۱۶٬۹۹۹
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=نوامبر|روز=۲۱|سال=۲۰۱۵|چند = ۲}} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=نوامبر|روز=۲۱|سال=۲۰۱۵|چند = ۲}} | ||
'''فاطمه بنت علی بن ابی طالب،'''<small>(۱۱۷ ق- ۷۳۵ م)</small> از راویان [[حدیث]]، [[اسیران کربلا|اسیران]] و گزارشگران [[واقعه کربلا]] است. [[ابومخنف]] برخی حوادث واقعه کربلا را از وی نقل کرده است. | '''فاطمه بنت علی بن ابی طالب،'''<small>(۱۱۷ ق- ۷۳۵ م)</small> از راویان [[حدیث]]، [[اسیران کربلا|اسیران]] و گزارشگران [[واقعه کربلا]] است. [[ابومخنف]] با یک واسطه برخی حوادث واقعه کربلا را از وی نقل کرده است. | ||
== نسب == | == نسب == | ||
نسب او به [[بنی هاشم]] میرسد. پدرش علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرشام ولد بود. او از خواهرش [[زینب(س)]] کوچکتر بوده است.<ref> المنتظم، ج۵، ص۳۴۴.</ref> | نسب او به [[بنی هاشم]] میرسد. پدرش علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف و مادرشام ولد بود. او از خواهرش [[زینب(س)]] کوچکتر بوده است.<ref> المنتظم، ج۵، ص۳۴۴.</ref> | ||
وی با [[محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب|محمد بن ابی سعید بن عقیل]] یا [[ازدواج]] کرد. و حمیده را برای او به دنیا آورد.<ref>مجلسی، ج۴۲، ص۹۴.</ref> سپس به ازدواج سعید بن اسود بن ابی البحتری در آمد و سعید از وی برزه و خالد را صاحب شد. پس از او به عقد منذر بن عبیدة بن زبیر درآمد و از او عثمان و کَبره متولد شدند.<ref> طبقات، ج۸، ص۳۴۰؛ المحبر، ص۵۶- | وی با [[محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب|محمد بن ابی سعید بن عقیل]] یا [[ازدواج]] کرد. و حمیده را برای او به دنیا آورد.<ref>مجلسی، ج۴۲، ص۹۴.</ref> سپس به ازدواج سعید بن اسود بن ابی البحتری در آمد و سعید از وی برزه و خالد را صاحب شد. پس از او به عقد منذر بن عبیدة بن زبیر درآمد و از او عثمان و کَبره متولد شدند.<ref> طبقات، ج۸، ص۳۴۰؛ المحبر، ص۵۶-۵۷؛ نک: جمهرة انساب العرب، ص۱۲۵. </ref> فاطمه پس از منذر نیز زنده بود و سرانجام در سال ۱۱۷ق درگذشت.<ref>طبری، ج۷، ص۱۰۷؛ ذهبی، ج۷، ص۳۱۳.</ref><ref>کحاله، ج۴، ص۸۱.</ref> | ||
== روایات == | == روایات == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== واقعه کربلا == | == واقعه کربلا == | ||
فاطمه در [[واقعه کربلا]] حضور داشت. و به همراه [[زینب(س)]] و دیگر [[اسیران کربلا|اسیران]] به [[دمشق]] رفت.<ref>استیعاب، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن اثیر، ج۴، ص۸۸؛ المنتظم، ج۵، ص۳۴۴؛ اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳.</ref> مردی از اهل شام از [[یزید بن معاویه]] درخواست کرد تا او را به کنیزی خود در آورد که با واکنش تند زینب(س) مواجه شد. <ref> اسدالغابه، | فاطمه در [[واقعه کربلا]] حضور داشت. و به همراه [[زینب(س)]] و دیگر [[اسیران کربلا|اسیران]] به [[دمشق]] رفت.<ref>استیعاب، ج۶، ص۱۳۳؛ ابن اثیر، ج۴، ص۸۸؛ المنتظم، ج۵، ص۳۴۴؛ اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳.</ref> مردی از اهل شام از [[یزید بن معاویه]] درخواست کرد تا او را به کنیزی خود در آورد که با واکنش تند زینب(س) مواجه شد.<ref> اسدالغابه، ج۶، ص۱۳۳</ref> ابومخنف این جریان را با یک واسطه از وی گزارش کرده است.<ref> وقعة الطف، ص۴۸، ۲۷۱؛ طبری، ج۵، ص۴۶۲-۴۶۱.</ref> | ||
وی از حُسن برخورد [[نعمان بن بشیر]] در طول مسیر [[دمشق]] به [[مدینه]] با [[اسیران کربلا]] سخن گفته است. هنگامی که کاروان اسیران به مدینه | وی از حُسن برخورد [[نعمان بن بشیر]] در طول مسیر [[دمشق]] به [[مدینه]] با [[اسیران کربلا]] سخن گفته است. | ||
:: | هنگامی که کاروان اسیران کربلا به مدینه رسید. فاطمه دختر علی به خواهرش زینب گفت: خواهرم این مرد شامی<small>(نعمان بن بشیر)</small> در همراهی ما نیک رفتار بود، میخواهی چیزی به او بدهیم؟» زینب گفت: «به خدا چیزی نداریم به او بدهیم مگر زیورهایمان.» سپس آن دو دستبند و ساق بند خویش را نزد نعمان فرستادند و از او عذرخواهی کردند و گفتند «این پاداش رفتار نیکوی تو است که در همراهی ما داشته ای.» اما نعمان آنها را نپذیرفت و گفت: | ||
::«اگر آنچه کردم برای دنیا بود، زیورهایتان و کمتر از آن نیز مرا خشنود میکرد ولی به خدا این کار را جز برای خدا و نزدیکی شما با پیمبر خدای نکردم.»<ref>طبری، ص۴۶۲-۴۶۳؛ الکامل، ج۴، ص۸۸.</ref> | |||
محلاتی در [[ریاحین الشریعه]] شرح حال وی را آورده است و از عدم شهرت وی در کتب رجالی شیعه اظهار تعجب کرده است.<ref> ریاحین، ج۳، ص۳۰۸.</ref> | محلاتی در [[ریاحین الشریعه]] شرح حال وی را آورده است و از عدم شهرت وی در کتب رجالی شیعه اظهار تعجب کرده است.<ref> ریاحین، ج۳، ص۳۰۸.</ref> | ||
== پانویس== | == پانویس== |
ویرایش