۱۶٬۵۸۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (پانویس) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==نسب و خاندان== | ==نسب و خاندان== | ||
کنیه سعد، ابواسحاق بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۶-۶۰۷.</ref> پدرش مالک بن وهیب(اهیب) بن عبدمناف بن زهره مشهور به ابیوقاص<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۶-۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴.</ref> و مادرش حمنه دختر ابوسفیان بن امیه بن عبدالشمس بود.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴.</ref> [[عمر سعد]] فرمانده [[لشکر عمر بن سعد|سپاه کوفه]] در واقعه کربلا که [[امام حسین(ع)]] و یارانش را به [[شهادت]] رساند، فرزند وی بوده است.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۹۸.</ref> | کنیه سعد، ابواسحاق بود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۶-۶۰۷.</ref> پدرش مالک بن وهیب(اهیب) بن عبدمناف بن زهره مشهور به ابیوقاص<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۶-۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴.</ref> و مادرش حمنه دختر ابوسفیان بن امیه بن عبدالشمس بود.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴.</ref> [[عمر سعد]] فرمانده [[لشکر عمر بن سعد|سپاه کوفه]] در واقعه کربلا که [[امام حسین(ع)]] و یارانش را به [[شهادت]] رساند، فرزند وی بوده است.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۹۸.</ref> | ||
==صحابی پیامبر== | ==صحابی پیامبر== | ||
درباره [[اسلام]] آوردن وی روایات و اقوال متفاوتی وجود دارد. نقل شده هفتمین یا پنجمین نفری بوده که [[مسلمان]] شده است.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴. </ref>از خودش نقل شده که قبل از وجوب [[نماز]]، اسلام آورده است.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۱، ۱۳۹.</ref> | درباره [[اسلام]] آوردن وی روایات و اقوال متفاوتی وجود دارد. نقل شده هفتمین یا پنجمین نفری بوده که [[مسلمان]] شده است.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴. </ref> از خودش نقل شده که قبل از وجوب [[نماز]]، اسلام آورده است.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۱، ۱۳۹.</ref> | ||
سعد قبل از پیامبر(ص) به [[مدینه]] مهاجرت کرد،<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۹.</ref> پیامبر(ص) میان وی و [[سعد بن معاذ]]، [[پیمان برادری]] برقرار کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> | سعد قبل از پیامبر(ص) به [[مدینه]] مهاجرت کرد،<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۱۹.</ref> پیامبر(ص) میان وی و [[سعد بن معاذ]]، [[پیمان برادری]] برقرار کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> | ||
=== حضور در غزوات=== | === حضور در غزوات=== | ||
سعد نخستین فردی است که در [[سریه عبید بن حارث]] در راه اسلام به دشمن تیر انداخته است.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> او در [[جنگ بدر]] و [[جنگ احد|احد]] حضور داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴.</ref> همچنین در [[غزوه خندق|غزوۀ خندق]]، [[غزوه خیبر|خیبر]] و [[فتح مکه]] شرکت کرد.<ref> ابن اثیر، اسد | سعد نخستین فردی است که در [[سریه عبید بن حارث]] در راه اسلام به دشمن تیر انداخته است.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> او در [[جنگ بدر]] و [[جنگ احد|احد]] حضور داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴.</ref> همچنین در [[غزوه خندق|غزوۀ خندق]]، [[غزوه خیبر|خیبر]] و [[فتح مکه]] شرکت کرد.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴.</ref> هنگام فتح مکه یکی از سه پرچم [[مهاجران]] در دست او بود.{{مدرک}} در دیگر [[غزوات]] هم همراه پیامبر(ص) بود<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴.</ref> و از تیراندازان مشهور سپاه اسلام به شمار میرفت.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸-۶۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، صص۱۴۰-۱۴۱.</ref> | ||
او ۲۷۱ [[حدیث]] از پیامبر(ص) نقل کرده است.<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه الرواة، ص۴۸.</ref> عمر، ابن عباس، جابره بن سمره، سائب بن یزید، عایشه و دیگران از او روایت نقل کردهاند.<ref>ابن اثیر، اسد | او ۲۷۱ [[حدیث]] از پیامبر(ص) نقل کرده است.<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه الرواة، ص۴۸.</ref> عمر، ابن عباس، جابره بن سمره، سائب بن یزید، عایشه و دیگران از او روایت نقل کردهاند.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> | ||
==دوران خلفای سهگانه== | ==دوران خلفای سهگانه== | ||
طبق برخی روایات، سعد پس از درگذشت پیامبر(ص)، همراه گروهی بود که در خانه [[فاطمه(س)]] جمع شده و با [[مقداد بن اسود]] قرار گذاشته بودند که با امام علی(ع) [[بیعت]] کنند.<ref>شرح ابن ابیالحدید، ج۲، ص۵۶.</ref> البته برخی در صحت این موضوع تردید کردهاند. آنان به گزارش [[یعقوبی]] استناد میکنند که عمر و [[ابوبکر]] از دادن فرماندهی به [[خالد بن سعید |خالد بن سعید]] به این دلیل که بعد از [[سقیفه]] برای مدت کوتاهی از [[بیعت]] خودداری کرده بود، خودداری کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲.</ref> اما سعد در دوران عمر از نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار بود.{{مدرک}} | طبق برخی روایات، سعد پس از درگذشت پیامبر(ص)، همراه گروهی بود که در خانه [[فاطمه(س)]] جمع شده و با [[مقداد بن اسود]] قرار گذاشته بودند که با امام علی(ع) [[بیعت]] کنند.<ref>شرح ابن ابیالحدید، ج۲، ص۵۶.</ref> البته برخی در صحت این موضوع تردید کردهاند. آنان به گزارش [[یعقوبی]] استناد میکنند که عمر و [[ابوبکر]] از دادن فرماندهی به [[خالد بن سعید |خالد بن سعید]] به این دلیل که بعد از [[سقیفه]] برای مدت کوتاهی از [[بیعت]] خودداری کرده بود، خودداری کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲.</ref> اما سعد در دوران عمر از نفوذ قابل ملاحظهای برخوردار بود.{{مدرک}} | ||
سعد در دوران عمر بن خطاب، در آخر [[سال ۱۶ هجری قمری|سال ۱۶ق]] فرماندهی سپاه اسلام را در [[نبرد قادسیه]] علیه ساسانیان را برعهده داشت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۵۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸.</ref> عمر، سعد را به ولایت کوفه منصوب کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، صص۲۷۰-۲۷۱.</ref> طبق دستور [[عمر بن خطاب]] به وی در سال [[سال ۱۵ هجری قمری|۱۵]]، [[سال ۱۷ هجری قمری|۱۷]] یا [[سال ۱۹ هجری قمری|۱۹ق]]، کوفه که پیشتر محل اردوی سپاهیان مسلمان در جریان [[فتوحات اسلامی]] بود، به جایی برای اقامت مسلمانان تبدیل شد.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> از اولین اقدامات سعد بن ابیوقاص، ساخت [[مسجد کوفه]] و [[دارالاماره کوفه|دارالاماره]] در کوفه بود.<ref>براقی، تاریخ کوفه، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> عمر در سال ۲۱ق او را از ولایت کوفه برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸.</ref> منابع علت عزل وی را شکایت اهل کوفه به جهت [[فسق|فسق و فجور]] وی دانستهاند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۴.</ref> | سعد در دوران عمر بن خطاب، در آخر [[سال ۱۶ هجری قمری|سال ۱۶ق]] فرماندهی سپاه اسلام را در [[نبرد قادسیه]] علیه ساسانیان را برعهده داشت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۵۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸.</ref> عمر، سعد را به ولایت کوفه منصوب کرد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، صص۲۷۰-۲۷۱.</ref> طبق دستور [[عمر بن خطاب]] به وی در سال [[سال ۱۵ هجری قمری|۱۵]]، [[سال ۱۷ هجری قمری|۱۷]] یا [[سال ۱۹ هجری قمری|۱۹ق]]، کوفه که پیشتر محل اردوی سپاهیان مسلمان در جریان [[فتوحات اسلامی]] بود، به جایی برای اقامت مسلمانان تبدیل شد.<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> از اولین اقدامات سعد بن ابیوقاص، ساخت [[مسجد کوفه]] و [[دارالاماره کوفه|دارالاماره]] در کوفه بود.<ref>براقی، تاریخ کوفه، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۹.</ref> عمر در سال ۲۱ق او را از ولایت کوفه برکنار کرد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸.</ref> منابع علت عزل وی را شکایت اهل کوفه به جهت [[فسق|فسق و فجور]] وی دانستهاند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۰۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۴.</ref> | ||
===شورای خلافت=== | ===شورای خلافت=== | ||
{{اعضای شورای شش نفره}} | {{اعضای شورای شش نفره}} | ||
{{اصلی|شورای شش نفره}} | {{اصلی|شورای شش نفره}} | ||
خلیفه دوم، سعد را به عنوان یکی از اعضای [[شورای شش نفره]] برای تعیین خلافت انتخاب کرد.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۵.</ref> بعد از مرگ عمر، اعضای شورا برای تعیین خلیفه گرد هم آمدند. نوشتهاند که [[عمرو بن عاص]] و [[مغیرة بن شعبه]] کنار درِ محل اجتماع نشستند، سعد بن ابیوقاص آن دو را از آنجا دور کرد.{{مدرک}} به گزارش نهایة الارب امام علی(ع) در این ماجرا با سعد ملاقات کرد و او را سوگند داد با [[عبدالرحمن بن عوف]] به نفع عثمان همدست نشود.<ref>نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۳۲۳.</ref> اما سعد به نفع عبدالرحمن بن عوف رأی داد و در نهایت منجر به انتخاب [[عثمان]] گردید. عثمان مدتی ولایت کوفه را به سعد داد اما بعد او را عزل نمود. عثمان همچنین کمکهایی به سعد میکرد از جمله قریهای به نام «قریۀ هرمز» را به اقطاع به سعد داد.<ref>ترجمه فتوح البلدان، ص۳۹۱.</ref> | خلیفه دوم، سعد را به عنوان یکی از اعضای [[شورای شش نفره]] برای تعیین خلافت انتخاب کرد.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۵.</ref> بعد از مرگ عمر، اعضای شورا برای تعیین خلیفه گرد هم آمدند. نوشتهاند که [[عمرو بن عاص]] و [[مغیرة بن شعبه]] کنار درِ محل اجتماع نشستند، سعد بن ابیوقاص آن دو را از آنجا دور کرد.{{مدرک}} به گزارش نهایة الارب امام علی(ع) در این ماجرا با سعد ملاقات کرد و او را سوگند داد با [[عبدالرحمن بن عوف]] به نفع عثمان همدست نشود.<ref>نویری، نهایة الارب، ج۴، ص۳۲۳.</ref> اما سعد به نفع عبدالرحمن بن عوف رأی داد و در نهایت منجر به انتخاب [[عثمان]] گردید. عثمان مدتی ولایت کوفه را به سعد داد اما بعد او را عزل نمود. عثمان همچنین کمکهایی به سعد میکرد از جمله قریهای به نام «قریۀ هرمز» را به اقطاع به سعد داد.<ref>ترجمه فتوح البلدان، ص۳۹۱.</ref> | ||
سعد در ماجرای [[قتل عثمان]]، دخالت چندانی نکرد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، گرچه گفته شده وی آماده شده بود که به نفع عثمان و به حمایت او برخیزد اما کمکی نکرد. او خود گفته است که در قتل عثمان بیطرف بوده است.{{مدرک}} | سعد در ماجرای [[قتل عثمان]]، دخالت چندانی نکرد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، گرچه گفته شده وی آماده شده بود که به نفع عثمان و به حمایت او برخیزد اما کمکی نکرد. او خود گفته است که در قتل عثمان بیطرف بوده است.{{مدرک}} | ||
==خلافت امام علی(ع) == | ==خلافت امام علی(ع) == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
سعد در پاسخ [[معاویه]] که از او پرسید چرا [[سب علی]] نمیکند؟ سه فضیلت از حضرت علی(ع)([[حدیث منزلت]]، [[حدیث رایت]] و [[آیه مباهله]]) را یادآور شد و گفت که اگر یکی از آنها را داشتم برایم از شتران سرخمو دوست داشتنیتر بود.<ref> نسائی، خصائص امیرالمومنین، ص۴۷-۴۸؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۰۱؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۶۸.</ref> اما در جنگهای دوره حضرت شرکت نکرد. | سعد در پاسخ [[معاویه]] که از او پرسید چرا [[سب علی]] نمیکند؟ سه فضیلت از حضرت علی(ع)([[حدیث منزلت]]، [[حدیث رایت]] و [[آیه مباهله]]) را یادآور شد و گفت که اگر یکی از آنها را داشتم برایم از شتران سرخمو دوست داشتنیتر بود.<ref> نسائی، خصائص امیرالمومنین، ص۴۷-۴۸؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۶۰۱؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۶۸.</ref> اما در جنگهای دوره حضرت شرکت نکرد. | ||
===کنارهگیری از جنگ جمل و صفین=== | ===کنارهگیری از جنگ جمل و صفین=== | ||
معاویه در نامهای به سعد، سزاوارترین مردم برای دادخواهی عثمان از میان [[قریش]] را کسانی دانست که در [[شورای شش نفره]] بودند. او هدف [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] از جنگ جمل را همین دادخواهی دانست، و از او خواست که با آنان هماهنگ شود.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷.</ref> او در پاسخ معاویه نوشت: | |||
:::عمر از قریش جز کسانی را که خلافت را سزاوار بودند در شورا وارد نکرد و هیچ یک از ما از دیگری شایستهتر نبود مگر به اتفاقنظر خود ما بر او، با این تفاوت که آنچه ما داشتیم در علی نیز بود ولی آنچه او داشت در ما نبود و این کاری بود که ما نه آغازش را خوش داشتیم و نه پایانش را. اما طلحه و زبیر اگر در خانههای خود میماندند برایشان بهتر بود. خداوند امالمؤمنین(عایشه) را نیز بر آنچه کرد، ببخشاید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷.</ref> | :::عمر از قریش جز کسانی را که خلافت را سزاوار بودند در شورا وارد نکرد و هیچ یک از ما از دیگری شایستهتر نبود مگر به اتفاقنظر خود ما بر او، با این تفاوت که آنچه ما داشتیم در علی نیز بود ولی آنچه او داشت در ما نبود و این کاری بود که ما نه آغازش را خوش داشتیم و نه پایانش را. اما طلحه و زبیر اگر در خانههای خود میماندند برایشان بهتر بود. خداوند امالمؤمنین(عایشه) را نیز بر آنچه کرد، ببخشاید.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۸۷.</ref> | ||
بعد از [[نبرد صفین]] و قضیه [[حکمیت]]، معاویه به سران قاعدین از جمله سعد نامه نوشت که جنگ تمام شده و [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]] به [[دومة الجندل]] رفتهاند، شما بروید و شاهد کار باشد. سران قاعدین نیز در دومة الجندل حاضر شدند. سعد در آنجا گفت: من در خلافت شایستهتر از دیگران هستم زیرا در قتل عثمان شرکت نکردهام و در امور بعدی که فتنه بود، حاضر نشدهام.<ref>رکـ: بلاذری، فتوح البلدان، ج۲، ص۳۴۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۰-۲۵۱.</ref> | بعد از [[نبرد صفین]] و قضیه [[حکمیت]]، معاویه به سران قاعدین از جمله سعد نامه نوشت که جنگ تمام شده و [[ابوموسی اشعری]] و [[عمرو بن عاص]] به [[دومة الجندل]] رفتهاند، شما بروید و شاهد کار باشد. سران قاعدین نیز در دومة الجندل حاضر شدند. سعد در آنجا گفت: من در خلافت شایستهتر از دیگران هستم زیرا در قتل عثمان شرکت نکردهام و در امور بعدی که فتنه بود، حاضر نشدهام.<ref>رکـ: بلاذری، فتوح البلدان، ج۲، ص۳۴۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۰-۲۵۱.</ref> | ||
سعد | سعد معتقد بود که معاویه به زور بر مردم مسلط شده و از امیرالمؤمنین خواندن معاویه خودداری و او را پادشاه خطاب کرد و در جواب اعتراض معاویه گفت: در صورتی که ما تو را امیر نموده بودیم، امیرمؤمنان بودی اما تو خود این کار را به دست گرفتی.<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ۱۴۴.</ref> [[سید حمیری]] در شعری اشاره کرده که با یاری نکردن سعد و قبیلهاش حضرت علی را، زمینه پیروزی معاویه فراهم شد: | ||
قوم سعد از راه راست خدا بگشتند؛ فرومایهای را بخواندند که پیشوای آنها شد. اگر سستی بنیزهره (قوم سعد) نبود، به پیشوایی نمیرسید.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۱۹.</ref> | قوم سعد از راه راست خدا بگشتند؛ فرومایهای را بخواندند که پیشوای آنها شد. اگر سستی بنیزهره (قوم سعد) نبود، به پیشوایی نمیرسید.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۱۹.</ref> | ||
==خصوصیات== | ==خصوصیات== | ||
سعد مردی کوتاه قامت و فربه، با سری بزرگ و پرمو بود. اخلاقی تند داشت و گاهی لباسی از خز میپوشید و انگشتری از طلا در دست داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> | سعد مردی کوتاه قامت و فربه، با سری بزرگ و پرمو بود. اخلاقی تند داشت و گاهی لباسی از خز میپوشید و انگشتری از طلا در دست داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> | ||
در روایات اهل سنت فضیلتهایی برای او آمده است از جمله اینکه «[[عشره مبشره|عشرۀ مبشره]]» (ده تنی است که مژدۀ بهشت به آنها داده شده بوده)<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۴؛ نویری، نهایة الارب، ج۲۰، ص۲۳۳.</ref> و [[مستجاب الدعوة]] بوده است<ref>نویری، نهایة الارب، ج۲۰، ص۲۳۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۷۱.</ref> البته برخی در صحت این فضایل تردید کرده و آنها را فضیلتتراشی برای او میدانند.{{مدرک}} | در روایات اهل سنت فضیلتهایی برای او آمده است از جمله اینکه «[[عشره مبشره|عشرۀ مبشره]]» (ده تنی است که مژدۀ بهشت به آنها داده شده بوده)<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ۶۰۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۴؛ نویری، نهایة الارب، ج۲۰، ص۲۳۳.</ref> و [[مستجاب الدعوة]] بوده است<ref>نویری، نهایة الارب، ج۲۰، ص۲۳۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۷۱.</ref> البته برخی در صحت این فضایل تردید کرده و آنها را فضیلتتراشی برای او میدانند.{{مدرک}} | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
سعد در قصرش در سرزمین عتیق در نزدیکی [[مدینه]] از دنیا رفت. جنازه او را به مدینه آوردند [[مروان بن حکم]] بر او [[نماز میت|نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپردند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۷.</ref> | سعد در قصرش در سرزمین عتیق در نزدیکی [[مدینه]] از دنیا رفت. جنازه او را به مدینه آوردند [[مروان بن حکم]] بر او [[نماز میت|نماز]] گزارد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپردند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۷.</ref> | ||
در مورد زمان وفاتش اختلاف وجود دارد. سالهای ۵۴، ۵۵، ۵۸ قمری و سن وفاتش هم ۵۸، ۷۴ و ۸۳ هم ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۸.</ref> | در مورد زمان وفاتش اختلاف وجود دارد. سالهای ۵۴، ۵۵، ۵۸ قمری و سن وفاتش هم ۵۸، ۷۴ و ۸۳ هم ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۱۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۴۸.</ref> | ||
بنا بر برخی اقوال وی به دلیل کارشکنی در ولایتعهدی [[یزید بن معاویه|یزید]] به دست معاویه به وسیله سم کشته شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، ج۱، ص۶۰.</ref> | بنا بر برخی اقوال وی به دلیل کارشکنی در ولایتعهدی [[یزید بن معاویه|یزید]] به دست معاویه به وسیله سم کشته شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه، ج۱، ص۶۰.</ref> | ||
ویرایش