کاربر ناشناس
برهان فطرت: تفاوت میان نسخهها
جز
←مقدمه برهان
جز (←مقدمه برهان) |
imported>Hasaninasab جز (←مقدمه برهان) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==مقدمه برهان== | ==مقدمه برهان== | ||
در برهان فطرت به جهتِ انکار [[فطرت]] و خصوصا فطرت خداجویی از سوی برخی دانشمندان، ابتدا وجود فطرت خداجویی بررسی میشود. برای اثباتِ فطرت خداجویی چند دلیل ارائه شده است که دو دلیل آن عنوان میگردد: | |||
===دلیل عقلی=== | ===دلیل عقلی=== | ||
این دلیل به صورت یک قیاس مطرح شده است: | این دلیل به صورت یک قیاس مطرح شده است: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
توضیح گزینه الف این است که روح انسان مجرد است و دلیل آن هم ثباتی است که انسانها در کاربرد واژه «من» بکار میبرند؛ و از ابتدای زندگی تا انتهای آن حتی اگر جسم دچار دگرگونی گردد، انسان همواره من باقی میماند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۴۳.</ref> و گزینه ب هم از آنجا که هر مخلوقی می بایست همیشه با علت خود مرتبط باشد و به میزان ظرفیتش از علت خود بداند، بنابراین انسان فطرتا خداجو است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه،۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۶۹.</ref> | توضیح گزینه الف این است که روح انسان مجرد است و دلیل آن هم ثباتی است که انسانها در کاربرد واژه «من» بکار میبرند؛ و از ابتدای زندگی تا انتهای آن حتی اگر جسم دچار دگرگونی گردد، انسان همواره من باقی میماند.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۴۳.</ref> و گزینه ب هم از آنجا که هر مخلوقی می بایست همیشه با علت خود مرتبط باشد و به میزان ظرفیتش از علت خود بداند، بنابراین انسان فطرتا خداجو است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه،۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۶۹.</ref> | ||
{{یادداشت|مجرد در اینجا یعنی عناصر تشکیل دهنده هویت انسان و همچنین آنچه که در انسان دادههای حسی را درک میکند، فاقد خصوصیات ماده و یا همان روح است.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۴۳.)}} | {{یادداشت|مجرد در اینجا یعنی عناصر تشکیل دهنده هویت انسان و همچنین آنچه که در انسان دادههای حسی را درک میکند، فاقد خصوصیات ماده و یا همان روح است.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۱۴۳.)}} | ||
===دلیل شهودی=== | ===دلیل شهودی=== | ||
[[ملاصدرا]] معتقد است این دلیل با مراجعه انسان به نفس خود، شکل میگیرد؛ زیرا [[فطرت]]، تجربهای درونی در انسان است و هر انسانی با مراجعه به درون خود، آن را درک میکند. خداجویی انسان نیز به راحتی، قابل تجربه درونی است؛ انسان زمانی که در حال شناخت خود است، فطرتا به ارتباط خود به [[خداوند]](خالق و پرورشدهنده خود) پی میبرد. ملاصدرا تعلقات انسان به امور مادی را مانعی برای تحقق فطرت خداجویی در انسان دانسته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۳۸۳، ج۹، ص۱۲۴.</ref> | [[ملاصدرا]] معتقد است این دلیل با مراجعه انسان به نفس خود، شکل میگیرد؛ زیرا [[فطرت]]، تجربهای درونی در انسان است و هر انسانی با مراجعه به درون خود، آن را درک میکند. خداجویی انسان نیز به راحتی، قابل تجربه درونی است؛ انسان زمانی که در حال شناخت خود است، فطرتا به ارتباط خود به [[خداوند]](خالق و پرورشدهنده خود) پی میبرد. ملاصدرا تعلقات انسان به امور مادی را مانعی برای تحقق فطرت خداجویی در انسان دانسته است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۳۸۳، ج۹، ص۱۲۴.</ref> |