Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (←دیدگاه مفسران) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
«آیه لا اکراه فی الدین» آیه ۲۵۶ [[سوره بقره]] است که معمولاً همراه با آیة الکرسی [[تلاوت]] میشود و از پرکاربردترین آیات [[قرآن کریم]] است.<ref>فانی و رجبی، «موارد استدلال تفسیری-کلامی به آیه لا اکراه فی الدین»، ص۹۴.</ref> | «آیه لا اکراه فی الدین» آیه ۲۵۶ [[سوره بقره]] است که معمولاً همراه با آیة الکرسی [[تلاوت]] میشود و از پرکاربردترین آیات [[قرآن کریم]] است.<ref>فانی و رجبی، «موارد استدلال تفسیری-کلامی به آیه لا اکراه فی الدین»، ص۹۴.</ref> | ||
آیه لااکراه نشاندهنده اجباری نبودن پذیرش [[دین]] است و بر آزادی و اختیار انسان در پذیرش دین تأکید دارد.<ref>فانی و رجبی، «موارد استدلال تفسیری-کلامی به آیه لا اکراه فی الدین»، ص۹۴.</ref> [[امام خمینی]] فضایل اخلاقی را در معنای کلمه دین در آیه لا اکراه فی الدین دخیل دانسته است و انجام فضایل اخلاقی از روی اکراه را بی ارزش دانسته است.<ref> امام خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۷۸ش، ص۳۷.</ref> {{ | آیه لااکراه نشاندهنده اجباری نبودن پذیرش [[دین]] است و بر آزادی و اختیار انسان در پذیرش دین تأکید دارد.<ref>فانی و رجبی، «موارد استدلال تفسیری-کلامی به آیه لا اکراه فی الدین»، ص۹۴.</ref> [[امام خمینی]] فضایل اخلاقی را در معنای کلمه دین در آیه لا اکراه فی الدین دخیل دانسته است و انجام فضایل اخلاقی از روی اکراه را بی ارزش دانسته است.<ref> امام خمینی، آداب الصلاه، ۱۳۷۸ش، ص۳۷.</ref> {{یاد|اگر ممکن بود(پیامبران) طریق خیر و سعادت را بـه مـردم بـه طـور دیگـر نـشان بدهنـد،مىدادند، به موجب وسعت رحمـت؛ و اگـر ممکـن بـود اکراهـاً مـردم را بـه سـعادت برسـانندمیرساندند؛ لکن هیهات ! راه آخرت راهى است که جز با قـدم اختیـار نمـى تـوان آن را پیمـود؛سعادت با زور حاصل نشود؛ فضیلت و عمل صالح بدون اختیـار فـضیلت نیـست و عمـل صـالح نمیباشد؛ و شاید معنى آیه شریفه لا اکْراه فى الدین نیز همین باشد.آدابالصلاة،امام خمینی، فصل۸ }} | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
دسته دوم در [[تفسیر]] این [[آیه]] گفتهاند در پذیرش دین، نوعی از اجبار قابل تصور است، مثلا اینکه در بیان راه حق و رساندن آن به گوش افراد میتوان اجبار را بکار برد؛<ref>ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۰؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۴.</ref> و یا اینکه اگر فرد به تعالی روحی رسیده باشد، اجبار مفهوم پیدا نمیکند.<ref>صدرای شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۹۳؛ </ref> | دسته دوم در [[تفسیر]] این [[آیه]] گفتهاند در پذیرش دین، نوعی از اجبار قابل تصور است، مثلا اینکه در بیان راه حق و رساندن آن به گوش افراد میتوان اجبار را بکار برد؛<ref>ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، ۱۳۸۹ق، ج۱، ص۳۳۰؛ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۸۴.</ref> و یا اینکه اگر فرد به تعالی روحی رسیده باشد، اجبار مفهوم پیدا نمیکند.<ref>صدرای شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۴، ص۱۹۳؛ </ref> | ||
دسته سوم کسانی که معتقدند بر اساس این آیه، [[ایمان]] با اکراه نمیتواند در یک جا جمع شود<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۱۰۸.</ref> و اجبار تنها میتواند در رفتار ظاهری تأثیر بگذارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۳۴۶-۳۴۹.</ref> {{ | دسته سوم کسانی که معتقدند بر اساس این آیه، [[ایمان]] با اکراه نمیتواند در یک جا جمع شود<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۶، ص۱۰۸.</ref> و اجبار تنها میتواند در رفتار ظاهری تأثیر بگذارد.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۳۴۶-۳۴۹.</ref> {{یاد| ان الدین و هو سلسلة من المعارف العلمیة التی تتبعها اخری عملیة یجمعها انها اعتقادات والاعتقاد و الایمان من الامور القلبیة التی لا یحکم فیها الاکراه و الاجبار. المیزان، ج۲، ص۳۴۲}}این آیه نیز پاسخی به افرادی است که زور و شمشیر را عامل پذیرش دین اسلام میدانستند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۷۹و۲۸۰؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱.</ref> در تفسیر [[مجمع البیان]] گفته شده زجاج (ابواسحاق، ابراهیم بن سری صاحب کتاب اعراب القرآن)<ref>ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، ۱۳۷۴ش، ص۱.</ref> معتقد است با این [[آیه]] مشخص میشود، اگر کسی پس از جنگ [[اسلام]] آورد، به اکراه اسلام نیاورده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۱و۶۳۲. </ref> بیضاوی نیز در [[تفسیر]] این آیه گفته است با توجه به این آیه خیری در الزام افراد به دین نیست<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۵۴.</ref> | ||
دسته چهارم مفسرانی که معتقدند مقصود از دین، [[تشیع]] است و «لااکراه» اشاره به عدم اجبار بر پذیرش [[ولایت]] [[امام]] عادل دارد.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الاصفی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref> | دسته چهارم مفسرانی که معتقدند مقصود از دین، [[تشیع]] است و «لااکراه» اشاره به عدم اجبار بر پذیرش [[ولایت]] [[امام]] عادل دارد.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الاصفی، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۱.</ref> |
ویرایش