پرش به محتوا

آیه لا اکراه فی الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶۳: خط ۶۳:
دسته دوم در [[تفسیر]] این [[آیه]] گفته‌اند در پذیرش دین، نوعی از اجبار قابل تصور است، مثلا اینکه در بیان راه حق و رساندن آن به گوش افراد می‌توان اجبار را بکار برد؛<ref>ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۰؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۴.</ref> و یا اینکه اگر فرد به تعالی روحی رسیده باشد، اجبار مفهوم پیدا نمی‌کند.<ref>صدرای شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۹۳؛ </ref>
دسته دوم در [[تفسیر]] این [[آیه]] گفته‌اند در پذیرش دین، نوعی از اجبار قابل تصور است، مثلا اینکه در بیان راه حق و رساندن آن به گوش افراد می‌توان اجبار را بکار برد؛<ref>ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۰؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۴.</ref> و یا اینکه اگر فرد به تعالی روحی رسیده باشد، اجبار مفهوم پیدا نمی‌کند.<ref>صدرای شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۹۳؛ </ref>


دسته سوم کسانی که معتقدند بر اساس این آیه، [[ایمان]] با اکراه نمی‌تواند در یک جا جمع شود<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۱۰۸.</ref> و اجبار تنها می‌تواند در رفتار ظاهری تأثیر بگذارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۳۴۶-۳۴۹.</ref> {{یادداشت| ان الدین و هو سلسلة من المعارف العلمیة التی تتبعها اخری عملیة یجمعها انها اعتقادات والاعتقاد و الایمان من الامور القلبیة التی لا یحکم فیها الاکراه و الاجبار. المیزان ۷ ج۲، ص۳۴۲}}این آیه نیز پاسخی به افرادی است که زور و شمشیر را عامل پذیرش دین اسلام می‌دانستند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۷۹و۲۸۰؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱.</ref> در تفسیر [[مجمع البیان]] گفته شده زجاج (ابواسحاق، ابراهیم بن سری صاحب کتاب اعراب القرآن)<ref>ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، ۱۳۷۴ش، ص۱.</ref> معتقد است با این [[آیه]] مشخص می‌شود، اگر کسی پس از جنگ [[اسلام]] آورد، به اکراه اسلام نیاورده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۱و۶۳۲. </ref> بیضاوی نیز در [[تفسیر]] این آیه گفته است با توجه به این آیه خیری در الزام افراد به دین نیست<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۵۴.</ref>
دسته سوم کسانی که معتقدند بر اساس این آیه، [[ایمان]] با اکراه نمی‌تواند در یک جا جمع شود<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۱۰۸.</ref> و اجبار تنها می‌تواند در رفتار ظاهری تأثیر بگذارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۳۴۶-۳۴۹.</ref> {{یادداشت| ان الدین و هو سلسلة من المعارف العلمیة التی تتبعها اخری عملیة یجمعها انها اعتقادات والاعتقاد و الایمان من الامور القلبیة التی لا یحکم فیها الاکراه و الاجبار. المیزان، ج۲، ص۳۴۲}}این آیه نیز پاسخی به افرادی است که زور و شمشیر را عامل پذیرش دین اسلام می‌دانستند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۷۹و۲۸۰؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱.</ref> در تفسیر [[مجمع البیان]] گفته شده زجاج (ابواسحاق، ابراهیم بن سری صاحب کتاب اعراب القرآن)<ref>ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، ۱۳۷۴ش، ص۱.</ref> معتقد است با این [[آیه]] مشخص می‌شود، اگر کسی پس از جنگ [[اسلام]] آورد، به اکراه اسلام نیاورده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۱و۶۳۲. </ref> بیضاوی نیز در [[تفسیر]] این آیه گفته است با توجه به این آیه خیری در الزام افراد به دین نیست<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۵۴.</ref>


دسته چهارم مفسرانی که معتقدند مقصود از دین، [[تشیع]] است و «لااکراه» اشاره به عدم اجبار بر پذیرش [[ولایت]] [[امام]] عادل دارد.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الاصفی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref>
دسته چهارم مفسرانی که معتقدند مقصود از دین، [[تشیع]] است و «لااکراه» اشاره به عدم اجبار بر پذیرش [[ولایت]] [[امام]] عادل دارد.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الاصفی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref>
۱۷٬۴۳۷

ویرایش