پرش به محتوا

شیخ فضل‌الله نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Bashiri
خط ۹۳: خط ۹۳:
در زمان تصویب متمم قانون اساسی شیخ فضل‌الله با حمایت [[آخوند خراسانی]] اصل دوم متمم مبنی بر تشکیل هیات نظار را به تصویب مجلس رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم مبنی بر برابری همه شهروندان در مقابل قانون، اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری در مدارس دولتی و اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات از مجلس کناره‌گیری کرد و با تشکیل مجالس اعتراضی به مناسبت‌های مذهبی از جمله [[ایام فاطمیه]] اعتراضات خود را به مجلس و قانون شروع کرد که با واکنش مشروطه‌خواهان مواجه شد و با همراهی عده‌ای دیگر از علمای مخالف مشروطه به تحصن در [[عبدالعظیم حسنی|زاویه مقدسه عبدالعظیم حسنی]] دست زد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۵-۳۱۶؛ کاتوزیان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۱۹-۷۲۹.</ref>  
در زمان تصویب متمم قانون اساسی شیخ فضل‌الله با حمایت [[آخوند خراسانی]] اصل دوم متمم مبنی بر تشکیل هیات نظار را به تصویب مجلس رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم مبنی بر برابری همه شهروندان در مقابل قانون، اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری در مدارس دولتی و اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات از مجلس کناره‌گیری کرد و با تشکیل مجالس اعتراضی به مناسبت‌های مذهبی از جمله [[ایام فاطمیه]] اعتراضات خود را به مجلس و قانون شروع کرد که با واکنش مشروطه‌خواهان مواجه شد و با همراهی عده‌ای دیگر از علمای مخالف مشروطه به تحصن در [[عبدالعظیم حسنی|زاویه مقدسه عبدالعظیم حسنی]] دست زد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۵-۳۱۶؛ کاتوزیان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۱۹-۷۲۹.</ref>  
شیخ فضل‌الله و همراهان که عنوان مشروعه‌خواه بر خود نهادند با انتشار رساله‌ها و لوایحی خواستار اعمال برخی اصلاحات در متن متمم و افزودن لفظ مشروعه بعد از مشروطه بودند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۱-۴۰۵.</ref> از سخنان اوست که:
شیخ فضل‌الله و همراهان که عنوان مشروعه‌خواه بر خود نهادند با انتشار رساله‌ها و لوایحی خواستار اعمال برخی اصلاحات در متن متمم و افزودن لفظ مشروعه بعد از مشروطه بودند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۱-۴۰۵.</ref> از سخنان اوست که:
::«ایها الناس من بهیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس می‌دانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور [[عتبات عالیات]] و سایر ممالک هستند هیچیک همراه نبودند. و همه را باقامه دلایل و براهین من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام می‌توانید این مطلب را جویا شوید. الآن هم من همان هستم که بودم. تغییر در مقصد، و تجددی در رأی من بهم نرسیده است. صریحاً می‌گویم همه بشنوید، و بغائبین هم برسانید، که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. باین معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می‌خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد. و برخلاف [[قرآن]]، و برخلاف [[اسلام|شریعت محمدی]](ص)، و برخلاف [[مذهب جعفری|مذهب مقدس جعفری]]، قانونی نگذارد. من هم چنین مجلسی می‌خواهم. پس من و عموم مسلمین بر یک رأی هستیم. اختلاف میانه ما، و لامذهبهاست. که منکر اسلامیت، و دشمن [[آيين حنيف|دین حنیف]] هستند. چه [[بابیه]] مزدکی مذهب و چه [[طبیعیه]] فرنگی مشرب.»<ref>اعلامیه، روز شنبه ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۲۶؛ در ترکمان، مجموعه‌ای از: رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات،... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref>
::«ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس می‌دانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچیک همراه نبودند. و همه را باقامه دلایل و براهین من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام می‌توانید این مطلب را جویا شوید. الآن هم من همان هستم که بودم. تغییر در مقصد، و تجددی در رأی من بهم نرسیده است. صریحاً می‌گویم همه بشنوید، و به غائبین هم برسانید، که من آن مجلس شورای ملی را می‌خواهم که عموم مسلمانان آن را می‌خواهند. باین معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می‌خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد. و برخلاف قرآن، و برخلاف شریعت محمدی(ص)، و برخلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذارد. من هم چنین مجلسی می‌خواهم. پس من و عموم مسلمین بر یک رأی هستیم. اختلاف میان ما، و لامذهب‌ها است، که منکر اسلامیت، و دشمن دین حنیف هستند. چه بابیه مزدکی مذهب و چه [[طبیعیه]] فرنگی مشرب.»<ref>اعلامیه، روز شنبه ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۲۶؛ در ترکمان، مجموعه‌ای از: رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات،... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref>


وی پس از نخستین جشن سالگرد مشروطیت، اعلامیه‌ای منتشر کرد و به شعارها و راه و رسم آزادی‌خواهان شدیداً اعتراض کرد و گفت:
وی پس از نخستین جشن سالگرد مشروطیت، اعلامیه‌ای منتشر کرد و به شعارها و راه و رسم آزادی‌خواهان شدیداً اعتراض کرد و گفت:
::«آن بازار شام، آن شیپور سلام، آن آتش‌بازی‌ها، آن ورود سفرا، آن عادیات خارجه، آن هورا کشیدنها و آنهمه کتیبه‌های زنده باد زنده باد، و زنده باد مساوات و برابری و برادری، می‌خواستید یکی را هم بنویسید: «زنده باد شریعت»، «زنده باد قرآن»، «زنده باد اسلام.»<ref>اعلامیه دوشنبه ۱۸ جمادی الثانی.؛ به نقل رواندی، تاریخ اجتماعی ایران.</ref>
::«آن بازار شام، آن شیپور سلام، آن آتش‌بازی‌ها، آن ورود سفرا، آن عادیات خارجه، آن هورا کشیدنها و آن همه کتیبه‌های زنده باد زنده باد، و زنده باد مساوات و برابری و برادری، می‌خواستید یکی را هم بنویسید: «زنده باد شریعت»، «زنده باد قرآن»، «زنده باد اسلام.»<ref>اعلامیه دوشنبه ۱۸ جمادی الثانی.؛ به نقل رواندی، تاریخ اجتماعی ایران.</ref>


=== اختلاف با آخوند خراسانی ===
=== اختلاف با آخوند خراسانی ===
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
== ترور نافرجام ==
== ترور نافرجام ==
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = ناظم الاسلام:... و نیز نگارنده روزی که مشار الیه [یعنی شیخ فضل الله] در خانه آقای طباطبائی آمده بود در مجلس در ضمن مذاکره گفت: ملای سیصد سال قبل بکار امروز مردم نمی‌خورد. شیخ در جواب گفت: '''«خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل بدرد امروز نمی‌خورد ملای امروز باید عالم بمقتضیات وقت باشد باید مناسبات دول را نیز عالم باشد.»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۲۵۶.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = ناظم الاسلام:... و نیز نگارنده روزی که مشار الیه [یعنی شیخ فضل الله] در خانه آقای طباطبائی آمده بود در مجلس در ضمن مذاکره گفت: ملای سیصد سال قبل بکار امروز مردم نمی‌خورد. شیخ در جواب گفت: '''«خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل بدرد امروز نمی‌خورد ملای امروز باید عالم بمقتضیات وقت باشد باید مناسبات دول را نیز عالم باشد.»'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، ج۱، ص۲۵۶.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
در سال [[سال ۱۲۸۷ هجری شمسی|۱۲۸۷ش]] ([[سال ۱۳۲۶ هجری قمری|۱۳۲۶ق]] در دوره [[استبداد صغیر]]، با توجه به رفت و آمد شیخ فضل الله به دربار [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی شاه]]، و همراهی با وی در مخالفت با مشروطه برخی از آزادیخواهان [مشروطه خواهان] نقشه کشتن شیخ را کشیدند و جوانی به نام [[کریم دواتگر]] مأمور انجام شد. وی در شب [[۱۹ دی]] ([[۱۶ ذی‌الحجه|۱۶ ذی الحجه]]) به شیخ فضل الله شلیک کرد که منجر به زخمی شدن وی شد. دواتگر پس از این عمل نافرجام به زندان رفت؛ ولی شیخ فضل الله راضی به کشتن او نبود. او همچنان در زندان بود تا تهران به دست آزادیخواهان افتاد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، صص ۸۲۹-۸۳۰.</ref>
در سال [[سال ۱۲۸۷ هجری شمسی|۱۲۸۷ش]] ([[سال ۱۳۲۶ هجری قمری|۱۳۲۶ق]] در دوره [[استبداد صغیر]]، با توجه به رفت و آمد شیخ فضل الله به دربار [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی شاه]]، و همراهی با وی در مخالفت با مشروطه برخی از آزادیخواهان [مشروطه خواهان] نقشه کشتن شیخ را کشیدند و جوانی به نام کریم دواتگر مأمور انجام شد. وی در شب [[۱۹ دی]] ([[۱۶ ذی‌الحجه|۱۶ ذی الحجه]]) به شیخ فضل الله شلیک کرد که منجر به زخمی شدن وی شد. دواتگر پس از این عمل نافرجام به زندان رفت؛ ولی شیخ فضل الله راضی به کشتن او نبود. او همچنان در زندان بود تا تهران به دست آزادیخواهان افتاد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، صص ۸۲۹-۸۳۰.</ref>


== دو تهمت ==
== دو تهمت ==
با توجه به فعالیت‌های اجتماعی شیخ فضل الله، کارهای ناروایی به وی نسبت داده شده است که دقت در اسناد تاریخی، ناموجه بودن این اِسنادها را نشان می‌دهد. مثلاً نویسنده‌ای چنین گفته است:
با توجه به فعالیت‌های اجتماعی شیخ فضل الله، کارهای ناروایی به وی نسبت داده شده است که دقت در اسناد تاریخی، ناموجه بودن این اِسنادها را نشان می‌دهد. مثلاً نویسنده‌ای چنین گفته است:


:«شیخ فضل اللّه در فتوا دادن به حق و ناحق سخت دلیر و بی‌هراس بود، و گاه در این کار چندان گستاخی و بی‌باکی می‌کرد که مایه شگفتی پیروانش می‌شد و دشمنانش برای خوار کردنش بهانه می‌یافتند. از جمله زمانی که [[مظفرالدین شاه]] به اروپا رفته بود، به دستور [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی میرزای ولیعهد]] که نیابت سلطنت داشت و پادرمیانی سعید السلطنه رئیس نظمیه، شکوه‌الدوله ششمین دختر شاه را که زن [[موقر السلطنه]] بود، بی‌رضای زن و شوهر طلاق داد و چون این جدایی در نظر علما موافق قانون شرع نبود، شیخ فضل اللّه مورد طعن و قدح مردمان قرار گرفت؛ اما وی دلیرتر از آن بود که بدین گفته‌ها بیندیشد و اعتنا کند؛ و هم او شکوه‌الدوله را به عقد حاج سید ابوالقاسم امام جمعه تهران درآورد.
:«شیخ فضل اللّه در فتوا دادن به حق و ناحق سخت دلیر و بی‌هراس بود، و گاه در این کار چندان گستاخی و بی‌باکی می‌کرد که مایه شگفتی پیروانش می‌شد و دشمنانش برای خوار کردنش بهانه می‌یافتند. از جمله زمانی که [[مظفرالدین شاه]] به اروپا رفته بود، به دستور [[محمدعلی شاه قاجار|محمدعلی میرزای ولیعهد]] که نیابت سلطنت داشت و پادرمیانی سعید السلطنه رئیس نظمیه، شکوه‌الدوله ششمین دختر شاه را که زن موقر السلطنه بود، بی‌رضای زن و شوهر طلاق داد و چون این جدایی در نظر علما موافق قانون شرع نبود، شیخ فضل اللّه مورد طعن و قدح مردمان قرار گرفت؛ اما وی دلیرتر از آن بود که بدین گفته‌ها بیندیشد و اعتنا کند؛ و هم او شکوه‌الدوله را به عقد حاج سید ابوالقاسم امام جمعه تهران درآورد.
:کار زشت و ناروای دیگر شیخ، فروختن زمین‌های مخروبه وقفی و قبرستان کهنه نزدیک مدرسه خازن الملک متصل به امامزاده سید ولی به بانک استقراضی روس بود.»<ref>شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، صص ۲۹۱-۲۹۰.</ref>
:کار زشت و ناروای دیگر شیخ، فروختن زمین‌های مخروبه وقفی و قبرستان کهنه نزدیک مدرسه خازن الملک متصل به امامزاده سید ولی به بانک استقراضی روس بود.»<ref>شهید آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، صص ۲۹۱-۲۹۰.</ref>
در ذیل، طبق برخی از سندهای دوره قاجار، تهمت بودن هر دو مورد بالا روشن می‌شود.
در ذیل، طبق برخی از سندهای دوره قاجار، تهمت بودن هر دو مورد بالا روشن می‌شود.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
طبق نوشته ملک زاده، در آغاز جلسه، [[شیخ ابراهیم زنجانی]] که یکی از روحانیان مشروطه خواه بود، ادعانامه مفصلی که حاکی از مجرمیت شیخ بود قرائت نمود و اعدام مجرم را از دادگاه تقاضا کرد.<ref name="malekzadeh 1260"/>
طبق نوشته ملک زاده، در آغاز جلسه، [[شیخ ابراهیم زنجانی]] که یکی از روحانیان مشروطه خواه بود، ادعانامه مفصلی که حاکی از مجرمیت شیخ بود قرائت نمود و اعدام مجرم را از دادگاه تقاضا کرد.<ref name="malekzadeh 1260"/>


اتهام نامه در یک محیط بهت و سکوت قرائت شد. شیخ به دقت به‌مندرجات آن گوش می‌داد. پس از خاتمه قرائت لایحه مذکور، چند دقیقه صحبتی به میان نیامد و همه منتظر بودند که شیخ در مقابل اتهامات مندرجه در لایحه چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد و چگونه از خود دفاع خواهد کرد ولی شیخ صحبتی نکرد و زبان به گفتگو نگشود. مستعان (رئیس [[کمیته جهانگیر]]) که از آغاز مشروطیت در جریان امور بوده به شیخ گفت: در مقابل اتهامات وارده که قرائت شده چه جوابی می‌دهید؟<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref>
اتهام نامه در یک محیط بهت و سکوت قرائت شد. شیخ به دقت به‌مندرجات آن گوش می‌داد. پس از خاتمه قرائت لایحه مذکور، چند دقیقه صحبتی به میان نیامد و همه منتظر بودند که شیخ در مقابل اتهامات مندرجه در لایحه چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد و چگونه از خود دفاع خواهد کرد ولی شیخ صحبتی نکرد و زبان به گفتگو نگشود. مستعان (رئیس کمیته جهانگیر) که از آغاز مشروطیت در جریان امور بوده به شیخ گفت: در مقابل اتهامات وارده که قرائت شده چه جوابی می‌دهید؟<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref>


از ظاهر نقلهای شفاهی از جلسه دادگاه شیخ چنین برمی‌آید که وی پاره‌ای از اتهامات از جمله دستور قتل برخی افراد را تکذیب کرده است؛ و پاره‌ای از اتهامات را پذیرفته و گفته است: طبق اجتهاد خویش عمل نموده ام.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۹.</ref>
از ظاهر نقلهای شفاهی از جلسه دادگاه شیخ چنین برمی‌آید که وی پاره‌ای از اتهامات از جمله دستور قتل برخی افراد را تکذیب کرده است؛ و پاره‌ای از اتهامات را پذیرفته و گفته است: طبق اجتهاد خویش عمل نموده ام.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۹.</ref>
Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۸۵

ویرایش