پرش به محتوا

علوم غریبه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
'''علوم غَریبه''' دانش‌های سری، شگفت‌انگیز و دور از دسترس عموم است که در مقابل علوم متعارف قرار دارد. موضوع این علوم نیروهای غیرعادی و اسرار آمیز است که تصور می‌شود آگاهی و کنترل آن، به انسان توانایی کارهای فوق عادت را می‌دهد. در [[قرآن کریم]] درباره برخی از علوم غریبه مانند [[سِحر]]، [[آیه|آیاتی]] با لحن نکوهش یا [[عذاب]] آمده است. بیشتر [[فقیه|فقها]] کیفر ساحر را قتل دانسته، البته تعدادی از فقیهان فراگیری علوم غریبه را به شرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر، جایز دانسته‌اند.
'''علوم غَریبه''' دانش‌های سری، شگفت‌انگیز و دور از دسترس عموم است که در مقابل علوم متعارف قرار دارد. موضوع این علوم نیروهای غیرعادی و اسرارآمیز است که تصور می‌شود آگاهی و کنترل آن، به انسان توانایی کارهای فوق عادت را می‌دهد. در [[قرآن]] درباره برخی از علوم غریبه مانند [[سِحر]]، [[آیه|آیاتی]] با لحن نکوهش یا [[عذاب]] آمده است. بیشتر [[فقیه|فقها]] کیفر ساحر را قتل دانسته، البته تعدادی از فقیهان فراگیری علوم غریبه را به شرط نداشتن فساد یا نداشتن ارتباط با سحر، جایز دانسته‌اند.


در تاریخ اسلامی، علوم غریبه دارای محدوده و اجزاء متغیر بوده است. علوم غریبه ابتدا شامل سِحر، پیشگویی با ستاره‌ها(احکام نجوم یا تَنجیم)، [[چشم‌زخم|چشم‌زدن]] و شعبده‌بازی بوده، سپس پنج علم یونانی کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا  به آنها اضافه شد. در بعضی منابع شیعی، علوم دیگری مانند [[جفر و جامعه|جَفر]]، رمل، خواص [[اسماءوصفات|اسماءالله]]، اعداد و حروف از علوم غریبه به شمار آمده‌اند.  
در تاریخ اسلامی، علوم غریبه دارای محدوده و اجزاء متغیر بوده است. علوم غریبه ابتدا شامل سِحر، پیشگویی با ستاره‌ها(احکام نجوم یا تَنجیم)، [[چشم‌زخم|چشم‌زدن]] و شعبده‌بازی بوده، سپس پنج علم یونانی کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا  به آنها اضافه شد. در بعضی منابع شیعی، علوم دیگری مانند [[جفر و جامعه|جَفر]]، رمل، خواص [[اسماءوصفات|اسماءالله]]، اعداد و حروف از علوم غریبه به شمار آمده‌اند.  
خط ۶: خط ۶:


==تعریف==
==تعریف==
علوم غریبه به دانش‌های سری،<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> پنهان،<ref>فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۴۶۴.</ref> دور از دسترس عموم<ref>سجادی، مدخل علوم غریبه، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۳۸۶.</ref> و شگفت‌انگیز<ref>نصر، علم‌ در اسلام‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۲۰۱.</ref> معنا شده است. اصطلاح علوم غریبه در مقابل علوم متعارف استفاده می‌شود.<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> شیخ بهایی در تقسیم علوم، برای علوم غریبه عنوان خَفیّه (نهانی) را در مقابل علوم جَلیّه (آشکار) بکار برده است.<ref>بهایی، کشکول، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۲۵۴.</ref> از دلایل پنهان بودن این علوم این بوده که از سوءاستفاده یا زیان‌های آن پیشگیری شود.<ref>نصر، علم‌ در اسلام‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۲۰۱.</ref>
علوم غریبه به دانش‌های سری،<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> پنهان،<ref>فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۵، ص۴۶۴.</ref> دور از دسترس عموم<ref>سجادی، مدخل علوم غریبه، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۳۸۶.</ref> و شگفت‌انگیز<ref>نصر، علم‌ در اسلام‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۲۰۱.</ref> معنا شده است. اصطلاح علوم غریبه در مقابل علوم متعارف استفاده می‌شود.<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> [[شیخ بهایی]] در تقسیم علوم، برای علوم غریبه عنوان خَفیّه (نهانی) را در مقابل علوم جَلیّه (آشکار) به کار برده است.<ref>بهایی، کشکول، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۲۵۴.</ref> از دلایل پنهان بودن این علوم این بوده که از سوءاستفاده یا زیان‌های آن پیشگیری شود.<ref>نصر، علم‌ در اسلام‌، ۱۳۵۹ش‌، ص۲۰۱.</ref>


ابن خلدون علوم غریبه را مهارت‌هایی می‌داند که انسان را به اثرگذاری بر عناصر توانا می‌سازد.<ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱۳۹۱ق، ص۶۵۵.</ref> نیشابوری در کتاب غرایب القرآن، علوم غریبه را علوم رازآلود معرفی می‌کند که به انسان توانایی آگاهی از اسرار و امور پنهان و نیز انجام کارهای غیرعادی می‌دهد.<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> برخی موضوع این علوم را نیروهای فوق طبیعی و اسرارآمیز نوشته‌اند.<ref>ماهانی، «خاقانی و علوم غریبه»، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۷-۱۱۳.</ref>
ابن خلدون علوم غریبه را مهارت‌هایی می‌داند که انسان را به اثرگذاری بر عناصر توانا می‌سازد.<ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱۳۹۱ق، ص۶۵۵.</ref> نیشابوری در کتاب غرایب القرآن، علوم غریبه را علوم رازآلود معرفی می‌کند که به انسان توانایی آگاهی از اسرار و امور پنهان و نیز انجام کارهای غیرعادی می‌دهد.<ref>نیشابوری، غرایب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۷.</ref> برخی موضوع این علوم را نیروهای فوق طبیعی و اسرارآمیز نوشته‌اند.<ref>ماهانی، «خاقانی و علوم غریبه»، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۷-۱۱۳.</ref>


==دیدگاه اسلامی==
==دیدگاه اسلامی==
در [[قرآن کریم]] در مورد [[سحر|سِحر]]، [[کهانت|کِهانت]] (خبر از آینده با تسخیر جن یا روح)،<ref>انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۳</ref> طیره(فالِ بد زدن)، چشم زدن و چند شاخه دیگر علوم غریبه آیاتی وجود دارد.<ref>خوش‌زبان، «بررسی جایگاه علوم غریبه در آیات و سور قرآن با استناد بر روایات»، ۱۳۹۷ش، ص۱۰۲-۸۱.</ref> قرآن کریم، [[حضرت سلیمان]] را دارای قدرت علوم غریبه معرفی کرده است. او [[جن]]، [[شیاطین]]، باد و حیوانات را تسخیر کرده بود. (آیه۱۰۱ [[سوره بقره|بقره]]؛ ۳۶،۳۷و۳۸ [[سوره ص|ص]]؛ ۸۱و۸۲ [[سوره انبیاء|انبیاء]]؛آیات۳۸و۳۹ [[سوره نمل|نمل]]) این باعث شد که شیاطین سحر را بین مردم بابِل ([[عراق عرب]]) رواج دهند. آنان از تعالیم دو فرشته [[هاروت و ماروت]] نیز سوءاستفاده کردند.(آیه۱۰۲ بقره) وزیر او [[آصف بن برخیا]] نیز از علم خود برای آوردن عرش [[بلقیس]] استفاده کرد(آیه۴۰ [[سوره نمل|نمل]]). در داستان دعوت [[حضرت موسی]] از [[فرعون]]، او نیز در مقابل موسی از ساحران استفاده کرد.(آیات ۱۲۳-۱۰۸ [[سوره اعراف|اعراف]خ؛ ۷۳-۵۷ [[سوره طه|طه]]) هم‌چنین بعضی [[مفسران]] معتقدند [[قارون]] برای ثروتمند شدن از کیمیا،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۱ش، ج۱۶، ص۷۹.</ref> استفاده کرد. دشمنان پیامبران، آنان را به سحر یا جن‌زدگی متهم می‌کردند. (آیه۵۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]]) در زمان ظهور [[پیامبر اسلام]]، کهانت قطع شد و جن‌ها نتوانستند اخبار آینده را از آسمان بدزدند(آیات۹و۱۰ [[سوره جن|جن]]). در آیات ۵۱و۵۲ [[سوره قلم]] نیز از تلاش برخی [[مشرکان]] برای آسیب زدن به پیامبر از طریق چشم زدن خبر داده شده است.
در [[قرآن]] در مورد [[سحر|سِحر]]، [[کهانت|کِهانت]] (خبر از آینده با تسخیر جن یا روح)،<ref>انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۳</ref> [[تفأل|طیره]](فالِ بد زدن)، چشم‌زدن و چند شاخه دیگر علوم غریبه آیاتی وجود دارد.<ref>خوش‌زبان، «بررسی جایگاه علوم غریبه در آیات و سور قرآن با استناد بر روایات»، ۱۳۹۷ش، ص۱۰۲-۸۱.</ref> قرآن، [[حضرت سلیمان]] را دارای قدرت علوم غریبه معرفی کرده است. او [[جن]]، [[شیاطین]]، باد و حیوانات را تسخیر کرده بود. (آیه۱۰۱ [[سوره بقره|بقره]]؛ ۳۶،۳۷و۳۸ [[سوره ص|ص]]؛ ۸۱و۸۲ [[سوره انبیاء|انبیاء]]؛آیات۳۸و۳۹ [[سوره نمل|نمل]]) این باعث شد که شیاطین سحر را بین مردم بابِل ([[عراق عرب]]) رواج دهند. آنان از تعالیم دو فرشته [[هاروت و ماروت]] نیز سوءاستفاده کردند.(آیه۱۰۲ بقره) وزیر او [[آصف بن برخیا]] نیز از علم خود برای آوردن عرش [[بلقیس]] استفاده کرد(آیه۴۰ [[سوره نمل|نمل]]). در داستان دعوت [[حضرت موسی]] از [[فرعون]]، او نیز در مقابل موسی از ساحران استفاده کرد.(آیات ۱۲۳-۱۰۸ [[سوره اعراف|اعراف]۷۳-۵۷ [[سوره طه|طه]]) هم‌چنین بعضی [[مفسران]] معتقدند [[قارون]] برای ثروتمند شدن از کیمیا،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۱ش، ج۱۶، ص۷۹.</ref> استفاده کرد. دشمنان [[پیامبران]]، آنان را به سحر یا جن‌زدگی متهم می‌کردند. (آیه۵۲ [[سوره ذاریات|ذاریات]]) در زمان ظهور [[پیامبر اسلام]]، کهانت قطع شد و جن‌ها نتوانستند اخبار آینده را از آسمان بدزدند(آیات۹و۱۰ [[سوره جن|جن]]). در آیات ۵۱و۵۲ [[سوره قلم]] نیز از تلاش برخی [[مشرکان]] برای آسیب زدن به پیامبر از طریق چشم زدن خبر داده شده است.


در بین علوم غریبه، [[روایت|روایت‌های]] بسیاری درباره نکوهش و حرمت سِحر بیان شده است.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۸؛ طوسی، تهذیب، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۱۴۸.</ref> بیشتر فقها آموزش و یادگیری سحر را حرام،<ref>برای نمونه:نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۵؛ ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۳۳و۵۳۴؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ص۳۸۸</ref> و کیفر ساحر را قتل دانسته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ ج۴۱، ص۴۴۳؛ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۲و۲۹۳.</ref> البته چند فقیه نیز معتقدند یادگیری سحر برای ابطال آن بخصوص کاربرد آن علیه سحر مدعی [[نبوت]] جایز است.<ref>برای نمونه:شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۳۹۸ق، ج، ص۲۷۲و۲۷۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸؛ انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۸.</ref>
در بین علوم غریبه، [[روایت|روایت‌های]] بسیاری درباره نکوهش و حرمت سِحر بیان شده است.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۷، ص۱۴۸؛ طوسی، تهذیب، ۱۳۶۴ش، ج۱۰، ص۱۴۸.</ref> بیشتر فقها آموزش و یادگیری سحر را حرام،<ref>برای نمونه:نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۵؛ ابن ادریس، سرائر، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۵۳۳و۵۳۴؛ حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ص۳۸۸</ref> و کیفر ساحر را قتل دانسته‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۸۶؛ ج۴۱، ص۴۴۳؛ خویی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۲و۲۹۳.</ref> البته چند فقیه نیز معتقدند یادگیری سحر برای ابطال آن بخصوص کاربرد آن علیه سحر مدعی [[نبوت]] جایز است.<ref>برای نمونه:شهید ثانی، شرح لمعه، ۱۳۹۸ق، ج، ص۲۷۲و۲۷۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۷۸؛ انصاری، مکاسب، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۸.</ref>