Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۴٬۹۵۶
ویرایش
جز (←پانویسها) |
جز (←نظریه امامت) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
شیعیان معتقدند امامت از اصول اعتقادی دین و منصبی الهی است؛ یعنی [[پیامبران]] نمیتوانند انتخاب امام را به مردم واگذار کنند و بر آنها [[واجب]] است که جانشین خود را تعیین کنند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۱.</ref>ازاینرو متکلمان شیعه (بهجز زیدیه)<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۳.</ref> بر لزوم «نصب»ِ امام (توسط پیامبر یا امام پیشین) تأکید میکنند<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۲۹؛ دفتری، تاریخ و سنتهای اسماعیلیه، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۵؛همچنین نگاه کنید به شیخ مفید، اوائلالمقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۰و۴۱.</ref> و «نص» (سخن یا فعلی که بهصراحت بر معنای مدنظر دلالت کند)<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۳.</ref> را تنها راه شناخت امام میدانند.<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۱؛ همچنین نگاه کنید به شیخ مفید، اوائلالمقالات، ۱۴۱۳ق، ص۳۸ و ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> | شیعیان معتقدند امامت از اصول اعتقادی دین و منصبی الهی است؛ یعنی [[پیامبران]] نمیتوانند انتخاب امام را به مردم واگذار کنند و بر آنها [[واجب]] است که جانشین خود را تعیین کنند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۱.</ref>ازاینرو متکلمان شیعه (بهجز زیدیه)<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۳.</ref> بر لزوم «نصب»ِ امام (توسط پیامبر یا امام پیشین) تأکید میکنند<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۲۹؛ دفتری، تاریخ و سنتهای اسماعیلیه، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۵؛همچنین نگاه کنید به شیخ مفید، اوائلالمقالات، ۱۴۱۳ق، ص۴۰و۴۱.</ref> و «نص» (سخن یا فعلی که بهصراحت بر معنای مدنظر دلالت کند)<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۳.</ref> را تنها راه شناخت امام میدانند.<ref>امیرخانی، «نظریه نص از دیدگاه متکلمان امامی»، ص۱۱؛ همچنین نگاه کنید به شیخ مفید، اوائلالمقالات، ۱۴۱۳ق، ص۳۸ و ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> | ||
استدلال آنها این است که امام باید [[عصمت|معصوم]] باشد و تنها خدا از عصمت انسانها اطلاع دارد؛<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> زیرا عصمت صفتی درونی است و از ظاهر افراد نمیتوان به عصمتشان پی برد.<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲.</ref> بنابراین ضرورت دارد که خدا امام را تعیین و از طریق پیامبر به مردم معرفی کند.<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> | استدلال آنها این است که امام باید [[عصمت امامان|معصوم]] باشد و تنها [[خدا]] از [[عصمت]] انسانها اطلاع دارد؛<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> زیرا عصمت صفتی درونی است و از ظاهر افراد نمیتوان به عصمتشان پی برد.<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲.</ref> بنابراین ضرورت دارد که خدا امام را تعیین و از طریق پیامبر به مردم معرفی کند.<ref>نگاه کنید به شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، ص۳۱۲؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر علم کلم، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> | ||
در کتابهای کلامی شیعه، درباره ضرورت وجود امام در جامعه دلایل نقلی و عقلیِ چندی مطرح میشود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۲ق، ص۲۸و۲۹؛ سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۶۰تا۲۶۳.</ref> [[آیه اولوالامر]] و [[حدیث من مات|حدیث مَن مات]] از دلایل نقلیِ شیعیان بر لزوم وجود امام است.<ref>نگاه کنید به شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۲ق، ص۲۸.</ref> استناد به [[قاعده لطف]] هم از دلایل عقلیِ آنان است. در تبیین این دلیل نوشتهاند: از سویی وجود امام سبب میشود مردم بیشتر به طاعت خدا روی بیاورند و کمتر بهسمت گناهان بروند؛ و از سوی دیگر طبق قاعده لطف، انجامدادن هرکاری که سبب چنین چیزی بشود، بر خداوند [[واجب]] است. بنابراین نصب امام بر خداوند واجب است.<ref>نگاه کنید به علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۱۷ق، ص۴۹۱.</ref> | در کتابهای کلامی شیعه، درباره ضرورت وجود امام در جامعه دلایل نقلی و عقلیِ چندی مطرح میشود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۲ق، ص۲۸و۲۹؛ سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۶۰تا۲۶۳.</ref> [[آیه اولوالامر]] و [[حدیث من مات|حدیث مَن مات]] از دلایل نقلیِ شیعیان بر لزوم وجود امام است.<ref>نگاه کنید به شیخ مفید، الافصاح، ۱۴۱۲ق، ص۲۸.</ref> استناد به [[قاعده لطف]] هم از دلایل عقلیِ آنان است. در تبیین این دلیل نوشتهاند: از سویی وجود امام سبب میشود مردم بیشتر به طاعت خدا روی بیاورند و کمتر بهسمت گناهان بروند؛ و از سوی دیگر طبق قاعده لطف، انجامدادن هرکاری که سبب چنین چیزی بشود، بر خداوند [[واجب]] است. بنابراین نصب امام بر خداوند واجب است.<ref>نگاه کنید به علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۱۷ق، ص۴۹۱.</ref> | ||
===عصمت امام=== | ===عصمت امام=== | ||
{{اصلی|عصمت}} | {{اصلی|عصمت امامان}} | ||
شیعیان به عصمت امامان اعتقاد دارند و آن را شرط | شیعیان به عصمت امامان اعتقاد دارند و آن را شرط امامت میدانند.<ref>نگاه کنید به علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۱۷ق، ص۴۹۲؛ دفتری، تاریخ و سنتهای اسماعیلیه، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۵.</ref> آنها در این زمینه به دلایل نقلی و عقلی<ref>برای مطالعه دلایل عقلی امامیه نگاه کنید به علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۱۷ق، ص۴۹۲-۴۹۴؛ سبحانی، الالهیات، ۱۳۸۴ش/۱۴۲۶ق، ص۲۶-۴۵.</ref> استناد میکنند که [[آیه اولی الامر]]،<ref>علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۱۷ق، ص۴۹۳؛ سبحانی، الالهیات، ۱۳۸۴ش/۱۴۲۶ق، ص۱۲۵-۱۳۰.</ref> [[آیه ابتلای ابراهیم]]<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۳۸۴ش/۱۴۲۶ق، ص۱۱۷-۱۲۵.</ref> و [[حدیث ثقلین|حدیث ثَقَلین]] از آن جمله است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، اضواء علی عقائد الشیعه الامامیه، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۹-۳۹۴.</ref> | ||
از میان شیعیان، [[زیدیه]] به عصمت همه امامان باور ندارند. بهعقیده اینان تنها [[اصحاب کساء|اصحاب کِساء]] یعنی [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]]، [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] معصوماند<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۸.</ref> و بقیه امامان مانند دیگر مردم، از خطا معصوم نیستند.<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref> | از میان شیعیان، [[زیدیه]] به عصمت همه امامان باور ندارند. بهعقیده اینان تنها [[اصحاب کساء|اصحاب کِساء]] یعنی [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]]، [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] معصوماند<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۸.</ref> و بقیه امامان مانند دیگر مردم، از خطا معصوم نیستند.<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ۱۳۹۰ش، ص۲۷۹.</ref> |