پرش به محتوا

جهنم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ آوریل ۲۰۱۷
اصلاح منابع و پاورقی
imported>Baqer h
(اضافه کردن منابع)
imported>Baqer h
(اصلاح منابع و پاورقی)
خط ۱: خط ۱:
{{عالم پس از مرگ}}
{{عالم پس از مرگ}}
'''جَهَنَّم''' یا '''دوزخ''' جایگاهی در جهان پس از [[مرگ]] که انسان تباهکار در آن سزای اعمال خود را خواهد دید. در [[قرآن]] افزون بر نام جهنم، نام‌های متعدد دیگری مانند جَحیم، سَقَر و سَعیر نیز ناظر به جهنم یا طبقه‌ای از آن به کار رفته و در بسیاری موارد نیز صرفاً به صورت «النار» (آتش) از آن یاد شده است. در فرهنگ [[ایران]]، نام دوزخ بازمانده از ایران باستان به عنوان معادلی برای جهنم کاربرد داشته است. جهنم نه تنها در نصوص دینی از قرآن و [[حدیث]] بازتاب وسیعی داشته، بلکه در حیطه دانش‌هایی چون [[کلام]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] نظری هم مباحثی را به خود اختصاص داده است.
'''جَهَنَّم''' یا '''دوزخ''' جایگاهی در جهان پس از [[مرگ]] که انسان تباهکار در آن سزای اعمال خود را خواهد دید. در [[قرآن]] افزون بر نام جهنم، نام‌های متعدد دیگری مانند جَحیم، سَقَر و سَعیر نیز ناظر به جهنم یا طبقه‌ای از آن به کار رفته و در بسیاری موارد نیز صرفاً به صورت «النار» (آتش) از آن یاد شده است. در فرهنگ [[ایران]]، نام دوزخ بازمانده از ایران باستان به عنوان معادلی برای جهنم کاربرد داشته است. جهنم نه تنها در نصوص دینی از قرآن و [[حدیث]] بازتاب وسیعی داشته، بلکه در حیطه دانش‌هایی چون [[کلام]]، [[فلسفه]] و [[عرفان]] نظری هم مباحثی را به خود اختصاص داده است.
خط ۷۹: خط ۷۸:


*'''دیگر عذاب‌ها''': در وصف دیگر عذاب‌ها در قرآن کریم از غل و زنجیر<ref>حاقه، آیه ۳۰؛ غافر، آیه ۷۱</ref> مقامع آتشین،<ref>حج، آیه ۲۱</ref> تازیانه‌های عذاب،<ref>فجر، آیه ۱۳</ref> صداهای ناهنجار جهنم<ref> هود، آیه ۱۰۶؛ انبیاء، آیه ۱۰۰</ref> ضیق مکان و احساس فشار<ref> فرقان، آیه ۱۲؛ مطففین آیه ۷-۸ نیز ابن مبارک، الزهد، آیه ۸۶</ref> سایه‌هایی که به جای آرامیدن از آتش خود آتشین‌ترند.<ref>زمر، آیه ۱۶؛ واقعه، آیه ۴۳؛ مرسلات، آیه ۳۰-۳۱</ref> و عذاب‌هایی فراتر که به وضوح از آن‌ها یاد نشده<ref> ص، آیه ۵۸</ref> بیان گردیده است.
*'''دیگر عذاب‌ها''': در وصف دیگر عذاب‌ها در قرآن کریم از غل و زنجیر<ref>حاقه، آیه ۳۰؛ غافر، آیه ۷۱</ref> مقامع آتشین،<ref>حج، آیه ۲۱</ref> تازیانه‌های عذاب،<ref>فجر، آیه ۱۳</ref> صداهای ناهنجار جهنم<ref> هود، آیه ۱۰۶؛ انبیاء، آیه ۱۰۰</ref> ضیق مکان و احساس فشار<ref> فرقان، آیه ۱۲؛ مطففین آیه ۷-۸ نیز ابن مبارک، الزهد، آیه ۸۶</ref> سایه‌هایی که به جای آرامیدن از آتش خود آتشین‌ترند.<ref>زمر، آیه ۱۶؛ واقعه، آیه ۴۳؛ مرسلات، آیه ۳۰-۳۱</ref> و عذاب‌هایی فراتر که به وضوح از آن‌ها یاد نشده<ref> ص، آیه ۵۸</ref> بیان گردیده است.
{{سخ}} در روایات شقوق بیشتری دیده می‌شود: در وصف زندان‌های جهنم از زندان‌هایی با عذاب‌های خاص مانند زندان بولس<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۳۲۹؛ بخاری، ادب المفرد، ۱۴۰۹ق، ص۱۹۶.</ref> یا زندان فلق<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۳۴۹؛ دیلمی، الفردوس بمأثور الخطاب، ۱۹۸۶م، ج۳، ص۲۱۷؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۲، آیه ۱۵.</ref> به خصوص یاد شده است. وصفی هم درباره مارها و عقربهای جهنم آمده است<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۶۳۵؛ ابن مبارک، الزهد، دارالکتب العلمیه، ص۱۷۸.</ref> که گاه برای منتقدان سؤال انگیز هم بوده است.<ref> طبرسی، احمد، ج۲، ص۹۹ </ref> حتی مارهایی با نام معرفی شده‌اند<ref>. طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۷۲؛ خطیب بغدادی، موضّح اوهام الجمع و التفریق، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۲۲.</ref> در شمار نوشیدنی‌ها «طینة الخیال» (سرشت تباهی) یاد شده که عصاره خود اهل آتش است.<ref>مسلم، صحیح مسلم، ۱۹۵۵م، ج۳، ص۱۵۸۷؛ ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۶۵۵؛ سیوطی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۳۳.</ref> روایاتی هم درباره افزودن حس تنفر از خورد و آشام جهنم آمده است.<ref> ترمذی،سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۷۰۶؛ ابن ماجه، سنن، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م، ج۲، ص۱۴۴۶؛ احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۳، ص۲۸ و ۸۳.</ref>
{{سخ}} در روایات شقوق بیشتری دیده می‌شود: در وصف زندان‌های جهنم از زندان‌هایی با عذاب‌های خاص مانند زندان بولس<ref>ابن ابی شیبه، المصنف، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۳۲۹؛ بخاری، ادب المفرد، ۱۴۰۹ق، ص۱۹۶.</ref> یا زندان فلق<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۳۴۹؛ دیلمی، الفردوس بمأثور الخطاب، ۱۹۸۶م، ج۳، ص۲۱۷؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۹ق، ج۲، آیه ۱۵.</ref> به خصوص یاد شده است. وصفی هم درباره مارها و عقربهای جهنم آمده است<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۶۳۵؛ ابن مبارک، الزهد، دارالکتب العلمیه، ص۱۷۸.</ref> که گاه برای منتقدان سؤال انگیز هم بوده است.<ref> طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج۲، ص۹۹ </ref> حتی مارهایی با نام معرفی شده‌اند<ref>. طبرانی، المعجم الاوسط، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۳۷۲؛ خطیب بغدادی، موضّح اوهام الجمع و التفریق، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۲۲.</ref> در شمار نوشیدنی‌ها «طینة الخیال» (سرشت تباهی) یاد شده که عصاره خود اهل آتش است.<ref>مسلم، صحیح مسلم، ۱۹۵۵م، ج۳، ص۱۵۸۷؛ ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۶۵۵؛ سیوطی، الاتقان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۳۳.</ref> روایاتی هم درباره افزودن حس تنفر از خورد و آشام جهنم آمده است.<ref> ترمذی،سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۷۰۶؛ ابن ماجه، سنن، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م، ج۲، ص۱۴۴۶؛ احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۳، ص۲۸ و ۸۳.</ref>


همچنین سخن از آسیابی است که عالمان بدعمل را خرد می‌کند<ref>شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۵۴؛ ابن عدی، ‌الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> [[زمهریر]] که خود واژه‌ای قرآنی در کاربردی دیگر است<ref>انسان، آیه ۱۳.</ref> در روایات به عنوان سرزمینی با سرمای هراسناک ترسیم شده که خود بخشی از جهنم است؛ سرمایی که بدن مجرمان را قطعه قطعه می‌کند<ref> سهمی، تاریخ جرجان، ۱۴۰۷ق، ص۴۸۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> در روایتی آمده است: جهنمیان برای گریز از آتش به زمهریر پناه می‌برند که عذابش سخت‌تر است<ref>سمعانی،منصور، تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۹۵؛ ابن رجب،  التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱ . </ref> و سپس درخواست دارند که به آتش بازگردند<ref> ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۶، ص۳۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> نزد برخی مفسران، استثنای یاد شده در قرآن<ref>انعام، آیه ۱۲۸.</ref> برای بقای آتش مربوط به جابه جایی به زمهریر است<ref>نک: زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۲، ص۶۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱۴۳؛ زیلعی، نصب الرایة، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص۱۴۸.</ref>
همچنین سخن از آسیابی است که عالمان بدعمل را خرد می‌کند<ref>شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۵۴؛ ابن عدی، ‌الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> [[زمهریر]] که خود واژه‌ای قرآنی در کاربردی دیگر است<ref>انسان، آیه ۱۳.</ref> در روایات به عنوان سرزمینی با سرمای هراسناک ترسیم شده که خود بخشی از جهنم است؛ سرمایی که بدن مجرمان را قطعه قطعه می‌کند<ref> سهمی، تاریخ جرجان، ۱۴۰۷ق، ص۴۸۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> در روایتی آمده است: جهنمیان برای گریز از آتش به زمهریر پناه می‌برند که عذابش سخت‌تر است<ref>سمعانی،منصور، تفسیر، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۹۵؛ ابن رجب،  التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱ . </ref> و سپس درخواست دارند که به آتش بازگردند<ref> ثعلبی، تفسیر الکشف و البیان، ‌۱۴۲۲ق، ج۶، ص۳۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۷۱.</ref> نزد برخی مفسران، استثنای یاد شده در قرآن<ref>انعام، آیه ۱۲۸.</ref> برای بقای آتش مربوط به جابه جایی به زمهریر است<ref>نک: زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۲، ص۶۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۱۴۳؛ زیلعی، نصب الرایة، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص۱۴۸.</ref>
خط ۹۷: خط ۹۶:


'''مکان‌های دیگر جهنم'''{{سخ}}
'''مکان‌های دیگر جهنم'''{{سخ}}
افزون بر درکات، برخی واژه‌های قرآنی که در سیاق وصف جهنم آمده‌اند، حتی در ظاهر عبارتی ربطی هم به جهنم ندارند، در برداشتهای روایی و تفسیری نام مکان‌هایی در جهنم دانسته شده، از آن شمار است: معرفی صعود در آیه ۱۷ [[سوره مدثر|مدثر]]، به عنوان کوهی در جهنم<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۴؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۱۳۷.</ref> معرفی عقبه<ref> بلد، آیه ۱۱.</ref> به عنوان کوهی در جهنم<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۲۰۱.</ref> معرفی حفرة من النار<ref>آل عمران، آیه ۱۰۳ . </ref>به عنوان چاهی در جهنم<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۹۱.</ref> معرفی فلق،<ref>فلق، آیه ۱.</ref> به عنوان چاهی در جهنم که به طور مبسوط عذاب‌های آن وصف شده است.<ref>قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۴۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۷؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۶۲ش، ص۳۹۱.</ref> معرفی ویل<ref>همزه، آیه ۱.</ref> به عنوان وادی‌ای هولناک در جهنم<ref>فیروز آبادی، تنویرالمقباس، دارالکتب العلمیه، ص۲۵۶؛ مقاتل بن سلیمان، التفسیر، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۶۰؛ طبری،  تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۷۸. </ref> یا چاهی در آن که ۴۰ سال طول می‌کشد تا به قعرش برسند<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۵، ص۳۲۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۵۱.</ref> معرفی غی<ref>مریم، آیه ۵۹.</ref> به عنوان وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۶، ص۱۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص ۲۲۷؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۳.</ref> معرفی غساق<ref> نبأ، آیه ۲۵</ref> به عنوان نهری یا وادی‌ای مملو از عقرب،<ref>اهوازی، الزهدی، ۱۳۹۹ق، ص ۱۰۰.</ref> معرفی اثام<ref>فرقان،آیه ۶۸.</ref> به عنوان وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۹، ص۴۴؛ الاختصاص، ص ۳۴۴</ref> و معرفی موبق به عنوان نهری از قیح و خون<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۵، ص۲۶۵؛ ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۳۱۱.</ref>
افزون بر درکات، برخی واژه‌های قرآنی که در سیاق وصف جهنم آمده‌اند، حتی در ظاهر عبارتی ربطی هم به جهنم ندارند، در برداشتهای روایی و تفسیری نام مکان‌هایی در جهنم دانسته شده، از آن شمار است: معرفی صعود در آیه ۱۷ [[سوره مدثر|مدثر]]، به عنوان کوهی در جهنم<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۱۲۳؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۴؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق، ص۱۳۷.</ref> معرفی عقبه<ref> بلد، آیه ۱۱.</ref> به عنوان کوهی در جهنم<ref> طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۳۰، ص۲۰۱.</ref> معرفی حفرة من النار<ref>آل عمران، آیه ۱۰۳ . </ref>به عنوان چاهی در جهنم<ref> برقی، المحاسن، ۱۳۳۱ش، ص۹۱.</ref> معرفی فلق،<ref>فلق، آیه ۱.</ref> به عنوان چاهی در جهنم که به طور مبسوط عذاب‌های آن وصف شده است.<ref>قمی، تفسیر، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۴۹؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۶۱ش، ص۲۲۷؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۶۲ش، ص۳۹۱.</ref> معرفی ویل<ref>همزه، آیه ۱.</ref> به عنوان وادی‌ای هولناک در جهنم<ref>فیروز آبادی، تنویرالمقباس، دارالکتب العلمیه، ص۲۵۶؛ مقاتل بن سلیمان، التفسیر، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۶۰؛ طبری،  تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۷۸. </ref> یا چاهی در آن که ۴۰ سال طول می‌کشد تا به قعرش برسند<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۵، ص۳۲۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۵۵۱.</ref> معرفی غی<ref>مریم، آیه ۵۹.</ref> به عنوان وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۶، ص۱۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص ۲۲۷؛ هنادکوفی، الزهد، ۱۴۰۶ق، ص۱۸۳.</ref> معرفی غساق<ref> نبأ، آیه ۲۵</ref> به عنوان نهری یا وادی‌ای مملو از عقرب،<ref>اهوازی، الزهدی، ۱۳۹۹ق، ص ۱۰۰.</ref> معرفی اثام<ref>فرقان،آیه ۶۸.</ref> به عنوان وادی‌ای در جهنم<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۹، ص۴۴؛ شیخ مفید، الاختصاص، جماعة المدرسین، ص۳۴۴</ref> و معرفی موبق به عنوان نهری از قیح و خون<ref>طبری، تفسیر، ۱۴۰۵ق، ج۱۵، ص۲۶۵؛ ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۳۱۱.</ref>


مکان‌هایی دیگر نیز مستقلاً در احادیث معرفی شده‌اند، مانند چاه حزن که جهنم خود روزی صد بار از آن پناه می‌جوید<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۵۹۳؛ ابن ماجه، سنن، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م، ج۱، ص۹۴.</ref> چاه هبهب که در وادی سقر جای دارد و مکان جباران است،<ref> شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۷۴؛ ابن ابی الدنیا، التواضع و الخمول، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۱؛ درباره اشاره به وادی هبهب، نک:عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> کوه سکران و وادی آن غضبان دارای تابوت‌هایی از آتش<ref>شیخ صدوق، الامالی،  ص۸۲</ref> و تابوتی از آتش در قعر جهنم که در آن ۶ نفر از پیشینیان و ۶ نفر از امت پیامبر به عنوان شقی‌ترین مردم در عذاب‌اند.<ref> کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۱۵ق، ص ۱۶۱؛ مفید، الکافئه، ۱۴۱۳ق، ص۲۵؛ برای دریاها نک: ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۲۷؛ ابن عدی، الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوالشیخ اصفهانی، العظمة، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۴۰۹؛ برای دیوارها، نک: احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۳، ص۲۹؛ ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۷۰۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق،  ص۸۳؛ برای تفصیل وادی‌ها و خندق‌ها نک: قنوجی، یقظة اولی الاعتبار، ۱۲۹۴ق،  ص۷۸.</ref>
مکان‌هایی دیگر نیز مستقلاً در احادیث معرفی شده‌اند، مانند چاه حزن که جهنم خود روزی صد بار از آن پناه می‌جوید<ref>ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۵۹۳؛ ابن ماجه، سنن، ۱۹۵۲-۱۹۵۳م، ج۱، ص۹۴.</ref> چاه هبهب که در وادی سقر جای دارد و مکان جباران است،<ref> شیخ صدوق، عقاب الاعمال، ‌۱۳۶۴ش، ص۲۷۴؛ ابن ابی الدنیا، التواضع و الخمول، ۱۴۰۹ق، ص۲۷۱؛ درباره اشاره به وادی هبهب، نک:عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> کوه سکران و وادی آن غضبان دارای تابوت‌هایی از آتش<ref>شیخ صدوق، الامالی،  ص۸۲</ref> و تابوتی از آتش در قعر جهنم که در آن ۶ نفر از پیشینیان و ۶ نفر از امت پیامبر به عنوان شقی‌ترین مردم در عذاب‌اند.<ref> کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۱۵ق، ص ۱۶۱؛ مفید، الکافئه، ۱۴۱۳ق، ص۲۵؛ برای دریاها نک: ابن ابی عاصم، الزهد، ۱۴۰۸ق، ص۲۷؛ ابن عدی، الکامل، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوالشیخ اصفهانی، العظمة، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۴۰۹؛ برای دیوارها، نک: احمد بن حنبل، مسند، ۱۳۱۳ق، ج۳، ص۲۹؛ ترمذی، سنن، ۱۳۵۷ق، ج۴، ص۷۰۶؛ ابن رجب، التخویف من النار، ۱۳۹۹ق،  ص۸۳؛ برای تفصیل وادی‌ها و خندق‌ها نک: قنوجی، یقظة اولی الاعتبار، ۱۲۹۴ق،  ص۷۸.</ref>


برخی از محدثان [[امامیه]] و [[اهل سنت]] در وصف جهنم و بهشت آثار مستقلی تألیف کرده‌اند.<ref> نک: ابن ندیم، الفهرست، ۱۳۵۰ش، ص۲۴۵؛ نجاشی، ص۱۴۶، ۱۹۱؛ طوسی، الفهرست، ص۱۵۷، ۲۱۳؛ کتانی، ص۵۰</ref> که از آن میان صفة الجنة و النار از سعید بن جناح از کهن‌ترین متون بازمانده است.<ref>برای متن نک: الاختصاص، ص۳۴۵</ref>
برخی از محدثان [[امامیه]] و [[اهل سنت]] در وصف جهنم و بهشت آثار مستقلی تألیف کرده‌اند.<ref> نک: ابن ندیم، الفهرست، ۱۳۵۰ش، ص۲۴۵؛ نجاشی، رجال، ۱۴۰۷ق، ص۱۴۶، ۱۹۱؛ طوسی، الفهرست، ص۱۵۷، ۲۱۳؛ کتانی، الرسالة المستطرفة، ۱۴۰۶ق، ص۵۰</ref> که از آن میان صفة الجنة و النار از سعید بن جناح از کهن‌ترین متون بازمانده است.<ref>برای متن نک: شیخ مفید، الاختصاص، جماعة المدرسین، ص۳۴۵</ref>




خط ۱۱۸: خط ۱۱۷:
موضوع پاداش و جزای اخروی به طور عام و مباحث مربوط به جهنم به طور خاص، بخش مهمی از مباحث کلامی و اعتقادی را به خود اختصاص داده است. مباحث کلامی جهنم با بهشت، گاهی مشترک است و گاهی مباحث مختص به هر یک از آن دو است.
موضوع پاداش و جزای اخروی به طور عام و مباحث مربوط به جهنم به طور خاص، بخش مهمی از مباحث کلامی و اعتقادی را به خود اختصاص داده است. مباحث کلامی جهنم با بهشت، گاهی مشترک است و گاهی مباحث مختص به هر یک از آن دو است.


*'''وجود جهنم و بهشت در اکنون''': این پرسش کلامی که آیا جهنم و بهشت در حال حاضر خلق شده‌اند یا خیر؟ گویا نخستین بار توسط هشام فوطی مطرح شد و منشأ پرسش وی این بود که بر وجود بهشت و جهنم پیش از برپایی قیامت، فایده‌ای مترتب نیست.<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۰.</ref> در این موضوع گروهی از [[معتزله]]، [[نجاریه]] و وابستگان به افکار معتزله از [[زیدیه]] و [[خوارج]] پرسش فوطی را جدی یافتند و بدان گرویدند که پاسخ این پرسش الزاماً مثبت نیست و خلق و عدم خلق هر دو محتمل است. برخی چون ابوهاشم جبایی با قاطعیت با فوطی موافقت کردند و برخی از معتزله نیز چون ابوعلی جبایی و ابوالحسن بصری در کنار متکلمان [[امامیه]] و [[اشاعره]] مخلوق بودن آن‌ها را در حال حاضر تأیید کردند.<ref> نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۲۹۶؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ۱۹۱۶م، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۰؛ مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۴۱-۱۴۲؛ عضدالدین ایجی، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۴۸۵، ۴۸۷.</ref>
*'''وجود جهنم و بهشت در اکنون''': این پرسش کلامی که آیا جهنم و بهشت در حال حاضر خلق شده‌اند یا خیر؟ گویا نخستین بار توسط هشام فوطی مطرح شد و منشأ پرسش وی این بود که بر وجود بهشت و جهنم پیش از برپایی قیامت، فایده‌ای مترتب نیست.<ref> شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۰.</ref> در این موضوع گروهی از [[معتزله]]، [[نجاریه]] و وابستگان به افکار معتزله از [[زیدیه]] و [[خوارج]] پرسش فوطی را جدی یافتند و بدان گرویدند که پاسخ این پرسش الزاماً مثبت نیست و خلق و عدم خلق هر دو محتمل است. برخی چون ابوهاشم جبایی با قاطعیت با فوطی موافقت کردند و برخی از معتزله نیز چون ابوعلی جبایی و ابوالحسن بصری در کنار متکلمان [[امامیه]] و [[اشاعره]] مخلوق بودن آن‌ها را در حال حاضر تأیید کردند.<ref> نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۲۹۶؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ۱۹۱۶م، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۰؛ مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۱ق، ص۱۴۱-۱۴۲؛ عضدالدین ایجی، المواقف،
۱۹۹۷م، ج۳، ص۴۸۵، ۴۸۷.</ref>


*'''خلود و فناناپذیری''': پرسش مشترک درباره جهنم و بهش، سؤال از ابدی و فناناپذیری آن‌هاست. این پرسش را جهم بن صفوان مطرح کرد با این مبنا که حادث غیرمتناهی امکان تحقق ندارد.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۱۴۸-۱۴۹ و۱۶۴ و ۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹ و ۱۹۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۳ق، ص۱۰۸؛ شهرستانی،الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> از جاحظ نیز نقل شده است که خلود عذاب در جهنم را نفی کرده، بر این باور رفته است که اهل جهنم به طبیعت آتش صیرورت خواهند داشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۲.</ref>{{سخ}}در مقابل، قائلان به خلود به تفصیل در مقام پاسخ به اشکالات خلود برآمده‌اند و افزون بر تحلیل‌های کلامی-فسلفی گاه<ref>مثلاً تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۳۸.</ref> به استدلال‌های جدلی روآورده‌اند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۳۶۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶۷.</ref>
*'''خلود و فناناپذیری''': پرسش مشترک درباره جهنم و بهش، سؤال از ابدی و فناناپذیری آن‌هاست. این پرسش را جهم بن صفوان مطرح کرد با این مبنا که حادث غیرمتناهی امکان تحقق ندارد.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۹۸۰م، ص۱۴۸-۱۴۹ و۱۶۴ و ۴۷۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۱۵ق، ص۱۱۹ و ۱۹۹؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۳ق، ص۱۰۸؛ شهرستانی،الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> از جاحظ نیز نقل شده است که خلود عذاب در جهنم را نفی کرده، بر این باور رفته است که اهل جهنم به طبیعت آتش صیرورت خواهند داشت.<ref>شهرستانی، الملل و النحل،۱۴۱۹ق، ج۱، ص۷۲.</ref>{{سخ}}در مقابل، قائلان به خلود به تفصیل در مقام پاسخ به اشکالات خلود برآمده‌اند و افزون بر تحلیل‌های کلامی-فسلفی گاه<ref>مثلاً تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۲۲۸-۲۳۸.</ref> به استدلال‌های جدلی روآورده‌اند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۳۷۴ش، ص۳۶۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۶۷.</ref>
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
در حقیقت، آرمان صوفی حب خدا و وصال محبوب است و از این نظر، گناه به معنای دوری از خداوند و دوزخ همان وادی فراق است و از این رو، بزرگ‌ترین محرومیت به شمار می‌آید<ref>عطارنیشابوری، تذکرةالاولیاء، ۱۳۶۶ش، ص۶۵۸؛ Smith, ''Rabia'', p. 39. </ref>تا آنجا که حتی اگر قرار است نعیم بهشت مانع دیدن جمال الهی شود،همان بهتر که خداوند عاشق را به آتش دوزخ بفرستد.<ref>Schimmel, ''Mystical Dimensions of Islam'', p.39.</ref> در سده‌های بعد، حتی تقاضای بهشت به امید لقاء محبوب نیز از عارفان پذیرفتنی نبود.<ref> Schimmel, ''Mystical Dimensions of Islam'', p.161.</ref> حب الهی و رضای خدا والاترین مطلوب است. ذوالنون مصری ترس از جهنم را در مقابل ترس از جدایی خداوند مانند قطرهای می‌شمرد که در دریای بی‌کران ریخته شود.<ref>Smith, ''The Way of the Mystics'', p. 195.؛ ابوطالب مکی، قوت القلوب، ۱۳۱۰ق، ج۱، ص۲۲۵.</ref>
در حقیقت، آرمان صوفی حب خدا و وصال محبوب است و از این نظر، گناه به معنای دوری از خداوند و دوزخ همان وادی فراق است و از این رو، بزرگ‌ترین محرومیت به شمار می‌آید<ref>عطارنیشابوری، تذکرةالاولیاء، ۱۳۶۶ش، ص۶۵۸؛ Smith, ''Rabia'', p. 39. </ref>تا آنجا که حتی اگر قرار است نعیم بهشت مانع دیدن جمال الهی شود،همان بهتر که خداوند عاشق را به آتش دوزخ بفرستد.<ref>Schimmel, ''Mystical Dimensions of Islam'', p.39.</ref> در سده‌های بعد، حتی تقاضای بهشت به امید لقاء محبوب نیز از عارفان پذیرفتنی نبود.<ref> Schimmel, ''Mystical Dimensions of Islam'', p.161.</ref> حب الهی و رضای خدا والاترین مطلوب است. ذوالنون مصری ترس از جهنم را در مقابل ترس از جدایی خداوند مانند قطرهای می‌شمرد که در دریای بی‌کران ریخته شود.<ref>Smith, ''The Way of the Mystics'', p. 195.؛ ابوطالب مکی، قوت القلوب، ۱۳۱۰ق، ج۱، ص۲۲۵.</ref>


صوفیان بر این نکته تأکید ورزیده‌اند که آتش دوزخ را با مؤمنان حقیقی و محبان خداوند کاری نیست.<ref>غزنوی، مقامات ژنده پیل، ۱۳۴۰ش، ص۱۳۹؛ سنایی، دیوان، ۱۳۶۲ش، ص۵۱؛ روزبهان بقلی، ۱۳۴۴ش، ص۲۵۳-۲۵۶</ref>
صوفیان بر این نکته تأکید ورزیده‌اند که آتش دوزخ را با مؤمنان حقیقی و محبان خداوند کاری نیست.<ref>غزنوی، مقامات ژنده پیل، ۱۳۴۰ش، ص۱۳۹؛ سنایی، دیوان، ۱۳۶۲ش، ص۵۱؛ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ۱۳۶۴ش، ص۲۵۳-۲۵۶</ref>


تعابیری همچون جهنم فراق، عذاب هجر، دوزخ حجاب و ذل حجاب در گفتار صوفیان دیده می‌شود که در مقایسه با عذاب جهنم یا جهنم احتراق به کار رفته و حاکی از این معناست که محجوبیت از حق، دوزخ و عذاب حقیقی است و از همین رو صوفیان آنر آ عذابی الیم و سخت از عذاب دوزخ دانسته‌اند.<ref> قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱-۱۹۸۳م، ج۲، ص۲۵۱و۲۷۴ و ج۳، ص۲۷۳-۲۷۵؛ سراج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱۴، ص۲۶۲؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۵۸ش، ص۱۲۷</ref>
تعابیری همچون جهنم فراق، عذاب هجر، دوزخ حجاب و ذل حجاب در گفتار صوفیان دیده می‌شود که در مقایسه با عذاب جهنم یا جهنم احتراق به کار رفته و حاکی از این معناست که محجوبیت از حق، دوزخ و عذاب حقیقی است و از همین رو صوفیان آنر آ عذابی الیم و سخت از عذاب دوزخ دانسته‌اند.<ref> قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۱-۱۹۸۳م، ج۲، ص۲۵۱و۲۷۴ و ج۳، ص۲۷۳-۲۷۵؛ سراج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱۴، ص۲۶۲؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۵۸ش، ص۱۲۷</ref>
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
* طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق.
* طبرانی، سلیمان، المعجم الاوسط، به کوشش طارق بن عوض الله و عبدالمحسن بن ابراهیم حسینی، قاهره، ۱۴۱۵ق.
* طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر،‌به کوشش حمدی عبدالحمید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق.
* طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر،‌به کوشش حمدی عبدالحمید سلفی، موصل، ۱۴۰۴ق.
* طبرسی، احمد، الاحتجاح، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.
* طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاح، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، نجف، ۱۳۸۶ق.
* طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، ۱۴۱۵ق.
* طبری، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
* طبری، تفسیر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
* طوسی، محمد، الامالی، قم، ۱۴۱۳ق.
* طوسی، محمد، الامالی، قم، ۱۴۱۳ق.
خط ۳۰۳: خط ۳۰۳:
* غزنوی، محمد، مقامات ژنده پیل، به کوشش حشمت الله مؤید سنندجی، تهران، ۱۳۴۰ش.
* غزنوی، محمد، مقامات ژنده پیل، به کوشش حشمت الله مؤید سنندجی، تهران، ۱۳۴۰ش.
* سنایی، دیوان، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
* سنایی، دیوان، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
* روز بهان بقلی، شرح شطحیات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۶۴ش.
* روزبهان بقلی، شرح شطحیات، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۶۴ش.
* ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، ۱۳۱۰ق.
* ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، ۱۳۱۰ق.
* عطار نیشابوری، فرید الدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
* عطار نیشابوری، فرید الدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۶۶ش.
کاربر ناشناس