاشتند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سید جعفر شهیدی|شهیدی]]، خطبه ۱۳۰، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۸-۱۲۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


== فضائل و مناقب ابوذر ==
== فضائل و مناقب ==
پیامبر(ص) خطاب به او می‌فرماید: مرحبا یا ابوذر! تو از ما [[اهل بیت]] هستی.<ref>طوسی، امالی طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۵.</ref> <ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۹۲ق، ص ۲۵۶.</ref> و یا در جایی دیگر درباره او می‌فرماید: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راستگوتر از ابوذر باشد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۰۴.</ref> رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در زهد و فروتنی مانند [[عیسی بن مریم]](ع) توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۰.</ref>
پیامبر(ص) خطاب به او می‌فرماید: مرحبا یا ابوذر! تو از ما [[اهل بیت]] هستی.<ref>طوسی، امالی طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۵.</ref> <ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۹۲ق، ص ۲۵۶.</ref> و یا در جایی دیگر درباره او می‌فرماید: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راستگوتر از ابوذر باشد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۰۴.</ref> رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در زهد و فروتنی مانند [[عیسی بن مریم]](ع) توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۰.</ref>


خط ۶۳: خط ۶۵:
[[ابونعیم اصفهانی]] نیز می‌گوید: ابوذر پیامبر اسلام(ص) را خدمت کرد و اصول را یاد گرفت و غیر آن را کنار گذارد...وی ترک کننده رباخواری قبل از نزول شریعت اسلام و احکام الهی بود. در راه حق، سرزنش ملامت‌گران بر وی فائق نمی‌آمد و قدرت حکّام، او را به خواری نمی‌افکند.<ref>اصفهانی، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۶ و ۱۵۷.</ref>
[[ابونعیم اصفهانی]] نیز می‌گوید: ابوذر پیامبر اسلام(ص) را خدمت کرد و اصول را یاد گرفت و غیر آن را کنار گذارد...وی ترک کننده رباخواری قبل از نزول شریعت اسلام و احکام الهی بود. در راه حق، سرزنش ملامت‌گران بر وی فائق نمی‌آمد و قدرت حکّام، او را به خواری نمی‌افکند.<ref>اصفهانی، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۶ و ۱۵۷.</ref>


=== دوستی با امام علی(ع) ===
=== علاقه به امام علی(ع) ===
[[اربلی]] روایتی را نقل می‌کند که ابوذر، علی(ع) را وصی خویش قرار داد و گفت: به خدا قسم به امیرالمؤمنینِ بر حق وصیت کردم. به خدا قسم او بهاری است که در او آرامش است هر چند از شما جدا گردیده و حقش در خلافت غصب شده باشد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۵۳.</ref> [[ابن ابی الحدید]] نیز می‌گوید: ابوذر در ربذه به ابن رافع گفت که به زودی فتنه‌ای رخ خواهد داد، از خدا بترسید و از علی بن ابی‌طالب(ع) حمایت کنید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۳، ص ۲۲۸.</ref> این دوستی و علاقمندی به علی بن ابیطالب(ع) تا آن جا بود که در تشییع شبانه پیکر [[فاطمه زهرا]](س) شرکت کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵.</ref>
[[اربلی]] روایتی را نقل می‌کند که ابوذر، علی(ع) را وصی خویش قرار داد و گفت: به خدا قسم به امیرالمؤمنینِ بر حق وصیت کردم. به خدا قسم او بهاری است که در او آرامش است هر چند از شما جدا گردیده و حقش در خلافت غصب شده باشد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۵۳.</ref> [[ابن ابی الحدید]] نیز می‌گوید: ابوذر در ربذه به ابن رافع گفت که به زودی فتنه‌ای رخ خواهد داد، از خدا بترسید و از علی بن ابی‌طالب(ع) حمایت کنید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۳، ص ۲۲۸.</ref> این دوستی و علاقمندی به علی بن ابیطالب(ع) تا آن جا بود که در تشییع شبانه پیکر [[فاطمه زهرا]](س) شرکت کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵.</ref>


خط ۷۰: خط ۷۲:


وی در زمان خلیفه دوم از کسانی بود که به دستور [[عمر بن خطاب|عمر]] درباره [[منع نگارش حدیث]] بی‌اعتنا بود و می‌گفت: والله اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا(ص) نقل روایت نکنم، تحمل بُرندگی شمشیر را بر ترک سخن رسول خدا(ص) ترجیح خواهم داد.<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج، ص۳۵۴.</ref> به دلیل نقل حدیث بود که ابوذر با چند نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب|عُمَر]] زندانی شدند.<ref>ابن حبان، المجروحین، ج۱، ص۳۵.</ref>
وی در زمان خلیفه دوم از کسانی بود که به دستور [[عمر بن خطاب|عمر]] درباره [[منع نگارش حدیث]] بی‌اعتنا بود و می‌گفت: والله اگر شمشیری را بر دهانم نهند تا از پیامبر خدا(ص) نقل روایت نکنم، تحمل بُرندگی شمشیر را بر ترک سخن رسول خدا(ص) ترجیح خواهم داد.<ref>ابن سعد، طبقات کبری، ج، ص۳۵۴.</ref> به دلیل نقل حدیث بود که ابوذر با چند نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب|عُمَر]] زندانی شدند.<ref>ابن حبان، المجروحین، ج۱، ص۳۵.</ref>
===تبعید به شام===
===تبعید به شام===
بنابر نقل [[ابن ابی الحدید]]، علت تبعید ابوذر به [[شام]] در پی بخشش مبالغ [[بیت المال]] به [[مروان بن حکم]]، [[زید بن ثابت]] و دیگران توسط عثمان بود. وی می‌گوید: ابوذر در کوچه و خیابان فریاد می‌زد و اعتراض می‌کرد تا اینکه عثمان، او را از [[مدینه]] اخراج و به [[شام]] تبعید کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۸، ص۲۵۶.</ref>
بنابر نقل [[ابن ابی الحدید]]، علت تبعید ابوذر به [[شام]] در پی بخشش مبالغ [[بیت المال]] به [[مروان بن حکم]]، [[زید بن ثابت]] و دیگران توسط عثمان بود. وی می‌گوید: ابوذر در کوچه و خیابان فریاد می‌زد و اعتراض می‌کرد تا اینکه عثمان، او را از [[مدینه]] اخراج و به [[شام]] تبعید کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۸، ص۲۵۶.</ref>
۳۸۸

ویرایش